Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
inductor with adjustable air gap |
پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم |
|
|
Other Matches |
|
go no go |
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن |
distance line |
طناب تنظیم فاصله |
calibrated focal lenght |
فاصله کانونی تنظیم شده |
automatic kerning |
کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
autokerning |
کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
to kern |
کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ] |
adjustable |
قابل تنظیم |
adjustable lever |
اهرم قابل تنظیم |
flat nose plier |
انبردست قابل تنظیم |
adjustable clamp |
گیره قابل تنظیم |
adjustable catch |
دستگیره قابل تنظیم |
adjustable frame |
چهارچوب قابل تنظیم |
adjustable antenna |
آنتن قابل تنظیم |
adjustable channel |
مجرای قابل تنظیم |
variable speed gear drive |
گیربکس قابل تنظیم |
adjustable buckle |
سگک قابل تنظیم |
adjustable stop |
توقف قابل تنظیم [مهندسی] |
adjustable gib |
پشت بند قابل تنظیم |
angular adjustable |
قابل تنظیم بطور زاویه ای |
pantograph |
دستگاه رسام قابل تنظیم |
fluid adjustment screw |
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال |
adjustable lamp |
چراغ مطالعه قابل تنظیم |
adjustable double endwrench |
آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل |
adjustable waist tab |
نوار دور کمر قابل تنظیم |
hyperfocal distance |
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود |
adjustable stabilizer |
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما |
kaplan pump |
نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است |
adjustable strap |
بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است |
soft tooling |
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است |
warm standby |
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم |
airships |
کشش هوائی |
airship |
کشش هوائی |
elevated tanke |
منبع اب هوائی |
aerial map |
عکس هوائی |
aerial photograph |
عکس هوائی |
aerial photogrammetry |
فتوگرامتری هوائی |
aerial photography |
عکاسی هوائی |
air raid shelter |
پناهگاه حمله هوائی |
aerial survey |
نقشه براری هوائی |
photo index map |
نقشه راهنمای عکسهای هوائی |
following distance |
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها |
single space |
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن |
anti servo tab |
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد |
The goods were shipped by air . |
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد |
sleeve |
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی |
sleeves |
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی |
photogrammetric map |
تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی |
point blank range |
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف |
photogrammetry |
فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی |
interval |
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان |
privilege |
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز |
environments |
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
environment |
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
space |
فاصله دادن فاصله داشتن |
spaces |
فاصله دادن فاصله داشتن |
sight adjustment |
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن |
camera station |
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین |
collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
squawks |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
squawk |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
squawked |
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید |
tune |
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق |
tunes |
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق |
alley |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleyways |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleys |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
due bill |
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست |
tune |
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل |
range spotting |
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن |
tunes |
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل |
holing |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
hole |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holed |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holes |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
close march |
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی |
