Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (8 milliseconds)
English	Persian
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
Other Matches
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
hypophrasia	کم گویی
hypologia	کم گویی
outdpokenness	رک گویی
as thought	گویی
candor	رک گویی
knop	گویی
soliloquies	تک گویی
soliloquy	تک گویی
free spokenness	رک گویی
so to peaking	گویی
one would say	گویی
pauciloquy	کم گویی
laconic speech	کم گویی
ingenuousness	رک گویی
candour	رک گویی
to stab in the back	بد گویی
plain speaking	رک گویی
downrightness	رک گویی
scandal	بد گویی
scandals	بد گویی
invective	ناسزا گویی
piffle	مهمل گویی
self contradiction	تناقض گویی
incoherence	گسسته گویی
repetition	باز گویی
irony	وارونه گویی
reticence	سکوت کم گویی
wittiness	لطیفه گویی
knob	دستگیره گویی
repetitions	باز گویی
verbosity	اطناب گویی
knobs	دستگیره گویی
rhodomontade	گزاف گویی
rodomontade	گزاف گویی
premonitions	شوم گویی
premonition	شوم گویی
improvisation	بدیهه گویی
restatements	باز گویی
ironies	وارونه گویی
pseudology	دروغ گویی
restatement	باز گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
so to speak	چنانکه گویی
jests	بذله گویی
to fling d.	بد گویی کردن
verbalization	دراز گویی
rants	بیهوده گویی
knock	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
gossip	اراجیف بد گویی
knocks	بد گویی کردن از
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
gossips	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
jest	بذله گویی
wits	بذله گویی
wit	بذله گویی
soliloquize	تک گویی کردن
somniloquy or quence	سخن گویی
overstatements	گزافه گویی
bullshit	گزافه گویی
overstatement	گزافه گویی
word salad	اشفته گویی
ellipsis	بریده گویی
stilted speech	مطنطن گویی
disclosures	بی پرده گویی
waggery	بذله گویی
disclosure	بی پرده گویی
vituperation	ناسزا گویی
tautologize	مکرر گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
jocose	بذله گویی
wittiness	بذله گویی
door-knob	دستگیره گویی
free spokenness	ساده گویی
facetiousness	بذله گویی
extemporization	بالبداهه گویی
echophrasia	پژواک گویی
echolalia	پژواک گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
divination	غیب گویی
divagation	پریشان گویی
logorrhea	پراکنده گویی
lallation	کودکانه گویی
polyphrasia	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
iterance	باز گویی
idiolalia	مهمل گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
missatement	خلاف گویی
metonymy	به تقریب گویی
gratulation	تبریک گویی
poeticism	شعر گویی
ambage	ابهام گویی
witticisms	بذله گویی
prate	یاوه گویی
witticism	بذله گویی
revilement	ناسزا گویی
reticency	سکوت کم گویی
contradiction	خلاف گویی
ranten	بیهوده گویی
contradictions	خلاف گویی
leasing	دروغ گویی
agitolalia	شتابان گویی
tachylalia	شتابان گویی
jocosely	بذله گویی
exaggeration	گزافه گویی
tachyphemia	شتابان گویی
rant	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
ranting	بیهوده گویی
exaggerating	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
toucher	گویی که باجک برخوردکند
overstated	گزافه گویی کردن
it look as if	چنین مینماید که گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
overstating	گزافه گویی کردن
hyperbolize	گزافه گویی کردن
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
witticisms	شوخی لطیفه گویی
dote	پرت گویی کردن
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
hyperbole	غلو گزاف گویی
divining rod	چوب غیب گویی
delirium	پرت گویی دیوانگی
pleasantry	بذله گویی شوخی
corespondent	مسئول جواب گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
forebode	پیش گویی کردن
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
divining	غیب گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
fribble	یاوه گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
witticism	شوخی لطیفه گویی
pleasantries	بذله گویی شوخی
natters	یاوه گویی کردن
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
nattering	یاوه گویی کردن
nattered	یاوه گویی کردن
natter	یاوه گویی کردن
bullshit	چرند گویی کردن
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
bounced	جست گزاف گویی
bounces	جست گزاف گویی
veridical	از روی حقیقت گویی
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
quirk	مزاجی تناقض گویی
effusively	چنانکه گویی بریزد
bounce	جست گزاف گویی
quirks	مزاجی تناقض گویی
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
monological	وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
my ears burn	گویی کسی از من سخن می گوید
he coins money	گویی پول سکه میزند
mythomania	جنون دروغ یا اغراق گویی
magniloquence	قلمبه نویسی گزاف گویی
he made a show of goung	چنان وانمودکردکه گویی میرود
divination	پیش گویی فال گیری
longbow	اغراق گویی کمان دستی
rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد
self contradiction	معارضه بانفس تناقض گویی
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
You took the words out of my mouth.	جانا سخن از زبان ما می گویی
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی
longbows	اغراق گویی کمان دستی
mealy mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
mealy-mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
sciomacy	غیب گویی از روی سایه مرده
touch on (upon) <idiom>	خلاصه وار نوشتن ،چکیده گویی
on	گویی که هدف ضربه بعدی است
improvisatory	وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
crotched	گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
own nest	بد گویی از خانه خود زشت است
rhabdomancy	پیش گویی بوسیله چوب یاعصا
improvisatorial	وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com