Dictiornary-Farsi | پیوند سالم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
syntropy	پیوند سالم


Other Matches

levy in mess	نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
Sound mind in a sound body. <proverb>	عقل سالم در بدن سالم.
hydrogen bonding	پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
valid	سالم
sounds	سالم
soundable	سالم
salubrious	سالم
intact	سالم
whole	سالم
safes	سالم
safer	سالم
safe	سالم
hale	سالم
safest	سالم
pert	سالم
lucid	سالم
scot-free	سالم
scot free	سالم
out of the wood	سالم
well	سالم
healthful	سالم
healthier	سالم
sicker	سالم
soundest	سالم
healthiest	سالم
sounded	سالم
wells	سالم
in a good state of health	سالم
healthy	سالم
sound	سالم
clear timber	چوب سالم
with a whole skin	پی گزند سالم
unclean	غیر سالم
sanest	سالم معقول
A healthy recreation . Good clean fun.	تفریحات سالم
wholesome	سالم و بی خطر
health foods	غذای سالم
wholesomeness	سالم و بی خطر
sane	سالم معقول
saner	سالم معقول
intact	سالم کامل
salutary	سالم ومغذی
halely	بطور سالم
health food	غذای سالم
All right?	سالم هستی؟
Is everything all right?	سالم هستی؟
ablebodied <adj.>	سالم و تندرست
healthily	بطور سالم
sound money	پول سالم
compos mentis	دارای عقل سالم
unsullied	مسموم نشده-سالم
wholesore	گوارا سالم سودمند
wooden bomb	بمب سالم و بادوام
survived <past-p.>	جان سالم به در بردن
soundly	بطور صحیح و سالم
wooden round	گلوله سالم و بادوام
peart	سالم وبا روح
In good condition (health).	سالم وبی عیب
to ride out	سالم بیرون رفتن از
incorrupt	سالم کردن درستکارکردن
unhealthy	غیر سالم بیمار
bonnily	بطور سالم وخوشحال
Good wholesome food .	غذای سالم وکامل
To be sound in wind and limb.	جسما" سالم وقوی بودن
well-balanced	سالم سلیم موزون باقرینه
well balanced	سالم سلیم موزون باقرینه
embonpoint	دارای مزاج سالم و خوب
It remained intact.	سالم ودست نخورده باقی مانده
duration	مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
sound [arguments, data, figures] <adj.>	درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد]
return to base	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
you do not seem well	گویا حالتان خوش نیست سالم بنظر نمیایید
demands of providing healthy living and working conditions	خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
homeopathy	معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
bond	پیوند
inosculation	پیوند رگ ها
grafter	پیوند زن
connexion	پیوند
consociation	پیوند
graftage	پیوند
colligation	پیوند
ligature	خط پیوند
strapping	پیوند
anastomosis	پیوند
linkages	پیوند
imping	پیوند
inosculation	رگ پیوند
grafting	پیوند
nexus	پیوند
slur	پیوند
ligament	پیوند
ligaments	پیوند
slurs	پیوند
merging	پیوند
bonding	پیوند
graft	پیوند
relation	پیوند
synthesis	پیوند
syntheses	پیوند
slurred	پیوند
slurring	پیوند
link	پیوند
connection	پیوند
connexions	پیوند
associates	هم پیوند
associate	هم پیوند
associated	هم پیوند
hyphens	پیوند
linkage	پیوند
grafted	پیوند
transplantation	پیوند
associating	هم پیوند
zonule	پیوند
unrelated	بی پیوند
grafts	پیوند
hyphen	پیوند
hydrogen bond	پیوند هیدروژنی
warm link	پیوند گرم
underpass approach	نشیب پیوند
ionic bond	پیوند یونی
radio link	پیوند رادیویی
double bond	پیوند دوگانه
heat affected zone	ناحیه پیوند
doubly linked	با پیوند مضاعف
dynamic link	پیوند پویا
electrovalent bond	پیوند الکترووالانسی
engraft	پیوند زدن
equatorial bond	پیوند استوایی
eye splice	پیوند چشمی
triple bond	پیوند سه گانه
transplantable	پیوند شدنی
osteoplasty	پیوند استخوانی
graftage	پیوند زنی
underpass approach	سرازیری پیوند
link register	ثبات پیوند
linkage time	زمان پیوند
linker	پیوند دهنده
peptide linkage	پیوند پپتیدی
polar bond	پیوند قطبی
tie bar	اهن پیوند
root graft	پیوند ریشهای
sailmaker splice	پیوند چادردوز
short splice	پیوند کوتاه
single bond	پیوند یگانه
single bond	پیوند ساده
three center bonding	پیوند سه مرکزی
splicer	پیوند دهنده
synchondrosis	پیوند غضروفی
peptide bond	پیوند پپتیدی
outer connection	پیوند برونی
localized bond	پیوند مستقر
long splice	پیوند بلند
mesalliance	پیوند ناجور
metallic bond	پیوند فلزی
mismarriage	پیوند نامناسب
multiple bond	پیوند چندگانه
multivincular	بسیار پیوند
neural bond	پیوند عصبی
ogee	منحنی پیوند
organ transplantation	پیوند عضو
outcrossing	پیوند دو نژاد
syndesmosis	پیوند رباطی
defragmentation	پیوند تکه ها
acetylene link	پیوند استیلنی
linked	پیوند یافته
bond length	طول پیوند
hybridization	پیوند زنی
bond energy	انرژی پیوند
buckets	منحنی پیوند
bond moment	گشتاور پیوند
bond order	مرتبه پیوند
bond polarity	قطبیت پیوند
bucket	منحنی پیوند
bond rupture	گسیختن پیوند
bond strength	قدرت پیوند
chain splice	پیوند زنجیری
chemical bond	پیوند شیمیایی
flanges	پیوند لوله
flange	پیوند لوله
splicing	پیوند زدن
additive	پیوند کد مخابراتی
bond distance	طول پیوند
bond angle	زاویه پیوند
acetylene linkage	پیوند استیلنی
acetylene bond	پیوند استیلنی
acetylenic link	پیوند استیلنی
acetylenic linkage	پیوند استیلنی
ablosung	پیوند گسلی
protocols	پیوند نامه
anaplasty	پیوند کاری
protocol	پیوند نامه
atomic bond	پیوند اتمی
axial bond	پیوند محوری
confederacy	اتحاد پیوند
confederacies	اتحاد پیوند
additives	پیوند کد مخابراتی
back splice	پیوند معکوس
back splice	پیوند وارون
basic linkage	پیوند اساسی
bent bond	پیوند خمیده