English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mixed marriage پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
Other Matches
outcrossing پیوند دو نژاد
epistasis اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasy اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
tell apart <idiom> تشخیص تا کس یادو چیز
beakiron سندان دو کوه یادو دماغه
double action عمل دوبله یادو طرفه
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
differential pressure اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
agoines مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
colony گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
issue نژاد
descents نژاد
congenerous هم نژاد
blood نژاد
descent نژاد
origin نژاد
issued نژاد
origins نژاد
issues نژاد
Lurs نژاد لر
phylon نژاد
raced نژاد
siblings هم نژاد
stirps نژاد
sibling هم نژاد
race نژاد
strains نژاد
phylum نژاد
races نژاد
strain نژاد
full-blooded پاک نژاد
mutt سگ پست نژاد
anglian مربوط به نژاد
ethnocentric نژاد پرست
biotype جانداران هم نژاد
ethnology نژاد شناسی
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
genocide نژاد زدایی
genocide نژاد ستیزی
mutts سگ پست نژاد
pedigrees ریشه نژاد
purebred پاک نژاد
pedigree ریشه نژاد
eugenics اصلاح نژاد
mongrels پست نژاد
mongrel پست نژاد
racist نژاد پرست
full blood نژاد خالص
full blooded از نژاد اصیل
Slav از نژاد اسلاو
half breed از نژاد مختلف
Slavs از نژاد اسلاو
racism نژاد پرستی
racists نژاد پرست
Norman از نژاد نرمان
highborn نیک نژاد
ethnocentrism نژاد پرستی
the black race نژاد سیاه
master race نژاد برتر
ethnography نژاد پرستی
Normans از نژاد نرمان
Celts نژاد سلت
Celt نژاد سلت
underbred از نژاد غیراصیل
africander افریقایی فرنگی نژاد
akkadian نژاد اکد یا اکاد
skinheads رذل نژاد پرست
top dog نژاد یا شخص غالب
white civilization تمدن نژاد سفید
humankind بشریت نژاد انسان
schnauzer سگ " تری یر "المانی نژاد
creole دارای نژاد مخلوط
Celtic وابسته به نژاد سلت
skinhead رذل نژاد پرست
creoles دارای نژاد مخلوط
quadroon از نژاد سفید وسیاه
semitics نژاد شناسی سامی
gerontomorphosis پیر شدگی نژاد
interbreed اصلاح نژاد کردن
inbreed از یک نژاد ایجاد کردن
negrophobe بیمناک از نژاد سیاه
African American نژاد آفریقایی آمریکایی
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
heaven born خدایی اسمانی نژاد
hamito semitic از نژاد حامی وسامی
hamitic مربوط به نژاد حام
game fowl نژاد خروس جنگی
of alow parentage فرومایه پست نژاد
paleface نژاد سفید پوست
anglo saxon نژاد انگلیسی وساکنسونی
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپایان
bon ton خوش نژاد اشرافی
euthenics اصلاح نژاد محیطی
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
non human غیر متعلق به نژاد انسان
broodmare مادیان برای تولید نژاد
hamp shire نژاد خوک سیاه امریکایی
turanian مردمی از نژاد التایی اورال
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
jersey giant نژاد ماکیان خانگی بزرگ
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
a racist attack حمله ای با غرض نژاد پرستی
cross fertile اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
Semitic از نژاد سام بن نوح زبان سامی
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
segregationist طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
eugenic از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
arrays می باشند
the like of you باشند
array می باشند
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
amphimictic مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
amerind نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
slovak نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
studhorse اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
kaffir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
melanochroi سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
kafir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
implication B درست باشند
implications B درست باشند
inclusion B درست باشند
shearling چیده باشند
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
to be tuned in to a channel کانالی را گرفته باشند
to be of the opinion that ... به این عقیده باشند که ...
connexion پیوند
colligation پیوند
strapping پیوند
associate هم پیوند
ligature خط پیوند
associated هم پیوند
associates هم پیوند
associating هم پیوند
grafting پیوند
inosculation رگ پیوند
inosculation پیوند رگ ها
grafter پیوند زن
bond پیوند
linkage پیوند
imping پیوند
linkages پیوند
graftage پیوند
nexus پیوند
transplantation پیوند
anastomosis پیوند
ligaments پیوند
connexions پیوند
slurred پیوند
unrelated بی پیوند
connection پیوند
zonule پیوند
grafts پیوند
slurs پیوند
consociation پیوند
merging پیوند
relation پیوند
bonding پیوند
link پیوند
synthesis پیوند
hyphen پیوند
graft پیوند
hyphens پیوند
slur پیوند
ligament پیوند
grafted پیوند
syntheses پیوند
slurring پیوند
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
cradle scythe داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
beer on draught ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
draught beer ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
they are t of their doctrines موافب اصول خودمی باشند
corporations که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporation که دارای شخصیت حقوقی باشند
bond distance طول پیوند
chink grafting پیوند اسکنهای
peptide linkage پیوند پپتیدی
bond strength قدرت پیوند
bond moment گشتاور پیوند
bond energy انرژی پیوند
bent bond پیوند خمیده
bond order مرتبه پیوند
grafted پیوند گیاه
chemical bond پیوند شیمیایی
chain splice پیوند زنجیری
bond polarity قطبیت پیوند
bond rupture گسیختن پیوند
graftage پیوند زنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com