English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (2 milliseconds)
English Persian
offer پیشکش ارائه
offered پیشکش ارائه
offers پیشکش ارائه
Other Matches
dedicate پیشکش
dedicates پیشکش
presenting پیشکش
dedicating پیشکش
presented پیشکش
presents پیشکش
offering پیشکش
present پیشکش
gifts پیشکش نعمت
gift پیشکش نعمت
offerer پیشکش کننده
grant aid کمک پیشکش
gratuitous issue لباس پیشکش
offer پیشکش کردن عرضه
gifts استعداد پیشکش کردن
offered پیشکش کردن عرضه
to make a present of پیشکش یا تعارف کردن
offers پیشکش کردن عرضه
gift استعداد پیشکش کردن
presentably چنانکه بتوان پیشکش کرد
adductor ارائه
exposure ارائه
b display ارائه ب
b scan ارائه ب
f scan ارائه اف
f display ارائه اف
exposal ارائه
d display ارائه دی
exposures ارائه
c scan ارائه سی
c display ارائه سی
d scan ارائه دی
display ارائه
presentations ارائه
representation ارائه
presentation ارائه
exhibitions ارائه
exhibition ارائه
offering ارائه
displays ارائه
displayed ارائه
representations ارائه
g display ارائه جی
g scan ارائه جی
n display ارائه ان
n scan ارائه ان
p display ارائه پی
p scan ارائه پی
ppi scan ارائه پی پی ای
displaying ارائه
presentment ارائه
range bearing display ارائه بی
shew ارائه
m scan ارائه ام
m display ارائه ام
productions ارائه
h display ارائه اچ
h scan ارائه اچ
k display ارائه کی
k scan ارائه کی
j scan ارائه جی
l scan ارائه ال
l display ارائه ال
production ارائه
j display ارائه جی
knuckle under <idiom> ارائه دادن
renderer ارائه دهنده
renderable قابل ارائه
put in ارائه دادن
profert ارائه سند
presentability قابلیت ارائه
hold forth ارائه دادن
bring forward ارائه دادن
represent ارائه کردن
represented ارائه کردن
represents ارائه کردن
tendered ارائه دادن
presentations ارائه عرضه
productions ارائه ساخت
give ارائه دادن
gives ارائه دادن
giving ارائه دادن
produces ارائه دادن
tender ارائه دادن
presented ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
present ارائه دادن
showing ارائه اشکارسازی
misrepresentation بد ارائه دادن
misrepresentation بد ارائه نمودن
produced ارائه دادن
tendering ارائه دادن
presentation ارائه عرضه
showings ارائه اشکارسازی
show ارائه نمایش
showed ارائه نمایش
production ارائه ساخت
shows ارائه نمایش
presents ارائه دادن
produce ارائه دادن
presenting ارائه دادن
producing اقامه ارائه کردن
probational ارائه مدرک ودلیل
lead proof ارائه دلیل کردن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
forthcoming اماده ارائه دادن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
putting ارائه یا توضیح دادن
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
documentation ارائه اسناد یا مدارک
presenting bank بانک ارائه کننده
probation ارائه مدرک ودلیل
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
put ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
puts ارائه یا توضیح دادن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
to put in منصوب کردن ارائه دادن
render ارائه دادن ترجمه کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
porrect منبسط کردن ارائه دادن
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
forthcomming اماده برای ارائه کردن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
sidekick تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
prompted کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
presentment ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
adducible قابل اضهار قابل ارائه
presentable قابل معرفی قابل ارائه
presentor ارائه کننده معرفی کننده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
liquidity preference theory براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com