Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English
Persian
reformer
پیشوای جنبش
reformers
پیشوای جنبش
Other Matches
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
heguman
پیشوای گروه
mufti
پیشوای دینی
pastors
پیشوای روحانی
pastor
پیشوای روحانی
revolutionist
پیشوای انقلاب
Popes
پاپ پیشوای کاتولیکها
Pope
پاپ پیشوای کاتولیکها
reformer
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
reformers
پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
satyagraha
اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
oscillations
جنبش
stirs
جنبش
libration
جنبش
oscillation
جنبش
action
جنبش
kinesis
جنبش
rising
جنبش
stirrings
جنبش
stirred
جنبش
bustles
جنبش
jiggled
جنبش
bustled
جنبش
bustle
جنبش
jiggles
جنبش
jiggling
جنبش
stir
جنبش
rocking
جنبش
jiggle
جنبش
rock
جنبش
stock still
بی جنبش
the r.
جنبش
vibratility
جنبش
vibrational
جنبش
on the move
در جنبش
rocked
جنبش
rocks
جنبش
astir
در جنبش
immotile
بی جنبش
inanition
جنبش
kinesodic
جنبش بر
kinesthesis
حس جنبش
leger or ledger
بی جنبش
mobility
جنبش
swings
جنبش
motion
جنبش
stock-still
بی جنبش
swing
جنبش
vibration
جنبش
immobile
بی جنبش
heartbeats
جنبش
passively
بی جنبش
awakening
جنبش
motioning
جنبش
motioned
جنبش
motions
جنبش
heartbeat
جنبش
movement
جنبش
actions
جنبش
locomotion
جنبش
inactive
بی جنبش
life blood
جنبش بی اخبار
moved
جنبش تکان
kinetoscope
جنبش نما
move
حرکت جنبش
move
جنبش تکان
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinematic
جنبش شناسی
kinematics
جنبش شناسی
kinesalgia
جنبش درمان
kinesimeter
جنبش سنج
kinesimometer
جنبش سنج
kinesiotherapy
جنبش درمانی
kinology
جنبش شناسی
kymograph
جنبش نگار
saltation
جنبش ناگهانی
travel
حرکت جنبش
to put in motion
در جنبش دراوردن
moved
حرکت جنبش
to youse to a
به جنبش انداختن
tremour
تکان جنبش
undulation
جنبش نوسانی
uniform movement
جنبش یکسان
moves
جنبش تکان
traveled
حرکت جنبش
travels
حرکت جنبش
reformation
نهضت جنبش
labor movement
جنبش کارگری
paratonic
از جنبش بازدارنده
libration
جنبش ترازویی
libration
جنبش موازنهای
mass movement
جنبش تودهای
movableness
جنبش پذیری
photokinesis
نور جنبش
psychokinesis
جنبش فراروانی
quiescently
بدون جنبش
moves
حرکت جنبش
impassionate
به جنبش امده
stirs
به جنبش دراوردن
commotion
جنبش اغتشاش
tremor
تکان جنبش
jar
تکان جنبش
tremors
تکان جنبش
jarred
تکان جنبش
braided
جنبش جهش
jars
تکان جنبش
braids
جنبش جهش
revival
جنبش مذهبی
immobile
جنبش ناپذیر
stir
به جنبش دراوردن
stagnate
از جنبش ایستادن
stagnated
از جنبش ایستادن
stagnates
از جنبش ایستادن
stagnating
از جنبش ایستادن
stirrings
به جنبش دراوردن
flicker
پرپرزدن جنبش
flickered
پرپرزدن جنبش
stirred
به جنبش دراوردن
flickers
پرپرزدن جنبش
revolts
نهضت جنبش
forward motion
جنبش پیشرو
actions
جنبش حرکت
kinetics
جنبش شناسی
gybe
جنبش تغییرجهت
action
جنبش حرکت
kymogram
جنبش نگاره
operation
گردش جنبش
impassioned
به جنبش درامده
revivals
جنبش مذهبی
revolt
نهضت جنبش
impetus
نیروی جنبش
braid
جنبش جهش
immovableness
جنبش ناچذیری
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
kinetics
علم جنبش و نیرو
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
causing
جنبش سبب شدن
vibrant
در حال جنبش تکریری
cause
جنبش سبب شدن
tranquil
بی جنبش درحال سکون
groundswell
جنبش تند گستر
causes
جنبش سبب شدن
an onward movement
جنبش سوی پیش
peristaltic movement
جنبش کرم وار
peristalsis
جنبش کرم وار
oscillatory motion
جنبش تاب وار
peristole
جنبش کرم وار
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
f. morement
جنبش برای پیشرفت
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
momentum
مقدار جنبش انی
photokymograph
جنبش نگار نوری
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
gas kinetics
علم جنبش گازها
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
statgnate
از جنبش ایستادن گندیده شده
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
reform movement
جنبش یا نهضت برای اصلاحات
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
she is quick with child
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
planker
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
spurts
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurt
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
ultromotivy
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
Community architecture
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
gyrostat
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
spurted
کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
quick stage
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
vane
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
gyrostabilizer
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
vanes
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
revivalist movement
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
Expressionism
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Aesthetic Movement
[جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
late-Modern architecture
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com