Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
Other Matches
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
governmentalize
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
gross
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
to make a study of something
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
land hunger
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
cupidity
حرص واز برای بدست اوردن مال
to have a bone to pick
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
to take out a patent
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
lateral stability
پایداری عرضی
toggle
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
toggles
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
austempering
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
endless knots
طرح گره بدون انتها
[که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
obtained
بدست اوردن
get
بدست اوردن
obtain
بدست اوردن
obtains
بدست اوردن
gain
بدست اوردن
acquires
بدست اوردن
acquiring
بدست اوردن
offers
بدست اوردن
offered
بدست اوردن
offer
بدست اوردن
getting
بدست اوردن
soothed
دل بدست اوردن
gained
بدست اوردن
soothe
دل بدست اوردن
gains
بدست اوردن
get round
بدست اوردن
soothes
دل بدست اوردن
gets
بدست اوردن
pick up
بدست اوردن
catch
بدست اوردن
procure
بدست اوردن
procured
بدست اوردن
procures
بدست اوردن
procuring
بدست اوردن
come by
بدست اوردن
earns
بدست اوردن
earn
بدست اوردن
earned
بدست اوردن
impetrate
بدست اوردن
attains
بدست اوردن بانتهارسیدن
recoup
دوباره بدست اوردن
regains
دوباره بدست اوردن
recovers
دوباره بدست اوردن
regain
دوباره بدست اوردن
regained
دوباره بدست اوردن
regaining
دوباره بدست اوردن
to pander any one's lust
دل کسیرا بدست اوردن
step into
بسهولت بدست اوردن
insure
بیمه بدست اوردن
finagle
باحیله بدست اوردن
strike a balance
موازنه بدست اوردن
retrieves
دوباره بدست اوردن
attain
بدست اوردن بانتهارسیدن
attained
بدست اوردن بانتهارسیدن
attaining
بدست اوردن بانتهارسیدن
have
بدست اوردن دارنده
get back
دوباره بدست اوردن
retrieve
دوباره بدست اوردن
recover
دوباره بدست اوردن
recoups
دوباره بدست اوردن
to come into a property
دارایی را بدست اوردن
having
بدست اوردن دارنده
to get back
دوباره بدست اوردن
recouping
دوباره بدست اوردن
acquirability
امکان بدست اوردن
optimization
بدست اوردن حد مطلوب
retrieved
دوباره بدست اوردن
recovering
دوباره بدست اوردن
recouped
دوباره بدست اوردن
wins
بدست اوردن تحصیل کردن
entered
بدست اوردن قدم نهادن در
impetrate
با عجز و لابه بدست اوردن
win
بدست اوردن تحصیل کردن
enter
بدست اوردن قدم نهادن در
recovering
دوباره بدست اوردن بازیافتن
resuming
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
resumes
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
get
بدست اوردن فراهم کردن
gets
بدست اوردن فراهم کردن
bought
خریداری کردن بدست اوردن
enters
بدست اوردن قدم نهادن در
resume
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
circumstantiate
قرائن وامارت را بدست اوردن
bring in
امتیاز بدست اوردن در پایگاه
getting
بدست اوردن فراهم کردن
resumed
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
recover
دوباره بدست اوردن بازیافتن
recovers
دوباره بدست اوردن بازیافتن
break one's wrist
پیچاندن مچ برای زدن توپ
reoccupy
دنبال کردن دوباره بدست اوردن
reaping
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaps
جمع اوری کردن بدست اوردن
stone pit
محل بدست اوردن اطلاعات اجر
reap
جمع اوری کردن بدست اوردن
finagle
بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
reaped
جمع اوری کردن بدست اوردن
pre empt
با حق شفعه بدست اوردن بشفعه خریدن
racketeers
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
racketeer
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
card
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
bob
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
cards
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
bobs
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
split the uprights
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
dramatization
بصورت نمایش در اوردن
echelon
بصورت پلکان در اوردن
articles
بصورت مواد در اوردن
theatricalize
بصورت تاتر در اوردن
polarises
بصورت متضاد در اوردن
article
بصورت مواد در اوردن
intellectualize
بصورت فکری در اوردن
substantivize
بصورت اسم در اوردن
polarising
بصورت متضاد در اوردن
story
بصورت داستان در اوردن
miniaturizing
بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturising
بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturizes
بصورت مینیاتوردر اوردن
romances
بصورت تخیلی در اوردن
decorticate
بصورت الیاف در اوردن از
ensphere
بصورت کروی در اوردن
miniaturize
بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturises
بصورت مینیاتوردر اوردن
polarised
بصورت متضاد در اوردن
romance
بصورت تخیلی در اوردن
miniaturised
بصورت مینیاتوردر اوردن
trashes
بصورت اشغال در اوردن
trashed
بصورت اشغال در اوردن
ingot
بصورت شمش در اوردن
polarizing
بصورت متضاد در اوردن
trash
بصورت اشغال در اوردن
polarizes
بصورت متضاد در اوردن
relativize
بصورت نسبی در اوردن
wisps
بصورت حلقه در اوردن
wisp
بصورت حلقه در اوردن
mythologize
بصورت افسانه در اوردن
synopsize
بصورت اجمال در اوردن
polarize
بصورت متضاد در اوردن
monetize
بصورت پول در اوردن
trashing
بصورت اشغال در اوردن
echelons
بصورت پلکان در اوردن
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
take over
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
rosette border
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
methylate
بصورت الکل چوب در اوردن
robotize
بصورت خود کار در اوردن
racemize
بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
anodize
بصورت قطب مثبت در اوردن
randomize
بصورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
laicize
بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
plasticize
بصورت پلاستیک در اوردن نرم کردن
inscroll
ثبت کردن بصورت طومار در اوردن
updates
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
update
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updated
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
micronize
بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com