Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
nano
پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
Search result with all words
atto
پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
pico
پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
Other Matches
atto
معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
nano
پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
tera
پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
hecto
پیشوندی به معنای یکصد
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
tera
پیشوندی برای 01 به توان 21
hecto
پیشوندی معادل 01 به توان 2
smiley
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
eight bit system
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
ratings
توان نامی توان قدرت
rating
توان نامی توان قدرت
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
prefix
پیشوندی
prefixes
پیشوندی
negatives
به معنای
non-
در معنای نه
mono-
در معنای تک یا یک
negative
به معنای
micro
پیشوندی بمعنی
mal
پیشوندی که معنی بد
actino
پیشوندی بمعنی
micros
پیشوندی بمعنی
pre-
در معنای پیش از
sub-
در معنای کمتر
anti-
به معنای "مخالف "
n
در معنای نانو
positive
در معنای بله
mini-
در معنای کوچک
connotation
معنای ضمنی
connotations
معنای ضمنی
implication
معنای ضمنی
implications
معنای ضمنی
kilos
در معنای یک هزار
inter-
در معنای بین
kilo
در معنای یک هزار
denotation
معنای صریح
pre
در معنای پیش از
acoustico
پیشوندی است به معنی
t
پیشوندی برای یک تریلیون
hepta
پیشوندی بمعنی هفت
semis
پیشوندی بمعنی : نیم
semi
پیشوندی بمعنی : نیم
hept
پیشوندی بمعنی هفت
prefix notation
نشان گذاری پیشوندی
macs
پیشوندی بمعنی " فرزند"
giga
پیشوندی معادل 01بتوان 9
mac
پیشوندی بمعنی " فرزند"
mal
پیشوندی بمعنی بد و مضر
ace
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
picto
پیشوندی بمعنی عکس وتصویر
aces
پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی
ads
پیشوندی است لاتین به معنی
ad
پیشوندی است لاتین به معنی
adeno
کلمهء پیشوندی است که به معنی
igni
پیشوندی است بمعنی اتش
adren
کلمهء پیشوندی است به معنی
adreno
کلمهء پیشوندی است به معنی
adeni
کلمهء پیشوندی است که به معنی
aden
کلمهء پیشوندی است که به معنی
ampersand
علامت چاپی & به معنای "و"
micro-
در معنای خیلی کوچک
nimbus
وندی به معنای باران زا
quads
در معنای چهار بار
ultra-
در معنای بسیار بزرگ
nimbuses
وندی به معنای باران زا
g
در معنای یک هزار میلیون
quad
در معنای چهار بار
micro-
در معنای یک میلیونیوم واحد
semi-
در معنای نصف یا بخش
significance
معنای مخصوص دارد
suffixix
لفظ معنای الحاقی
cardi
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
demi
پیشوندی است بمعنی " نیم " و"نصف "
infra
پیشوندی بمعنی زیر و پایین وپست
cardio
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
pan
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
pan-
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
pans
قاب پیشوندی بمعنی همه وسرتاسر
over-
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
over
پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
icosi
پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
polys
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
poly
پیشوندی بمعنی چند و بسیار وبس
arches
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
arch-
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
cardia
کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
arch
: پیشوندی بمعنی "رئیس " و " کبیر " و" بزرگ "
turbo
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
turbos
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
supra
پیشوندی بمعنی بالا و روی ومافوق
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
a word with a pejorative connotation
واژه ای با معنای ضمنی منفی
super-
در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
semantics
معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
multi
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
acaro
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
co-
پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
ante
: پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
acantho
کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
Co
پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
non
پیشوندی است بمعنی >منفی <یا >خیر< و غیر
amphi
[پیشوندی به معنی هر دو طرف یا جلو عقب مثل هم]
null
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
N.A
مخفف به معنای غیر قابل اجرا
m
علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
kara
به معنای رنگ سیاه
[در زبان ترکی]
femto
پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
somnambul
کلمه پیشوندی است بمعنی راه رفتن در خواب
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
alinik design
واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
erase character
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
mis-
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
hemi
پیشوندی است بمعنی نیم ونصف مانند hemisphereیعنی نیمکره
achromato
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromat
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
mis
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
RTFM
خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
AC
پیشوندی است برابرad- لاتین که قبل ازc و q به اینصورت در می اید مثل
u
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
kb
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
IF statement
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
hyper
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
handshakes
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshaking
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
semantics
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
com
پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
p
توان
low power
توان کم
ambidextrous
دو سو توان
equipotent
هم توان
vigour
توان
oligotrophic
کم توان
capacitance
توان
isoelectric
هم توان
potency
توان
ambidextral
دو سو توان
high-powered
پر توان
powers
توان
vim
توان
vigor
توان
potential
توان
throughput
توان
power
توان
powered
توان
exponents
توان
exponent
توان
powering
توان
micro
کامپیوتر کم توان
light output ratio
توان نور
power
توان نیرو
biological potential
توان زیستی
power
قوه یا توان
low power
توان کوچک
power
توان برقی
horse power
توان موتور
active power
توان موثر
powered
توان نیرو
albedo
توان بازتاب
powered
توان برقی
maximum available powere
توان حداکثر
apparent power
توان فاهری
exponent
توان
[ریاضی]
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
exponentiation
به توان رساندن
wattles power
توان کور
explosive power
توان انفجاری
cubes
توان سوم
perhaps
توان بود
engine rating
توان موتور
engine performance
توان موتور
electric power
توان برقی
cube
توان سوم
idle power
توان کور
heating power
توان حرارتی
h.p.
توان اسب
power
توان
[ریاضی]
i. and evdevolution
توان یابی
i^ r loss
اتلاف توان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com