Dictiornary-Farsi | پیوست یا تزویج راه اهن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 113 (8 milliseconds)

English	Persian
railroad coupling	پیوست یا تزویج راه اهن


Search result with all words

coupling instability	نااستواری پیوست تزلزل تزویج
coupling transformer	ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
Other Matches

interconnection	تزویج
progation	تزویج
clutches	تزویج
coupling	تزویج
clutching	تزویج
clutched	تزویج
clutch	تزویج
impedance coupling	تزویج پیچک
electron coupling	تزویج الکترونی
electric coupling	تزویج الکتریکی
critical coupling	تزویج بحرانی
coupled	تزویج شدن
coupling of circuits	تزویج مدارات
couples	تزویج شدن
coupling impedance	امپدانس تزویج
couple switch	کلید تزویج
clutch coupling	تزویج کلاج
electromagnetic coupling	تزویج الکترومغناطیسی
inductance coupling	تزویج اندوکتانس
inductive flux linkage	تزویج القائی
input coupling	تزویج اولیه
couple	تزویج شدن
sleeve coupling	تزویج مفصلی
feedback	تزویج معکوس
charge coupled device	اسباب تزویج علامت
couple back	معکوس تزویج شدن
coupling coil	سیم پیچ تزویج
acoustic coupler	تزویج کننده صوتی
clutch	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
clutched	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlocking	اتصال دادن تزویج شدن
clutches	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlocked	اتصال دادن تزویج شدن
interlock	اتصال دادن تزویج شدن
clutching	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlocks	اتصال دادن تزویج شدن
therewith	به پیوست
tie bar	پیوست
bond	پیوست
clutching	پیوست
clutches	پیوست
coupling	پیوست
annexes	پیوست
annexing	پیوست
annex	پیوست
appendixes	پیوست
constipation	پیوست
annexation	پیوست
enclosure	پیوست
appendix	پیوست
enclosures	پیوست
clutched	پیوست
clutch	پیوست
appendages	پیوست
appendage	پیوست
sleeve coupling	پیوست تزویجی
inductive flux linkage	پیوست القائی
mains coupling	پیوست شبکه
reunion	باز پیوست
jaw clutch coupling	پیوست دندانه
input coupling	پیوست ورودی
intermediate coupling	پیوست واسطه
intelligence annex	پیوست اطلاعاتی
transformer coupling	پیوست ترانسفورماتور
enclosed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
attributed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
attached <adj.> <past-p.>	پیوست شده
annexed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
affixed <adj.> <past-p.>	پیوست شده
affected [added] <adj.> <past-p.>	پیوست شده
intelligence annex	پیوست اطلاعات
inductive exposure	پیوست القائی
inductive coupling	پیوست القائی
electron coupling	پیوست الکترونی
coupling element	عنصر پیوست
electric coupling	پیوست الکتریکی
unites	بهم پیوست
dog clutch	پیوست دندانهای
uniting	بهم پیوست
coupling resistance	مقاومت پیوست
coupling of circuits	پیوست مدارها
coupling factor	ضریب پیوست
clutch coupling	پیوست کلاج
artillery annex	پیوست توپخانه
unite	بهم پیوست
inductance coupling	پیوست القائی
flange coupling	پیوست صفحهای
reunions	باز پیوست
impedance coupling	پیوست امپدانس
ccd	اسباب تزویج علامت حافظه با اطلاعات چرخان دستگاه با بار جفت شده
appending	اویختن پیوست کردن
coupling impedance	مقاومت فاهری پیوست
impedance feedback	پیوست برگشت امپدانس
appends	اویختن پیوست کردن
main coupling transformer	ترانسفورماتور پیوست شبکه
append	اویختن پیوست کردن
appended	اویختن پیوست کردن
coupling coil	سیم پیچ پیوست
hose coupling	پیوست لوله پلاستیکی
input coupling loop	حلقه پیوست ورودی
cybernation	کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
inductive feedback	پیوست برگشت وارونه القائی
enclose	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
attaching	پیوست کردن ضمیمه کردن
attaches	پیوست کردن ضمیمه کردن
attach	پیوست کردن ضمیمه کردن
critical coupling	کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
international labour organization	سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد