English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mismarriage پیوند نامناسب
Other Matches
unfit نامناسب نامناسب کردن
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
unsuitable نامناسب
timeless نامناسب
unmeet نامناسب
maladapted نامناسب
infelicitious نامناسب
misbecoming نامناسب
improper نامناسب
malapropos نامناسب
unhandsome نامناسب
unsuitably نامناسب
inapt نامناسب
untoward نامناسب
foreign نامناسب
inappropriate نامناسب
inadequately بطور نامناسب
misplaced نامناسب نابجا
unpleasantness وضع نامناسب
improper نامناسب نادرست
bad break قطع نامناسب
inutile بیهوده نامناسب
inopportune بی موقع نامناسب
bad soil خاک نامناسب
inconveniently بطور نامناسب
incommensurate نارسا نامناسب
incompatible ناجور نامناسب
inappropriate نامناسب ناجور
unrighteous ناصالح نامناسب
ill sorted نامناسب ناجور
unplayable زمین نامناسب
mismate وصلت نامناسب کردن
misalliance اتحاد وائتلاف نامناسب
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
unapt نامناسب غیر محتمل
misbecome نامناسب بودن برای
malinvestment سرمایه گذاری نامناسب
dissocial نامناسب برای معاشرت
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
bad page break قطع یا مکث نامناسب صفحه
add insult to the injury <idiom> [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
flames ارسال پیام نامناسب به کاربر
flame ارسال پیام نامناسب به کاربر
alignments قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment قرار گرفتن نامناسب در صفحه
inapplicable غیر قابل اجرا نامناسب
alien متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
aliens متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
scratch file نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
unhandy ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
fix تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fixes تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scrambler وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
power approach تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
de scramble سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
self- سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
playback rate scale factor نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
associated هم پیوند
nexus پیوند
associating هم پیوند
strapping پیوند
associate هم پیوند
associates هم پیوند
bond پیوند
linkage پیوند
grafter پیوند زن
inosculation رگ پیوند
ligature خط پیوند
inosculation پیوند رگ ها
colligation پیوند
imping پیوند
graftage پیوند
connexion پیوند
consociation پیوند
grafting پیوند
linkages پیوند
anastomosis پیوند
ligaments پیوند
grafted پیوند
grafts پیوند
bonding پیوند
hyphen پیوند
transplantation پیوند
hyphens پیوند
ligament پیوند
merging پیوند
synthesis پیوند
syntheses پیوند
connexions پیوند
link پیوند
graft پیوند
connection پیوند
zonule پیوند
relation پیوند
slurs پیوند
slurring پیوند
unrelated بی پیوند
slurred پیوند
slur پیوند
self- سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
degradation کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
hydrogen bond پیوند هیدروژنی
dynamic link پیوند پویا
cut splice پیوند میانی
crossbreed پیوند زدن
graftage پیوند زنی
electrovalent bond پیوند الکترووالانسی
engraft پیوند زدن
cross breeding پیوند دوجنس
equatorial bond پیوند استوایی
data link پیوند داده
dative bond پیوند داتیو
hyphenate با خط پیوند نوشتن
defragmentation پیوند تکه ها
double bond پیوند دوگانه
data link پیوند دادهای
heat affected zone ناحیه پیوند
localized bond پیوند مستقر
doubly linked با پیوند مضاعف
eye splice پیوند چشمی
ionic bond پیوند یونی
syntropy پیوند سالم
syndesmosis پیوند رباطی
synchondrosis پیوند غضروفی
splicer پیوند دهنده
single bond پیوند ساده
single bond پیوند یگانه
short splice پیوند کوتاه
root graft پیوند ریشهای
neural bond پیوند عصبی
radio link پیوند رادیویی
ogee منحنی پیوند
organ transplantation پیوند عضو
osteoplasty پیوند استخوانی
polar bond پیوند قطبی
peptide linkage پیوند پپتیدی
peptide bond پیوند پپتیدی
three center bonding پیوند سه مرکزی
outcrossing پیوند دو نژاد
link register ثبات پیوند
linkage time زمان پیوند
linker پیوند دهنده
sailmaker splice پیوند چادردوز
long splice پیوند بلند
mesalliance پیوند ناجور
metallic bond پیوند فلزی
warm link پیوند گرم
underpass approach نشیب پیوند
underpass approach سرازیری پیوند
triple bond پیوند سه گانه
multiple bond پیوند چندگانه
multivincular بسیار پیوند
transplantable پیوند شدنی
tie bar اهن پیوند
outer connection پیوند برونی
covalent bond پیوند کووالانسی
confederacies اتحاد پیوند
flanges پیوند لوله
splicing پیوند زدن
splicing پیوند کردن
back splice پیوند معکوس
splices پیوند زدن
splices پیوند کردن
spliced پیوند زدن
spliced پیوند کردن
splice پیوند زدن
splice پیوند کردن
back splice پیوند وارون
basic linkage پیوند اساسی
bent bond پیوند خمیده
bond angle زاویه پیوند
associations پیوند ارتباط
bond distance طول پیوند
axial bond پیوند محوری
bucket منحنی پیوند
atomic bond پیوند اتمی
additives پیوند کد مخابراتی
confederacy اتحاد پیوند
additive پیوند کد مخابراتی
protocol پیوند نامه
protocols پیوند نامه
ablosung پیوند گسلی
acetylene bond پیوند استیلنی
linked پیوند یافته
acetylene link پیوند استیلنی
hybridization پیوند زنی
acetylene linkage پیوند استیلنی
acetylenic bond پیوند استیلنی
acetylenic link پیوند استیلنی
acetylenic linkage پیوند استیلنی
anaplasty پیوند کاری
buckets منحنی پیوند
association پیوند ارتباط
bond length طول پیوند
bond strength قدرت پیوند
bond polarity قطبیت پیوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com