Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
wrist pin |
پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند |
|
|
Other Matches |
|
master rod |
شاتون اصلی |
cartridge starter |
سیستم استارت موتور اصلی که توسط کارتریج قابل شارژی کار میکند |
collector ring |
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای |
lan |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند |
double piston engine |
موتور پیستون مضاعف |
opposed piston engine |
موتور پیستون روبرو متقابل |
connecting rod |
دسته پیستون |
piston rod |
دسته پیستون |
motoring |
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور |
forked connecting rod |
دو شاخ دسته پیستون |
connecting rod bolt |
پیچ دسته پیستون |
compensating port |
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند |
main motor |
موتور اصلی |
postbyte |
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند |
terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
connecting rod bearing |
یاطاقان دسته پیستون یاطاقان شاطون |
main drive motor |
موتور محرکه اصلی |
blade cuff |
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود |
h engine |
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند |
associated document |
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است |
associated file |
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است |
central treaty organization |
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند |
crankpin |
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود |
master slave computer system |
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر |
daisy chain |
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند |
interplane strut |
پایه هایی که دو بال هواپیماهای دوباله را به هم متصل میکند |
universal motor |
موتور الکتریکی که با دی سی و هم ا سی کار میکند |
oem |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
indirect objects |
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند |
objecting |
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند |
object |
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند |
objects |
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند |
direct objects |
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند |
objected |
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند |
track bolt |
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند |
connecting rod |
شاتون |
piston rod |
شاتون |
Dialer |
امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند |
variable cycle engine |
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند |
drawbar |
میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون |
reperforator |
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم |
articulated connecting rod |
شاتون فرعی |
radials |
رادیال |
radial |
رادیال |
linkages |
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند |
linkage |
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند |
clevis pin |
پینی که یک طرف ان رزوه شده و میتوان به ان مهره بست |
anti servo tab |
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد |
dips |
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند |
dip |
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند |
distributing |
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند |
distribute |
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند |
distributes |
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند |
clients |
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد |
client |
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد |
ramjet |
موتور جت بدون کمپرسور و توربین که فقط با کمپرس هوا کار میکند |
messages |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
message |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
bulk |
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند |
agonic line |
خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند |
at |
استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند |
teletypewriter |
صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند |
rollpin |
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود |
serial |
eruoM متصل به پورت سری PC که داده محل را از طریق پورت سریال منتقل میکند |
serials |
eruoM متصل به پورت سری PC که داده محل را از طریق پورت سریال منتقل میکند |
harness |
نوارهایی که چتر باز و یامحموله را به چتر متصل میکند |
harnessing |
نوارهایی که چتر باز و یامحموله را به چتر متصل میکند |
harnessed |
نوارهایی که چتر باز و یامحموله را به چتر متصل میکند |
Faraday cage |
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود |
frequencies |
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند |
frequency |
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند |
passed |
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند |
machine address |
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند |
absolute address |
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند |
pass |
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند |
passes |
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند |
branch |
خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند |
branches |
خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند |
peripheral |
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود |
electrostatic |
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند |
hiking stick |
دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند |
wingman |
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی |
daisy chain |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
cam ring |
رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند |
internally blown flap |
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند |
cloning |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
clones |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
cloned |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
clone |
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند |
gyrodyne |
رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند |
flex |
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند. |
flexes |
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند. |
flexing |
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند. |
flexed |
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند. |
holotype |
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند |
server |
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند |
card |
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند |
primary |
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری |
controller |
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند |
cards |
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند |
controllers |
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند |
combustion starter |
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند |
assembling |
روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند |
IEC connector |
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
chains |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
streamers |
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند |
streamer |
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند |
areas |
بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند |
area |
بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند |
xt |
گونهای از IBMPC اصلی ,ساخت IBM که از پردازنره استفاده میکند و حاوی دیسک سخت است |
maintenance |
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند |
cable drum |
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد |
telecommuting |
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند |
inputted |
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد |
cycle |
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر |
cycles |
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر |
input |
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد |
cycled |
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر |
external combustion engine |
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز |
engine |
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی |
executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
supervisory |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند |
answered |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
executives |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
answers |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
answer |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
answering |
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند |
drop cable |
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند. |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
compiler |
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند |
VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
inverts |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverting |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
invert |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
best fit |
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده |
movement |
فایل که تغییر اخیر را تراکنشهای رکورد را ذخیره میکند تا برای بهنگام سازی فایل اصلی استفاده شود |
variable geometry engine |
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند |
read |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
reads |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
engine mounting |
نصب موتور قرارگاه موتور |
false selvage |
شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.] |
nest |
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند |
nests |
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
main |
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
dma |
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود |
development support library |
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند |
newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
piston head |
کف پیستون |
plungers |
پیستون |
pistons |
پیستون |
piston |
پیستون |
piston cover |
کف پیستون |
plunger |
پیستون |
firing order |
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح |
plunger |
پیستون غوطهای |
plunger piston |
پیستون شناور |
piston guide |
راهنمای پیستون |
jackets |
بوش پیستون |
piston area |
سطح پیستون |
plungers |
پیستون غوطهای |
piston clearnce |
فاصله پیستون |
plungers |
پیستون شناور |
piston crown |
تاج پیستون |
piston cover |
پوشش پیستون |
jacket |
بوش پیستون |
plunger |
پیستون شناور |
piston pressure |
فشار پیستون |
piston packing |
لائی پیستون |
piston stroke |
ضربه پیستون |
piston speed |
سرعت پیستون |
piston ring |
رینگ پیستون |
pump piston |
پیستون پمپ |
slip ring induction motor |
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ |
piston travel |
طول ضربه ی پیستون |
rotary piston compressor |
کمپرسور پیستون دار |
piston displacement |
تغییر مکان پیستون |
throttling rod |
پیستون نافم روغن |
back stroke |
ضربه برگشت پیستون |
opposit stroke pistons |
پیستون مقابل گرد |
piston pin |
اشپیل پایین پیستون |
rotary piston machanism |
مکانیزم پیستون دوار |
brake piston cup |
رینگ پیستون ترمز |
double squirrel cage motor |
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل |
flat twin engine |
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر |
mounting |
دسته و پشت بند دسته شمشیر |
rams |
دژکوب پیستون منگنه ابی |
balanced actuator |
سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی |
actuator |
سیلندر پیستون عمل کننده |
rammed |
دژکوب پیستون منگنه ابی |
ram |
دژکوب پیستون منگنه ابی |
seize |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |
seized |
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد |