English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
hypsometry پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
Other Matches
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
absolute height ارتفاع نسبت به سطح دریا
ground level تراز زمین
contours خطوط تراز زمین
original ground level تراز زمین طبیعی
natural ground level تراز زمین طبیعی
free form نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
ground plan نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plans نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
upland زمین مرتفع دور از دریا
uplands زمین مرتفع دور از دریا
geopotential پتانسیل نسبت به زمین
land crab n خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
oblique compartment قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
spirit level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
camper level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
contours خطوط تراز یا منحنیهای تراز
leverage نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
level تراز کردن تراز
leveled تراز کردن تراز
levelled تراز کردن تراز
levels تراز کردن تراز
attributable قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata برحسب نسبت معین بهمان نسبت
survey پیمایش
scan line خط پیمایش
scan پیمایش
scanned پیمایش
scans پیمایش
scaling پیمایش
traversal پیمایش
scale factor پیمایش
mensuration پیمایش
surveyed پیمایش
surveys پیمایش
traverse station ایستگاه پیمایش
closing بستن پیمایش
closed traverse پیمایش بسته
gaugeable پیمایش پذیر
scan path مسیر پیمایش
open travers پیمایش باز
traverse leg ساق پیمایش
scan area ناحیه پیمایش
fathomable قابل پیمایش
fathomable پیمایش پذیر
directional traverse پیمایش سمتی
mensurability پیمایش پذیری
spanless پیمایش ناپذیر
immeasurability پیمایش ناپذیری
optical scanning پیمایش نوری
traverse leg شاخه پیمایش
traverse پیمایش کردن
traversed پیمایش کردن
immeusurableness پیمایش ناپذیری
traversing پیمایش کردن
traverses پیمایش کردن
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
cursive scanning پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
padding پیمایش لایه گذاری
traverse حرکت سمتی پیمایش
geodetically موافق قاعده پیمایش
traversed حرکت سمتی پیمایش
traverses حرکت سمتی پیمایش
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
traverseal عمل طی کردن پیمایش
traversing حرکت سمتی پیمایش
immeasurable پیمایش ناپذیر بیکران
closing azimuth error اشتباه گرای بستن پیمایش
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
heliometer الت پیمایش قطر خورشید
backtracking عمل پیمایش معکوس یک لیست
immeasurably بطور غیر قابل پیمایش
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
mensurable قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
traingulation تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
heliometry پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
opisometer الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
yokefellow هم تراز
flushing تراز
flushes تراز
surface plate تراز
balancing تراز
degenerating هم تراز
degenerates هم تراز
degenerated هم تراز
balances تراز
degenerate هم تراز
bottom level تراز کف
quadrant تراز
balance تراز
f. with the woll تراز
leveled هم تراز
spirit level تراز
levelled هم تراز
spirit levels تراز
levelled تراز
water level تراز اب
leveled تراز
levels تراز
level هم تراز
flush تراز
level تراز
site تراز
levelling straightedge خط کش تراز
sited تراز
level with each other در یک تراز
levels هم تراز
sites تراز
graphical site table خط کش تراز
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
normal water level تراز بهنجار اب
on a par دریک تراز
behind عقب تراز
slight تراز کردن
equals هم تراز کردن
storage level تراز خزانه
behinds عقب تراز
balance تراز همیاری
equal هم تراز کردن
equaled هم تراز کردن
equaling هم تراز کردن
equalled هم تراز کردن
balances تراز همیاری
equalling هم تراز کردن
water level gage تراز سنج
visible balance تراز اشکار
visible balance تراز مرئی
rotational level تراز چرخشی
trophic level تراز خوراکی
trial balance تراز ازمایشی
justifies هم تراز کردن
justify هم تراز کردن
resonance state تراز تشدیدی
levels تراز بنایی
water level observation بررسی تراز اب
water level recorder تراز نگار اب
leveled تراز بنایی
levelled تراز بنایی
white level تراز سفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com