Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Full phrase not found.
|
|
Full phrase Google translation result |
|
|
|
|
|
|
|
Search result with all words |
|
warsaw treaty |
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد |
Other Matches |
|
brian kellogg |
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
rolleron |
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
confederacies |
هم پیمانی |
federal |
پیمانی |
confederations |
هم پیمانی |
confederation |
هم پیمانی |
confederacy |
هم پیمانی |
conferderation |
هم پیمانی |
contractual |
پیمانی |
nonalignment |
نا هم پیمانی |
cadres |
پرسنل پیمانی |
treaty port |
بندر پیمانی |
cadre |
پرسنل پیمانی |
title |
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن |
titles |
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن |
confederacies |
ایالات هم پیمان هم پیمانی |
contract technical instructor |
مربی فنی پیمانی |
confederacy |
ایالات هم پیمان هم پیمانی |
privity in contract |
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان |
eponym |
عنوان دهنده عنوان مشخص |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
unilateral contract |
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد |
north atlantic treaty organization (nato |
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است |
master data file |
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد |
master |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
mastered |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
masters |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
acciaccatura |
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود |
on board |
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد |
broached |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
broaching |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
broach |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
broaches |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
active army |
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت |
main guard |
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی |
generations |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
first generation computer |
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی |
stapled |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
generation |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
prototypal |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
staple |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
initial reserves |
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی |
prototypic |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
stapling |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
stbtitle |
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله |
mainstays |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
mainstay |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
anastylosis |
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی] |
fundamental unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
base unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
base camp |
پایگاه اصلی کمپ اصلی |
master file |
فایل اصلی پرونده اصلی |
expansion slots |
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند |
matter |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
mattering |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
mattered |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
matters |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
DIMM |
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود |
externals |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
external |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
FEP |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
chargeable accessions |
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی |
pilot tunnel |
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است |
body |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
bodies |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
authentic document |
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی |
by way of remainder |
به عنوان رد |
capitulary |
عنوان |
topic |
عنوان |
themes |
عنوان ها |
subjects |
عنوان ها |
topics |
عنوان ها |
titles |
عنوان |
headword |
عنوان |
appellative |
عنوان |
subject [topic] |
عنوان |
ground |
عنوان |
life peers |
عنوان |
epithets |
عنوان |
epithet |
عنوان |
title |
عنوان |
life peer |
عنوان |
headwords |
عنوان |
print |
عنوان و.. |
headings |
عنوان |
name |
عنوان |
title |
عنوان |
rubric |
عنوان |
prints |
عنوان و.. |
headline |
عنوان |
headlines |
عنوان |
titles |
عنوان ها |
names |
عنوان ها |
captions |
عنوان |
printed |
عنوان و.. |
rubrics |
عنوان |
heading |
عنوان |
head line |
عنوان |
caption |
عنوان |
source |
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی |
heading |
عنوان گذاری |
exercise term |
عنوان مانور |
topics |
عنوان سرفصل |
topic |
عنوان سرفصل |
possessory title |
عنوان مالکیت |
guize |
روبند عنوان |
caption |
عنوان دادن |
naturals |
حرکت در عنوان |
captions |
عنوان دادن |
honorific |
عنوان تجلیلی |
berths |
کسب عنوان |
berthing |
کسب عنوان |
Distinguished . Titled. |
صاحب عنوان |
berthed |
کسب عنوان |
natural |
حرکت در عنوان |
appropriation title |
عنوان سپرده |
doctorate |
عنوان دکتری |
doctorates |
عنوان دکتری |
berth |
کسب عنوان |
appropriation title |
عنوان اعتبار |
honorifics |
عنوان تجلیلی |
head |
سالار عنوان |
surnames |
لقب عنوان |
Under the title ( heading) of … |
تحت عنوان ... |
titlist |
دارای عنوان |
in a topic form |
بصورت عنوان |
the hoy f. |
عنوان پاپ |
intitule |
عنوان دادن به |
start of heading |
شروع عنوان |
for example |
به عنوان مثال |
message heading |
عنوان پیام |
exempli gratia [e.g.] |
به عنوان مثال |
brand |
عنوان تجارتی |
head |
عنوان مبحث |
superscrible |
عنوان روی |
surname |
لقب عنوان |
headings |
عنوان گذاری |
headings |
عنوان سرصفحه |
on loan |
به عنوان قرض |
untitled |
بدون عنوان |
nowise |
به هیچ عنوان |
heading |
عنوان سرصفحه |
branding |
عنوان تجارتی |
brands |
عنوان تجارتی |
standbys |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
standby |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
subhead |
عنوان فرعی مقاله |
titles |
دارنده عنوان قهرمانی |
superscription |
عنوان روی پاکت |
titles |
واگذارکردن عنوان دادن به |
head line |
عنوان سرصفحه روزنامه |
lords |
عنوان لردی دادن به |
rubricize |
دارای عنوان قرمزکردن |
clinching |
کسب عنوان قهرمانی |
title block |
قسمت عنوان نامه |
title page |
صفحه عنوان کتاب |
lord |
عنوان لردی دادن به |
running head |
خط عنوان هرصفحه در متن |
rubricate |
دارای عنوان قرمزکردن |
subhead |
عنوان جزء یا فرعی |
defending shampion |
مدافع عنوان قهرمانی |
misdirection |
گمراهی عنوان غلط |
languages |
برنامهای که به عنوان مترجم |
language |
برنامهای که به عنوان مترجم |
clinches |
کسب عنوان قهرمانی |
clinched |
کسب عنوان قهرمانی |
clinch |
کسب عنوان قهرمانی |
donna |
عنوان مودبانه بانوان |
streamer |
عنوان چشمگیر مقاله |
possession by title of ownership |
تصرف به عنوان مالکیت |
title |
دارنده عنوان قهرمانی |
title |
واگذارکردن عنوان دادن به |
challenge round |
مبارزه با صاحب عنوان |
streamers |
عنوان چشمگیر مقاله |
short title |
عنوان کوتاه شده |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
nontitle |
مسابقه بدون عنوان قهرمانی |
to function as something |
به کار رفتن به عنوان چیزی |
letterhead |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
letterheads |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
to readdress a letter |
عنوان نامهای را عوض کردن |
running title |
عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب |
to serve as something |
به کار رفتن به عنوان چیزی |
to act [as somebody] |
عمل کردن [به عنوان رتبه ای] |
short title |
عنوان یارمز مخفف یا کوتاه |
headings |
عنوان یا نام متن در فایل |
headings |
سمت سینه ناو عنوان |
residentship |
اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی |
superscription |
عنوان نوشته روی چیزی |
dominie |
عنوان کشیشان کلیسای هلند |
Take it as a souvenir! |
این را به عنوان سوغاتی بردار! |
heading |
سمت سینه ناو عنوان |
heading |
عنوان یا نام متن در فایل |