Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
inductor with adjustable air gap
پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم
Other Matches
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
distance line
طناب تنظیم فاصله
calibrated focal lenght
فاصله کانونی تنظیم شده
automatic kerning
کاهش
[و تنظیم ]
خودکار فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
autokerning
کاهش
[و تنظیم ]
خودکار فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
to kern
کاهش دادن
[و تنظیم کردن ]
فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
adjustable
قابل تنظیم
adjustable lever
اهرم قابل تنظیم
flat nose plier
انبردست قابل تنظیم
adjustable clamp
گیره قابل تنظیم
adjustable catch
دستگیره قابل تنظیم
adjustable frame
چهارچوب قابل تنظیم
adjustable antenna
آنتن قابل تنظیم
adjustable channel
مجرای قابل تنظیم
variable speed gear drive
گیربکس قابل تنظیم
adjustable buckle
سگک قابل تنظیم
adjustable stop
توقف قابل تنظیم
[مهندسی]
adjustable gib
پشت بند قابل تنظیم
angular adjustable
قابل تنظیم بطور زاویه ای
pantograph
دستگاه رسام قابل تنظیم
fluid adjustment screw
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
adjustable double endwrench
آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
adjustable waist tab
نوار دور کمر قابل تنظیم
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
adjustable stabilizer
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
kaplan pump
نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
adjustable strap
بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
soft tooling
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
warm standby
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
airships
کشش هوائی
airship
کشش هوائی
elevated tanke
منبع اب هوائی
aerial map
عکس هوائی
aerial photograph
عکس هوائی
aerial photogrammetry
فتوگرامتری هوائی
aerial photography
عکاسی هوائی
air raid shelter
پناهگاه حمله هوائی
aerial survey
نقشه براری هوائی
photo index map
نقشه راهنمای عکسهای هوائی
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
anti servo tab
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
The goods were shipped by air .
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
sleeve
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeves
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
photogrammetric map
تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
photogrammetry
فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
privilege
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
impedance coil
پیچک
tendril
پیچک
tendrils
پیچک
solenoid
پیچک
turnbuckle
پیچک
mush coil
پیچک در هم
scroll
پیچک
helix
پیچک
coiled
پیچک
coils
پیچک
reactor
پیچک
scrolls
پیچک
coil
پیچک
spray
پیچک
cirrus
پیچک
volute
پیچک
reactors
پیچک
ivy
پیچک
potential coil
پیچک پتانسیل
voltage coil
پیچک ولت
ideal solenoid
پیچک ایده ال
dead coil
پیچک هرز
secondary coil
پیچک ثانوی
exploring coil
پیچک کاشف
search coil
پیچک کاشف
pitch of armature winding
گام پیچک
bucking coil
پیچک مقابله
retardation coil
پیچک تاخیر
damping coil
پیچک خفنده
plug in coil
پیچک دو شاخکی
antenna coil
پیچک انتن
ivied
پیچک دار
resistance coil
پیچک مقاومتی
lattice woung coil
پیچک مشبک
holding coil
پیچک نگهدارنده
interphase transformer
پیچک مکنده
shunt coil
پیچک شنتی
input reactor
پیچک ورودی
armature loop
پیچک ارمیچر
line choking coil
پیچک محافظ
line choking coil
پیچک محافظ خط
armature coil
پیچک ارمیچر
lagging ciol
پیچک سنجه
zigzag chock
پیچک زیگزاگ
honeycomb coil
پیچک مشبک
series coil
پیچک زنجیری
line charge compensation reactor
پیچک جبرانگر
impedance coupling
تزویج پیچک
choking effect
اثر پیچک
impedance coil
پیچک ناگذرایی
capacity of coil
فرفیت پیچک
coil pitch
گام پیچک
convolvulus
جنس پیچک
coil form
مغزی پیچک
magnet coil
پیچک مغناطیس
coil box
جعبه پیچک
balance coil
پیچک تراز
ignition choke
پیچک احتراق
voice coil
پیچک صدا
flux linking a coil
شاره پیچک
tendrils
ریشه پیچک
convergence coil
پیچک همگرا
focusing coil
پیچک تمرکز
tendril
ریشه پیچک
current coil
پیچک اصلی
idle coil
پیچک هرز
transformer coil
پیچک مبدل
primery coil
پیچک اولیه
tickler
پیچک تشدید
field coil
پیچک مغناطیس گر
current limiting reactor
پیچک کاهنده
purity coil
پیچک خلوص
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
high frequency choke
پیچک فرکانس بالا
interphase reactor
پیچک متعادل کننده
poison ivy
پیچک سمی امریکایی
high impedance relay
رله پیچک دار
tuning inductance
پیچک میزان ساز
air core chuke
پیچک با هسته هوایی
inclined coil meter
سنجه با پیچک مایل
duolateral coil
پیچک لانه زنبوری
loading coil
پیچک بار افزای
back pitch
گام خور پیچک
iron core coil
پیچک با هسته اهنی
iron core choke
پیچک با هسته اهنی
transformer coil magneto
مگنت پیچک مبدل
line charge compensation reactor
پیچک متعادل کننده
interphase transformer loss
تلفات پیچک صنعتی
poison oak
پیچک سمی امریکایی
moving coil meter
سنجه با پیچک متحرک
open coil armature
ارمیچر با پیچک باز
witch hazel
موچسب پیچک دیواری
primary coil
پیچک راه انداز
compensating coil
پیچک جبران کننده
cooling coil
پیچک سرد کننده
series wound motor
موتور با پیچک سری
tuning coil
پیچک میزان ساز
low frequency choke
پیچک فرکانس پایین
basket coil
پیچک تار عنکبوتی
spider
حلقه پیچک صدا
spider web coil
پیچک تار عنکبوتی
dextrosal helix
پیچک راست گرد
spiders
حلقه پیچک صدا
inductor ballast
اتصال ورودی پیچک
input reactor
سلف ورودی پیچک ماقبل
moving coil galvanometer
گالوانومتر قاب یا پیچک گردان
C-scroll
[پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
meander border
[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
choke impedance
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com