Dictiornary-Farsi | پیوند محوری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
axial bond	پیوند محوری


Other Matches

axial position	حالت محوری قرارگاه محوری
hydrogen bonding	پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
variable stroke	پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
rotated	محوری
uniaxial	یک محوری
rotates	محوری
adaxial	محوری
rotate	محوری
axile	محوری
triaxial	سه محوری
monaxial	یک محوری
axial	محوری
pivotal	محوری
axial stress	تنش محوری
axial runout	ضربه محوری
axial thrust	فشار محوری
axial thrust	بار محوری
axial vector	بردار محوری
axially parallel	موازی محوری
axial rake angle	زاویه محوری
axially parallel	در راستای محوری
axially symmetric	متقارن محوری
axisymmetric	متقارن محوری
compass swing	چرخش خط محوری
end thrust	فشار محوری
axial runout	شوک محوری
thrust	فشار محوری
axial compression	فشار محوری
axial flow impulse turbine	توربین محوری
axial flow turbine	توربین محوری
axial ligation	لیگاندپوشی محوری
axial load	بار محوری
egocentricity	خود محوری
egocentricism	خود محوری
axial position	وضعیت محوری
axial runout	رانش محوری
thrusts	فشار محوری
thrusting	فشار محوری
anthropocentrism	انسان محوری
axial section	برش محوری
orbital overlap	همپوشانی محوری
pivoting window	پنجره محوری
xenocentrism	بیگانه محوری
uniaxial force	نیروی تک محوری
nutation	رقص محوری
uniaxial bending	خمش یک محوری
pluriaxial	چند محوری
axial flow	جریان محوری
trochoid	محوری فرفرهای
triaxial shear test	ازمایش سه محوری
sociocentrism	جامعه- محوری
triaxial deformation	تغییر شکل سه محوری
thrust	بار محوری ضربه
triaxial compression test	ازمایش فشار سه محوری
tog method	روش دیدبانی محوری
axial mining	مین گذاری محوری
pivot journal	یاطاقان گرد محوری
thrusting	بار محوری ضربه
axial rotation symmerty	تقارن چرخشی محوری
shaft extension	قسمت الحاقی محوری
thrusts	بار محوری ضربه
radials	محوری مربوط به رادیو
armature end play	بازی محوری ارمیچر
offset distance	فاصله برون محوری
axial feed method	روش تغذیه محوری
uniaxial	دارای یک محور یک محوری
cylinder roller thrust bearing	یاطاقان غلطکی محوری
radial	محوری مربوط به رادیو
angular contact thrust ball bearing	بلبرینگ طولی محوری
drilling thrust	فشار محوری مته کاری
rotation about ...	دوران دور ... [محوری یا جایی]
double thrust ball bearing	بلبرینگ با فشار محوری دوبل
buttress centres	فاصله محوری پشت بندها
parataxic mode	شیوه ادراکی خود- محوری
double thrust bearing	یاطاقان با فشار محوری دوبل
end play	حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
sympodium	منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
rachis	اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
reverse flow engine	توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
z axis	محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
ornithopter	هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
unit cell	کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
axil	گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
tilt and swivel	که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
transplantation	پیوند
colligation	پیوند
consociation	پیوند
anastomosis	پیوند
connexion	پیوند
zonule	پیوند
imping	پیوند
inosculation	پیوند رگ ها
graftage	پیوند
ligature	خط پیوند
inosculation	رگ پیوند
grafter	پیوند زن
hyphen	پیوند
associates	هم پیوند
associating	هم پیوند
merging	پیوند
bond	پیوند
nexus	پیوند
linkage	پیوند
associated	هم پیوند
associate	هم پیوند
bonding	پیوند
unrelated	بی پیوند
hyphens	پیوند
grafts	پیوند
grafted	پیوند
connexions	پیوند
graft	پیوند
linkages	پیوند
slurring	پیوند
slurred	پیوند
slur	پیوند
slurs	پیوند
link	پیوند
connection	پیوند
syntheses	پیوند
synthesis	پیوند
grafting	پیوند
ligaments	پیوند
ligament	پیوند
strapping	پیوند
relation	پیوند
long splice	پیوند بلند
equatorial bond	پیوند استوایی
localized bond	پیوند مستقر
linker	پیوند دهنده
mesalliance	پیوند ناجور
mismarriage	پیوند نامناسب
association	پیوند ارتباط
metallic bond	پیوند فلزی
multivincular	بسیار پیوند
neural bond	پیوند عصبی
grafts	پیوند گیاه
linkage time	زمان پیوند
link register	ثبات پیوند
graftage	پیوند زنی
spliced	پیوند کردن
eye splice	پیوند چشمی
engraft	پیوند زدن
splice	پیوند زدن
spliced	پیوند زدن
splice	پیوند کردن
heat affected zone	ناحیه پیوند
hydrogen bond	پیوند هیدروژنی
hyphenate	با خط پیوند نوشتن
electrovalent bond	پیوند الکترووالانسی
ogee	منحنی پیوند
ionic bond	پیوند یونی
associations	پیوند ارتباط
multiple bond	پیوند چندگانه
organ transplantation	پیوند عضو
synchondrosis	پیوند غضروفی
syndesmosis	پیوند رباطی
syntropy	پیوند سالم
three center bonding	پیوند سه مرکزی
tie bar	اهن پیوند
link	پیوند دادن
bonding	تشکیل پیوند
transplantable	پیوند شدنی
warm link	پیوند گرم
cold link	پیوند سرد
unions	پیوند وصلت
triple bond	پیوند سه گانه
underpass approach	نشیب پیوند
underpass approach	سرازیری پیوند
graft	پیوند گیاه
splicer	پیوند دهنده
single bond	پیوند ساده
osteoplasty	پیوند استخوانی
outcrossing	پیوند دو نژاد
outer connection	پیوند برونی
peptide bond	پیوند پپتیدی
peptide linkage	پیوند پپتیدی
grafted	پیوند گیاه
polar bond	پیوند قطبی
radio link	پیوند رادیویی
root graft	پیوند ریشهای
sailmaker splice	پیوند چادردوز
short splice	پیوند کوتاه
single bond	پیوند یگانه
union	پیوند وصلت
bond moment	گشتاور پیوند
bent bond	پیوند خمیده
basic linkage	پیوند اساسی
anaplasty	پیوند کاری
communication link	پیوند ارتباطی
communications link	پیوند مخابراتی
back splice	پیوند وارون
back splice	پیوند معکوس
flanges	پیوند لوله
flange	پیوند لوله
covalent bond	پیوند کووالانسی
cross breeding	پیوند دوجنس
buckets	منحنی پیوند
ablosung	پیوند گسلی
cold link	پیوند دستی