pages |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
paged |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
page |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
rheostat |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
calibration |
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی |
rheostatic |
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت |
impedance coil |
پیچک |
tendril |
پیچک |
tendrils |
پیچک |
solenoid |
پیچک |
turnbuckle |
پیچک |
mush coil |
پیچک در هم |
scroll |
پیچک |
helix |
پیچک |
coiled |
پیچک |
coils |
پیچک |
reactor |
پیچک |
scrolls |
پیچک |
coil |
پیچک |
spray |
پیچک |
cirrus |
پیچک |
volute |
پیچک |
reactors |
پیچک |
ivy |
پیچک |
potential coil |
پیچک پتانسیل |
voltage coil |
پیچک ولت |
ideal solenoid |
پیچک ایده ال |
dead coil |
پیچک هرز |
secondary coil |
پیچک ثانوی |
exploring coil |
پیچک کاشف |
search coil |
پیچک کاشف |
pitch of armature winding |
گام پیچک |
bucking coil |
پیچک مقابله |
retardation coil |
پیچک تاخیر |
damping coil |
پیچک خفنده |
plug in coil |
پیچک دو شاخکی |
antenna coil |
پیچک انتن |
ivied |
پیچک دار |
resistance coil |
پیچک مقاومتی |
lattice woung coil |
پیچک مشبک |
holding coil |
پیچک نگهدارنده |
interphase transformer |
پیچک مکنده |
shunt coil |
پیچک شنتی |
input reactor |
پیچک ورودی |
armature loop |
پیچک ارمیچر |
line choking coil |
پیچک محافظ |
line choking coil |
پیچک محافظ خط |
armature coil |
پیچک ارمیچر |
lagging ciol |
پیچک سنجه |
zigzag chock |
پیچک زیگزاگ |
honeycomb coil |
پیچک مشبک |
series coil |
پیچک زنجیری |
line charge compensation reactor |
پیچک جبرانگر |
impedance coupling |
تزویج پیچک |
choking effect |
اثر پیچک |
impedance coil |
پیچک ناگذرایی |
capacity of coil |
فرفیت پیچک |
coil pitch |
گام پیچک |
convolvulus |
جنس پیچک |
coil form |
مغزی پیچک |
magnet coil |
پیچک مغناطیس |
coil box |
جعبه پیچک |
balance coil |
پیچک تراز |
ignition choke |
پیچک احتراق |
voice coil |
پیچک صدا |
flux linking a coil |
شاره پیچک |
tendrils |
ریشه پیچک |
convergence coil |
پیچک همگرا |
focusing coil |
پیچک تمرکز |
tendril |
ریشه پیچک |
current coil |
پیچک اصلی |
idle coil |
پیچک هرز |
transformer coil |
پیچک مبدل |
primery coil |
پیچک اولیه |
tickler |
پیچک تشدید |
field coil |
پیچک مغناطیس گر |
current limiting reactor |
پیچک کاهنده |
purity coil |
پیچک خلوص |
sight alinement |
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله |
high frequency choke |
پیچک فرکانس بالا |
interphase reactor |
پیچک متعادل کننده |
poison ivy |
پیچک سمی امریکایی |
high impedance relay |
رله پیچک دار |
tuning inductance |
پیچک میزان ساز |
air core chuke |
پیچک با هسته هوایی |
inclined coil meter |
سنجه با پیچک مایل |
duolateral coil |
پیچک لانه زنبوری |
loading coil |
پیچک بار افزای |
back pitch |
گام خور پیچک |
iron core coil |
پیچک با هسته اهنی |
iron core choke |
پیچک با هسته اهنی |
transformer coil magneto |
مگنت پیچک مبدل |
line charge compensation reactor |
پیچک متعادل کننده |
interphase transformer loss |
تلفات پیچک صنعتی |
poison oak |
پیچک سمی امریکایی |
moving coil meter |
سنجه با پیچک متحرک |
open coil armature |
ارمیچر با پیچک باز |
witch hazel |
موچسب پیچک دیواری |
primary coil |
پیچک راه انداز |
compensating coil |
پیچک جبران کننده |
cooling coil |
پیچک سرد کننده |
series wound motor |
موتور با پیچک سری |
tuning coil |
پیچک میزان ساز |
low frequency choke |
پیچک فرکانس پایین |
basket coil |
پیچک تار عنکبوتی |
spider |
حلقه پیچک صدا |
spider web coil |
پیچک تار عنکبوتی |
dextrosal helix |
پیچک راست گرد |
spiders |
حلقه پیچک صدا |
inductor ballast |
اتصال ورودی پیچک |
input reactor |
سلف ورودی پیچک ماقبل |
moving coil galvanometer |
گالوانومتر قاب یا پیچک گردان |
C-scroll |
[پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو] |
sidelay |
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ |
adjusting ring |
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم |
recoverable item |
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی |
friendly front end |
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است |
archival quality |
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود |
trimsize |
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه |
calibrated air speed |
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما |
escrow |
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد |
meander border |
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور] |
choke impedance |
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک |
bilable |
قابل رهایی قابل ضمانت |
elastic |
قابل کش امدن قابل انعطاف |