Dictiornary-Farsi | پیوست دندانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
jaw clutch coupling	پیوست دندانه


Other Matches

rack and pinion	میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
serrate leaves	برگهای ارهای یا دندانه دندانه
saw edged	دارای لبه دندانه دندانه
feeds	روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed	روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
dentate	دندانه دندانه مضرس
cut gears	دندانه دندانه کردن
nick	دندانه دندانه کردن
nicked	دندانه دندانه کردن
jaggy	دندانه دندانه ناهمواری
nicking	دندانه دندانه کردن
nicks	دندانه دندانه کردن
saw tooth	دندانه اره ای [گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
annexation	پیوست
annex	پیوست
enclosure	پیوست
tie bar	پیوست
coupling	پیوست
therewith	به پیوست
annexing	پیوست
constipation	پیوست
appendixes	پیوست
clutches	پیوست
clutched	پیوست
clutch	پیوست
appendages	پیوست
appendage	پیوست
annexes	پیوست
clutching	پیوست
appendix	پیوست
enclosures	پیوست
bond	پیوست
reunion	باز پیوست
inductive flux linkage	پیوست القائی
reunions	باز پیوست
artillery annex	پیوست توپخانه
mains coupling	پیوست شبکه
unites	بهم پیوست
uniting	بهم پیوست
intelligence annex	پیوست اطلاعات
sleeve coupling	پیوست تزویجی
unite	بهم پیوست
intelligence annex	پیوست اطلاعاتی
inductive exposure	پیوست القائی
enclosed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
dog clutch	پیوست دندانهای
affected [added] <adj.> <past-p.>	پیوست شده
coupling element	عنصر پیوست
coupling factor	ضریب پیوست
coupling of circuits	پیوست مدارها
transformer coupling	پیوست ترانسفورماتور
coupling resistance	مقاومت پیوست
intermediate coupling	پیوست واسطه
affixed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
electric coupling	پیوست الکتریکی
attributed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
attached <adj.> <past-p.>	پیوست شده
inductive coupling	پیوست القائی
inductance coupling	پیوست القائی
annexed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
impedance coupling	پیوست امپدانس
input coupling	پیوست ورودی
flange coupling	پیوست صفحهای
clutch coupling	پیوست کلاج
electron coupling	پیوست الکترونی
main coupling transformer	ترانسفورماتور پیوست شبکه
appending	اویختن پیوست کردن
append	اویختن پیوست کردن
impedance feedback	پیوست برگشت امپدانس
input coupling loop	حلقه پیوست ورودی
coupling coil	سیم پیچ پیوست
appends	اویختن پیوست کردن
coupling impedance	مقاومت فاهری پیوست
hose coupling	پیوست لوله پلاستیکی
appended	اویختن پیوست کردن
coupling instability	نااستواری پیوست تزلزل تزویج
inductive feedback	پیوست برگشت وارونه القائی
railroad coupling	پیوست یا تزویج راه اهن
enclose	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
crinkle	دندانه دندانه
nibs	دندانه
denticulate	دندانه دندانه
nib	دندانه
dentate	دندانه
dentation	دندانه
denticle	دندانه
crinkled	دندانه دندانه
bidentate	دو دندانه
jaggies	دندانه ها
threads	دندانه
indentation	دندانه
tooth	دندانه
mordant	دندانه
crinkling	دندانه دندانه
crinkles	دندانه دندانه
indentations	دندانه
thread	دندانه
jag	دندانه
cogs	دندانه
notch	دندانه
nicks	دندانه
leaf	دندانه
cam	دندانه
cams	دندانه
serration	دندانه
serrate	دندانه دندانه
serra	دندانه
sawtooth	دندانه دندانه
saw toothed	دندانه دندانه
nicking	دندانه
nicked	دندانه
notches	دندانه
cogging	دندانه
undentate	تک دندانه
sheath	دندانه
sheaths	دندانه
tine	دندانه
crenation	دندانه دندانه
trifid	سه دندانه
nick	دندانه
peg	دندانه
pegs	دندانه
indented	دندانه دندانه
nid	دندانه
dents	دندانه
notche	دندانه
denting	دندانه
cog	دندانه
dent	دندانه
dented	دندانه
tooth gap	فاصله دندانه
depth of tooth	ارتفاع دندانه
knurling tool	دندانه ساز
tooth pitch	گام دندانه
toothed cornice brick	اجر دندانه
dentigerous	دندانه دار
denticulation	دندانه ریز
zigzag soldering	لحیم دندانه
denticulated	دندانه دار
knurled	دندانه دار
denticulate	دندانه دار
jaw clutch coupling	درگیری دندانه
engrailed	دندانه دار
laciniate	دندانه دار
laciniated	دندانه دار
tooth gap	شکاف دندانه
pectinate	دندانه دار
nurl	دندانه کنگره
serrulation	دندانه داری
monodentate ligand	لیگاند تک دندانه
notched	دندانه دار
jaggy	دندانه دار
herringbone tooth	دندانه ی جناغی
helical tooth	دندانه حلزونی
gearwheel	چرخ دندانه
engrail	دندانه دارکردن
tooth clearance	بازی دندانه
tooth flank	دامنه دندانه
tooth form	شکل دندانه
tooth profile	شکل دندانه
pectinated	دندانه دار
dent	دندانه بریدگی
cogged	دندانه دار
indentation	دندانه گذاری
indents	دندانه گذاری
indentations	دندانه گذاری
indents	دندانه دارکردن
indenting	دندانه گذاری
indenting	دندانه دارکردن
dents	دندانه کردن
indent	دندانه دارکردن
serrated	دندانه دار
cogs	دندانه دارکردن
cog	دندانه دارکردن
dented	دندانه کردن
dented	دندانه بریدگی
denting	دندانه کردن
denting	دندانه بریدگی
dents	دندانه بریدگی
roots	پای دندانه
root	پای دندانه
dent	دندانه کردن
toothless	بدون دندانه
indent	دندانه گذاری
cirhose	دندانه دار
toothier	دندانه دار
jagged	دندانه دار
toothiest	دندانه دار
cut teeth	دندانه ساختن
cirrate	دندانه دار
cut teeth	دندانه دارکردن
dentate	دندانه دار
dentation	دندانه بودن
toothy	دندانه دار
cirrose	دندانه دار
gearwheel	چرخ دندانه دار
serrate	دندانه دار کردن
sprocket	دندانه دور چرخ