English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
leader pricing پیشرو در قیمت گذاری
Other Matches
pricing قیمت گذاری
costing قیمت گذاری
predatory pricing قیمت گذاری امرانه
cost قیمت گذاری کردن
pricing policy سیاست قیمت گذاری
costing and pricing هزینه یابی و قیمت گذاری
competition oriented pricing قیمت گذاری رقابت امیز
peak load pricing قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
average cost pricing قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
price line pricing قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
pos سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
harbinger پیشرو
foregoer پیشرو
front men پیشرو
chiefs پیشرو
fugleman پیشرو
forerunner پیشرو
precursors پیشرو
forerunners پیشرو
outrider پیشرو
antecessor پیشرو
avant courier پیشرو
outriders پیشرو
advance guard پیشرو
chief پیشرو
precursor پیشرو
futuristic پیشرو
van پیشرو
front man پیشرو
postillion پیشرو
right wing to ward پیشرو
outrunner پیشرو
right wing toward پیشرو
herald پیشرو
fascias پیشرو
fascia پیشرو
heralded پیشرو
heralds پیشرو
progressive پیشرو
vanward پیشرو
forward-looking پیشرو
harbingers پیشرو
vans پیشرو
file leader پیشرو
postilion پیشرو
heralding پیشرو
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
progressive education ازمون پیشرو
avant garde پیشرو و موجد
avant-garde پیشرو و موجد
brand leader پیشرو در بازار
market leader پیشرو بازار
leading region نواحی پیشرو
leading sectors بخشهای پیشرو
billeting party گروه پیشرو
flag ship کشتی پیشرو
progenitors اجداد پیشرو
progenitor اجداد پیشرو
left wing for ward پیشرو دست چپ
trail پیشقدم پیشرو
trailed پیشقدم پیشرو
trailing پیشقدم پیشرو
forward motion جنبش پیشرو
left for ward در فوتبال پیشرو چپ
trails پیشقدم پیشرو
leader merchandising پیشرو در عرضه
leadden limbs پیشرو راهنما
fugle پیشرو شدن
advance party قسمت پیشرو
advance party گروه پیشرو
advance detachment قسمت پیشرو
pathfinders پیشرو کاشف
pathfinder پیشرو کاشف
rear takedown with single leg tackel افلاک پیشرو
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
precursory وابسته به پیشرو بودن
beach party گروه پیشرو اب خاکی
right wing forward پیشرو دست راست
head رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
near leg pickup and leg block زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
lictor پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
By international standards Germany maintains a leading role. در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
leading indicators شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
coding کد گذاری
indention تو گذاری
lineation خط گذاری
costing هزینه گذاری
sedimentation لایه گذاری
loads فشنگ گذاری
enterprise سرمایه گذاری
investment سرمایه گذاری
enterprises سرمایه گذاری
structuralization بنیان گذاری
sanding ماسه گذاری
notation نشان گذاری
exposures درمعرض گذاری
exposure درمعرض گذاری
indexing شاخص گذاری
inunction مرهم گذاری
mining مین گذاری
scaling مقیاس گذاری
ovulation تخمک گذاری
notations نشان گذاری
load فشنگ گذاری
aggradation ابرفت گذاری
marks علامت گذاری
frustration عقیم گذاری
frustrations عقیم گذاری
mark علامت گذاری
codes and codification علامت گذاری
prefixion جلو گذاری
petarder مامورخرج گذاری پل
scale factor مقیاس گذاری
interposition پا میان گذاری
numbering شماره گذاری
indentation دندانه گذاری
piping لوله گذاری
collocation باهم گذاری
puncuation نقطه گذاری
grading نمره گذاری
sedimentation رسوب گذاری
headings عنوان گذاری
financing سرمایه گذاری
finances سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
finance سرمایه گذاری
earmarking علامت گذاری
pagination صفحه گذاری
coronations تاج گذاری
preterition فرو گذاری
scoring نمره گذاری
padding لایی گذاری
prefixion سرواژه گذاری
prefixture پیش گذاری
heading عنوان گذاری
prefixture جلو گذاری
sequencing ترتیب گذاری
prefixture سرواژه گذاری
discrimination فرق گذاری
invested سرمایه گذاری
policy making سیاست گذاری
invest سرمایه گذاری
policy-making سیاست گذاری
setting کار گذاری
investing سرمایه گذاری
coronation تاج گذاری
fillings لایی گذاری
filling لایی گذاری
pointing نقطه گذاری
insulation عایق گذاری
legislation قانون گذاری
settings کار گذاری
capitalization سرمایه گذاری
prefixion پیش گذاری
invests سرمایه گذاری
indentations دندانه گذاری
impression نشان گذاری
indent دندانه گذاری
punctuation نقطه گذاری
idegraphy نشان گذاری
limit of load حد بار گذاری
casings لوله گذاری
casing لوله گذاری
indenting دندانه گذاری
indents دندانه گذاری
masking نقاب گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com