Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (41 milliseconds)
English
Persian
propound
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propone
پیشنهاد کردن ارائه دادن
Other Matches
exhibited
ارائه دادن ابراز کردن
exhibiting
ارائه دادن ابراز کردن
exhibits
ارائه دادن ابراز کردن
porrect
منبسط کردن ارائه دادن
renders
ارائه دادن ترجمه کردن
rendered
ارائه دادن ترجمه کردن
exhibit
ارائه دادن ابراز کردن
render
ارائه دادن ترجمه کردن
to put in
منصوب کردن ارائه دادن
produce
اقامه کردن ارائه دادن سند
submitting
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produces
اقامه کردن ارائه دادن سند
produced
اقامه کردن ارائه دادن سند
submit
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
To submit something to someone.
چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
put in
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
tenderest
ارائه دادن
produced
ارائه دادن
gives
ارائه دادن
giving
ارائه دادن
hold forth
ارائه دادن
produces
ارائه دادن
bring forward
ارائه دادن
put in
ارائه دادن
tender
ارائه دادن
misrepresentation
بد ارائه دادن
present
ارائه دادن
presented
ارائه دادن
presenting
ارائه دادن
presents
ارائه دادن
tendered
ارائه دادن
knuckle under
<idiom>
ارائه دادن
give
ارائه دادن
tendering
ارائه دادن
produce
ارائه دادن
putting
ارائه یا توضیح دادن
puts
ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony
مدرک ارائه دادن
put
ارائه یا توضیح دادن
submitting
ارائه دادن پیشنهادکردن
submitted
ارائه دادن پیشنهادکردن
submits
ارائه دادن پیشنهادکردن
forthcoming
اماده ارائه دادن
submit
ارائه دادن پیشنهادکردن
alleging
دلیل اوردن ارائه دادن
alleges
دلیل اوردن ارائه دادن
allege
دلیل اوردن ارائه دادن
bid
پیشنهاد دادن
tendered
پیشنهاد دادن
tender
پیشنهاد دادن
bids
پیشنهاد دادن
tendering
پیشنهاد دادن
tenderest
پیشنهاد دادن
bidden
خواندن پیشنهاد دادن
bid against
پیشنهاد بهتری دادن
pull one's socks up
<idiom>
پیشنهاد عالی دادن
puts
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
projected
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
to give somebody an ultimatum
به کسی آخرین پیشنهاد را دادن
[در معامله ای]
offers
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer
پیشنهاد کردن پیشنهاد
they rejected his proposition
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
authentication
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
represents
ارائه کردن
represent
ارائه کردن
represented
ارائه کردن
producing
اقامه ارائه کردن
lead proof
ارائه دلیل کردن
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
subsequent filing
[application, documents]
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
bid
پیشنهاد کردن
advancing
پیشنهاد کردن
bids
پیشنهاد کردن
advance
پیشنهاد کردن
suggest
پیشنهاد کردن
project
پیشنهاد کردن
suggesting
پیشنهاد کردن
suggests
پیشنهاد کردن
projected
پیشنهاد کردن
suggested
پیشنهاد کردن
projects
پیشنهاد کردن
proposing
پیشنهاد کردن
proposes
پیشنهاد کردن
proposed
پیشنهاد کردن
propose
پیشنهاد کردن
offers
پیشنهاد کردن
offer
پیشنهاد کردن
offered
پیشنهاد کردن
to make overtures
پیشنهاد کردن
recommend
پیشنهاد کردن
recommending
پیشنهاد کردن
recommends
پیشنهاد کردن
propounds
پیشنهاد کردن
propound
پیشنهاد کردن
propounding
پیشنهاد کردن
proffer
تقدیم پیشنهاد کردن
to make a motion
پیشنهاد کردن بر ان شدن
to pop the question
پیشنهاد عروسی کردن
proffers
تقدیم پیشنهاد کردن
tendering
تقدیم کردن پیشنهاد
to hold out the olive branch
<idiom>
[پیشنهاد آشتی کردن]
proffering
تقدیم پیشنهاد کردن
bidding
پیشنهاد مزایده کردن
tender
تقدیم کردن پیشنهاد
tenderest
تقدیم کردن پیشنهاد
project
طرح یا پیشنهاد کردن
tendered
تقدیم کردن پیشنهاد
projected
طرح یا پیشنهاد کردن
proffered
تقدیم پیشنهاد کردن
projects
طرح یا پیشنهاد کردن
propositioning
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
proposition
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositions
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositioned
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
bid
پیشنهاد کردن توپ زدن
moved
پیشنهاد کردن تغییر مکان
hold forth
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
moves
پیشنهاد کردن تغییر مکان
bids
پیشنهاد کردن توپ زدن
move
پیشنهاد کردن تغییر مکان
disciplines
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
p scan
ارائه پی
shew
ارائه
g scan
ارائه جی
display
ارائه
ppi scan
ارائه پی پی ای
j scan
ارائه جی
f display
ارائه اف
g display
ارائه جی
j display
ارائه جی
p display
ارائه پی
displayed
ارائه
presentment
ارائه
production
ارائه
displaying
ارائه
adductor
ارائه
m display
ارائه ام
m scan
ارائه ام
k display
ارائه کی
displays
ارائه
f scan
ارائه اف
representation
ارائه
c scan
ارائه سی
k scan
ارائه کی
representations
ارائه
exposure
ارائه
exposures
ارائه
c display
ارائه سی
d scan
ارائه دی
h display
ارائه اچ
b scan
ارائه ب
presentations
ارائه
presentation
ارائه
d display
ارائه دی
h scan
ارائه اچ
exhibition
ارائه
exposal
ارائه
n scan
ارائه ان
exhibitions
ارائه
l display
ارائه ال
productions
ارائه
l scan
ارائه ال
n display
ارائه ان
range bearing display
ارائه بی
offering
ارائه
b display
ارائه ب
conducts
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
showed
ارائه نمایش
presentation
ارائه عرضه
renderer
ارائه دهنده
productions
ارائه ساخت
profert
ارائه سند
show
ارائه نمایش
offer
پیشکش ارائه
shows
ارائه نمایش
production
ارائه ساخت
renderable
قابل ارائه
misrepresentation
بد ارائه نمودن
showing
ارائه اشکارسازی
showings
ارائه اشکارسازی
presentations
ارائه عرضه
offered
پیشکش ارائه
offers
پیشکش ارائه
presentability
قابلیت ارائه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com