Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (25 milliseconds)
English
Persian
winch
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
Other Matches
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
streaming tape drive
دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
wine palm
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
demodulator
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
generator
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
cannibalizes
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
Autocue
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
warm up
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
stepper
چیزی که برای پله بکار می رود
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
polyonymy
بکار بردن چند نام برای یک چیز
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
applied
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
software mointor
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
it is of no use to us
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
polyonging
بکار بردن چند نام برای یک چیز
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
excipient
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
check sum
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
nixie tube
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wet blankets
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wet blanket
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
z 0
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
additions
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
for a car
برای هر ماشین
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
law calf
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
jeweller's putty
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
junk
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vegetable oil
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
strobe
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
framebuffer
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
linstock
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dustcover
پوشش محافظ برای یک ماشین
stack the cards
<idiom>
برای کسی نقشه کشیدن
To make advance
[overtures]
منت کشیدن
[برای آشتی]
carry through
<idiom>
برای کاری نقشهای کشیدن
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
head load control
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
diptych
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
gpss
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
algol
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
lanyards
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyard
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
clear for running
طناب برای کشیدن ازاد است
cranks
هندل
capstan handle
هندل
cranking
هندل
cranked
هندل
crank
هندل
scripsit
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
phone
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
checkerein
لگام برای بالا یا عقب کشیدن سر اسب
jeheemy
جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
cranked
هندل زدن
crank
هندل زدن
cranks
هندل زدن
cranking
هندل زدن
starting crank
هندل اتومبیل
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
smoke consumer
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
name
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
rocker arm
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
names
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
component efficiency
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
whin
هرنوع سنگ سخت
alcohol
هرنوع مشروبات الکلی
game
هرنوع ورزش بامقررات
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
offices
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
telephone
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoned
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
dumb well
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
scribing
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
pick
هرنوع الت نوک تیز
picks
هرنوع الت نوک تیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com