Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
tripartite pact
پیمان سه جانبه
Search result with all words
quadruple pact
پیمان چهار جانبه
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
Other Matches
tripartite pact
قرارداد سه جانبه میثاق سه جانبه
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
concordat
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
reciprocal
دو جانبه
trilateral
سه جانبه
one legged
یک جانبه
unilaterally
یک جانبه
partite
جانبه
unilateral
یک جانبه
one way
یک جانبه
ex parte
یک جانبه
bilateral
دو جانبه
one-way
یک جانبه
mutual
دو جانبه
tripartite
سه جانبه
one sided
یک جانبه مغرضانه
bilateral monopoly
انحصار دو جانبه
quadrilateral
چهار جانبه
blind transportation
ارسال یک جانبه
quadrilaterals
چهار جانبه
widespread
همه جانبه
dual agent
عامل دو جانبه
bilateral contract
قرارداد دو جانبه
unilateral agreement
قرارداد یک جانبه
multilateral
چند جانبه
wall-to-wall
همه جانبه
unilateral
یک جانبه تک سویه
unilateral declaration
بیانیه یک جانبه
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unilateral agreement
توافق یک جانبه
reciprocal agreement
توافق دو جانبه
reciprocal agreement
قرارداد دو جانبه
synchronous converter
تبدیلگر دو جانبه
unilaterally
یک جانبه تک سویه
triparite
سه نسخهای سه جانبه
match
رویارویی بازیهای دو جانبه
matches
رویارویی بازیهای دو جانبه
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
double agents
عامل اطلاعاتی دو جانبه
bilateral treaty
معاهده یا معاهدات دو جانبه
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
duopoly
انحصار دو جانبه فروش
mutilateral agreement
موافقت چند جانبه
quadruple pact
میثاق چهار جانبه
total war
جنگ همه جانبه
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
multilateral trade
تجارت چند جانبه
multilateral contract
قرارداد چند جانبه
trusts
انحصارات چند جانبه
trusted
انحصارات چند جانبه
duopsony
انحصار دو جانبه خرید
trust
انحصارات چند جانبه
mutual exclusion
ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
collusive oligopoly
انحصار چند جانبه سازشکارانه
siege mentality
دشمن پنداری همه جانبه
oligopsony
انحصار چند جانبه خرید
imperfect oligopoly
انحصار چند جانبه ناقص
complete oligopoly
انحصار چند جانبه کامل
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
bilateral infrastructure
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
res inter alios
debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
agreement
پیمان
pacts
پیمان
pact
پیمان
agreements
پیمان
allegiant
هم پیمان
compaction
پیمان
lague
پیمان
in league
هم پیمان
convenant
پیمان
compacting
پیمان
treaty
پیمان
troth
پیمان
obstriction
پیمان
treaties
پیمان
deed of covenant
پیمان
vowing
پیمان
contract
پیمان
allied
هم پیمان
covenants
پیمان
covenant
پیمان
avow
پیمان
testaments
پیمان
avowing
پیمان
avows
پیمان
compact
پیمان
promises
پیمان
vowed
پیمان
vow
پیمان
vows
پیمان
compacts
پیمان
compacted
پیمان
promise
پیمان
federated
هم پیمان
federates
هم پیمان
federating
هم پیمان
league
پیمان
confederates
هم پیمان
leagues
پیمان
acted
پیمان
oath
پیمان
oaths
پیمان
allying
هم پیمان
testament
پیمان
ally
هم پیمان
handing
پیمان
federate
هم پیمان
act
پیمان
hand
پیمان
confederate
هم پیمان
game theory
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
perfidiousness
پیمان شکنی
perfidy
پیمان شکنی
locarno treaty
پیمان لوکارنو
peace pact
پیمان صلح
compacted
پیمان معاهده
compacting
پیمان معاهده
contractors
پیمان کار
compacts
پیمان معاهده
offensive alliance
پیمان تهاجمی
contractor
پیمان کار
nonaligned
ناهم پیمان
accords
مصالحه پیمان
warlock
پیمان شکن
warsaw treaty
پیمان ورشو
written contract
پیمان نامه
accorded
مصالحه پیمان
violaor
پیمان شکن
accord
مصالحه پیمان
covenant
پیمان بستن
covenants
پیمان بستن
purchase notice agreements
پیمان خرید
compact
پیمان معاهده
violation
پیمان شکنی
reneger
پیمان شکن
renewal of the convention
تجدید پیمان
contract
: پیمان بستن
to give ones faith
پیمان دادن
to pawn one's word
پیمان بستن
contract
کنترات پیمان .
dunkrik treaty
پیمان دونکرک
conspiring
هم پیمان شدن
faith
دین پیمان
conspire
هم پیمان شدن
perfidious
پیمان شکن
abjuration
پیمان شکنی
perjured
پیمان شکن
allied
کشورهای هم پیمان
faiths
دین پیمان
treason
پیمان شکنی
abjurer or abjuror
پیمان شکن
affiance
پیمان ازدواج
handfast
پیمان عروسی
conspired
هم پیمان شدن
conspires
هم پیمان شدن
concord
یکجوری پیمان
to fly away from an agreement
پیمان شکنی کردن
alliances
پیمان بین دول
alliance
پیمان بین دول
breach of promise
شکستن پیمان ازدواج
capitulates
پیمان تسلیم بستن
to stand in with any one
با کسی هم پیمان بودن
forswore
پیمان شکنی کرد
allied headquarters
قرارگاه کشورهای هم پیمان
to pledge one's word
قول یا پیمان دادن
nato forces
نیروهای پیمان ناتو
to keep to one's word
درست پیمان بودن
to forswear oneself
پیمان شکنی کردن
treaty
قرارداد پیمان نظامی
capitulate
پیمان تسلیم بستن
capitulated
پیمان تسلیم بستن
brian kellogg
پیمان بریان کلوگ
casus fofderis
سبب انعقاد پیمان
treaties
قرارداد پیمان نظامی
forswears
پیمان شکنی یانقض
forswearing
پیمان شکنی یانقض
confederacy
ایالات هم پیمان هم پیمانی
confederacies
ایالات هم پیمان هم پیمانی
forswear
پیمان شکنی یانقض
pacts
معاهده پیمان بستن
pact
معاهده پیمان بستن
convention
پیمان نامه انجمن
locarno treaty
پیمان منعقدبین المان
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
pacific security pact
پیمان امنیت پاسفیک
casus fofderis
هدف انعقاد پیمان
cento
سازمان پیمان مرکزی
capitulating
پیمان تسلیم بستن
promise of marriage
قول یا پیمان عروسی
perjurious
ناشی از پیمان شکنی
contracting officer
افسر متصدی پیمان
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
contractor plant
کارخانه پیمان کار
adhesion
الحاق دولتی به یک پیمان
pact of non aggression
پیمان عدم تجاوز
conventions
پیمان نامه انجمن
tripartite declaration of 0
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com