English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
cable پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cabled پیغام تلگرافی تلگراف زدن
Other Matches
he sent me a wire تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
ems dispatch تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
wires تلگراف کردن تلگراف زدن
wire تلگراف کردن تلگراف زدن
morse code کد تلگرافی
telegrahic تلگرافی
telegraphy تلگرافی
telegraphic تلگرافی
despatched پیغام
dispatched پیغام
intelligencer پیغام بر
dispatches پیغام
despatches پیغام
despatching پیغام
errand پیغام
errands پیغام
messages پیغام
dispatch پیغام
message پیغام
telegraphic message مخابره تلگرافی
telegram مخابره تلگرافی
telecommunications ارتباط تلگرافی
telegraphed مخابره تلگرافی
telecommunications مخابرات تلگرافی
telegraphing مخابره تلگرافی
telegraphs مخابره تلگرافی
telegrams مخابره تلگرافی
telegraph مخابره تلگرافی
telegraphic تلگرافی مختصر
telegraph signal علامت تلگرافی
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
radiotelegram پیام تلگرافی
telegraphic address آدرس تلگرافی
Teletype دورنویس تلگرافی
telegraphic frequency فرکانس تلگرافی
Teletypes دورنویس تلگرافی
beginning of message شروع پیغام
errands پیغام رسانی
messages پیغام دادن
word پیغام خبر
mercury پیک پیغام بر
worded پیغام خبر
errand پیغام رسانی
masseuse پیغام رسان
to send a message پیغام د ادن
to send word پیغام دادن
messengers پیغام اور
error massage پیغام خطانما
send word پیغام دادن
message پیغام دادن
d. of a message رسانیدن پیغام
pigeongram پیغام کبوتر
messenger پیغام اور
telephone message پیغام تلفنی
teleprinter ماشین تحریر تلگرافی
teleprocessing دستگاه تایپ تلگرافی
teleprinters ماشین تحریر تلگرافی
cable match رویارویی تلگرافی شطرنج
send word for him پیغام برای او بفرستید
errands فرمان پیغام بری
message [of something ] [to somebody] پیغام [از چیزی] [به کسی]
errand فرمان پیغام بری
teletypewriter دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
morsecode علائم رمز تلگرافی مرس
groups کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
cashes حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashing حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash حواله پستی تلگرافی یا بانکی
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
error message پیام خطا پیغام اشتباه
multiplexing انتقال چندتایی پیغام ها تسهیم
cross fire تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
phototelegraphyt مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
to send for a person پیغام برای کسی فرستادن که بیا
worid عبارت پیغام خبر قول عهد
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
teleprocessing تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
multiplex telegraphy دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
teleprinter تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
cablegram تلگراف
cabled تلگراف
telegraphy تلگراف
telegraphy فن تلگراف
telegraphed تلگراف
cable تلگراف
telegram تلگراف
telegraphing تلگراف
telegraph تلگراف
telegraphically با تلگراف
telegrams تلگراف
telegraphs تلگراف
radio telegraphy تلگراف بیسیم
radiotelegraph تلگراف بی سیم
telegraphic key شستی تلگراف
cable سیم تلگراف
cable تلگراف کردن
cabled تلگراف کردن
telegraphic alphabet الفبای تلگراف
radiotelegraph رادیو تلگراف
telegraph key تکمه تلگراف
telegraph apparatus دستگاه تلگراف
telegraph alphabet الفبای تلگراف
synchronous telegraphy تلگراف همزمان
telegraph relay رله تلگراف
cabled سیم تلگراف
telegrapher تلگراف کننده
spark sending تلگراف جرقهای
telegraph engineering تکنیک تلگراف
relay magnet رله تلگراف
radiotelegraphy تلگراف بی سیم
radioteletype تلگراف بی سیم
radiotelegraphic تلگراف بی سیم
telegraph cable کابل تلگراف
wirelesses تلگراف بی سیم
central office تلکس و تلگراف
telegraph تلگراف کردن
by wire بوسیله تلگراف
telegraphs تلگراف کردن
telegraphs دستگاه تلگراف
telegraphing تلگراف کردن
telegraphing دستگاه تلگراف
telegraphed تلگراف کردن
telegram تلگراف کردن
telegraph دستگاه تلگراف
telegrams تلگراف کردن
duplex telegraphy تلگراف دو جهتی
wireless telegraphy تلگراف بیسیم
telegraphed دستگاه تلگراف
multiple telegraphy تلگراف چندگانه
impluse telegraphy تلگراف ایمپولزی
dispensers نافرهزینه تلگراف
phonoplex telegraphy تلگراف فونوپلکس
dispenser نافرهزینه تلگراف
wireless تلگراف بی سیم
duplex telegraphy تلگراف دوگانه
line telegraphy تلگراف خطی
rewire دوباره تلگراف زدن
rewired دوباره تلگراف زدن
rewires دوباره تلگراف زدن
rewiring دوباره تلگراف زدن
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
keyboard printing telegraph تلگراف ثبات تکمهای
interband telegraphy تلگراف باند میانی
ink writer در تلگراف مرکب نویس
fire alarm telegraph تلگراف اتش سوزی
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
wireway سیم تلگراف و تلفن
aerogram مخابره با تلگراف بی سیم
multiplex telegraphy تلگراف چند جهتی
quadruplex telephony تلگراف تمام جهتی
radiotelegraph تلگراف رادیویی کردن
radiotelegram مخابره تلگراف بیسیم
surface line خط تلفن و تلگراف تعجیلی
quadruplex telegraphy تلگراف تمام جهتی
quadruplex circuit تلگراف تمام جهتی
polar duplex telegraphy تلگراف دو جهتی قطبی
radiotelegraphic تلگراف رادیویی کردن
phantoplex telegraphy تلگراف چهار سیمی مرکب
heliographic مربوط به مخابره تلگراف افتابی
surface line خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
wirelesses بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless بابی سیم تلگراف مخابره کردن
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
ccitt کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
phonopore اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
morse alphabet or code الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
DC روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
teleprinters وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinter وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
ticker دارای صدای تیک تیک تلگراف
cable سیم کشی کردن تلگراف کردن
cabled سیم کشی کردن تلگراف کردن
wire سیم تلگراف سیم کشی کردن
wires سیم تلگراف سیم کشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com