Total search result: 169 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
label prefix |
پیشوند برچسب |
|
|
Other Matches |
|
tag sort |
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب |
tickets |
برچسب برچسب زدن به |
ticket |
برچسب برچسب زدن به |
prefixes |
پیشوند |
prefixes |
پیشوند ها |
prefix |
پیشوند |
prefix |
پیشوند |
Anglo- |
پیشوند به معنی |
dis- |
پیشوند دور |
Indo- |
پیشوند هندوستان |
agro |
: پیشوند بمعنی |
de- |
پیشوند سوا از |
prepositive |
پیشوند دار |
anglo |
پیشوند به معنی |
trans- |
پیشوند فرا - |
physio |
پیشوند طبیعی |
physios |
پیشوند طبیعی |
EC |
پیشوند برابر با ex- |
socio- |
پیشوند هامه |
label prefix |
پیشوند مطلب |
prosign |
علامت پیشوند |
com |
پیشوند بمعانی با و باهم |
neo- |
پیشوند بمعنی جدید |
eco- |
پیشوند محیط پرگیر |
neo |
پیشوند بمعنی جدید |
Mon |
پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد" |
mono |
پیشوند بمعنی " یک "و " تک " و " واحد" |
bi- |
پیشوند معادل با bio- |
conning |
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم |
bio- |
پیشوند وابسته به زیست یا زیستشناسی |
un- |
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا" |
cons |
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم |
con |
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم |
UN |
پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا" |
conned |
مخالف پیشوند بمعانی با و باهم |
col |
پیشوند بمعانی باو باهم |
greco |
پیشوند بمعنی یونان و یونانی |
zoo |
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک |
zoos |
:پیشوند بمعنی حیوان- جانورو متحرک |
pseud |
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ " |
pseudo |
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ " |
prifixal |
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص |
prifix |
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص |
pseuds |
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ " |
grapho |
پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن |
intra |
پیشوند بمعنی در داخل ودرتوی و در درون و درمیان |
abs |
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی |
forth |
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود |
turbos |
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند |
turbo |
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند |
abdomino |
این کلمه بصورت پیشوند بکاررفته و بمعنی شکم میباشد |
ab |
پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial |
multimult |
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند " |
quasi- |
برچسب |
banderol |
برچسب |
labels |
برچسب |
brand |
برچسب |
stigma |
برچسب |
brands |
برچسب |
self-adhesive labels |
برچسب |
lable |
برچسب |
adhesive label |
برچسب |
banderole |
برچسب |
label |
برچسب |
volume |
برچسب |
volumes |
برچسب |
stigmas |
برچسب |
labeling |
برچسب |
labelled |
برچسب |
tag |
برچسب |
tags |
برچسب |
branding |
برچسب |
statement label |
برچسب جمله |
statement label |
برچسب حکم |
tag file |
فایل برچسب |
labelling |
برچسب زنی |
lablling |
برچسب زنی |
lable record |
رکورد برچسب |
lable paper |
کاغذ برچسب |
lable |
برچسب زدن |
label record |
مدرک برچسب |
header label |
برچسب سرامد |
tag file |
پرونده برچسب |
tally plate |
برچسب ازمایش |
tags |
برچسب زدن |
tag |
برچسب زدن |
book plates |
برچسب کتاب |
book plate |
برچسب کتاب |
volume label |
برچسب حجم |
bale breaker |
برچسب عدل |
tape label |
برچسب نوار |
volume label |
برچسب دیسک |
tally plate |
برچسب تست |
labeled |
برچسب دار |
file label |
برچسب فایل |
file label |
برچسب پرونده |
label |
برچسب زدن |
labeling |
برچسب زدن |
labels |
برچسب زدن |
bookplate |
برچسب کتاب |
labelled |
برچسب زدن |
external label |
برچسب خارجی |
kil |
مقبره این کلمه بصورت پیشوند وپسوند نیزبکاررفته وبمعنی >حجره و سلول ونهر<است |
string |
برچسب مشخصات یک رشته |
tallying |
جای چوبخط برچسب |
price tag |
برچسب قیمت کالا |
volume table of constants |
جدول برچسب محتویات |
undefined label |
برچسب تعریف نشده |
repeating label |
برچسب یا مطلب مکرر |
trailer label |
برچسب پشت بند |
tallied |
جای چوبخط برچسب |
tallies |
جای چوبخط برچسب |
tally |
جای چوبخط برچسب |
labeled file |
پرونده برچسب دار |
data set label |
برچسب مجموعه داده ها |
tag |
برچسب زدن بدنبال اوردن |
labelled |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
programmed label |
برچسب برنامه ریزی شده |
labels |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
label |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
tags |
برچسب زدن بدنبال اوردن |
labeling |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
formats |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
labelled |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
format |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
labeling |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
labels |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
vtoc |
فهرست راهنما جدول برچسب محتویات |
label |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
dockets |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
docketing |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
docketed |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
docket |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
labelling |
1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها |
labelled |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
labels |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
labeling |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
label |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
symbolically |
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود |
symbolic |
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود |
input/output |
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص |
operand |
عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود |
definition |
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود |
definitions |
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود |
interior label |
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد |
Best before: |
تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی] |
anthrop |
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان < |
anthropo |
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان < |
macro |
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است |
stationery |
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد |
literal |
دستور کامپیوتر که حاوی شماره فعل یا آدرس استفاده شدنی است و نه برچسب یا محل آن |
wordprocessing |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
text |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
transistors |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
transistor |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
texts |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
scanner |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
macro |
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود |
scanners |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
labeled cargo |
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است |
interior label |
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی |
labelled |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
labeling |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
label |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
labels |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
symbolic |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |
symbolically |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |