Total search result: 115 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
animalist |
پیکرنمای جانوران |
|
|
Other Matches |
|
colony |
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی] |
faunology |
جانوران |
zoodvnamics |
فیزیولوژی جانوران |
vermin |
جانوران موذی |
faunae |
مربوط به جانوران |
animality |
زندگی جانوران |
kits |
بچه جانوران |
menagerie |
نمایشگاه جانوران |
menageries |
نمایشگاه جانوران |
zooplankton |
جانوران شناور |
bimana |
جانوران دودست |
acephali |
جانوران بیسر |
arachnida |
جانوران عنکبوتی |
animals kingdom |
جهان جانوران |
kit |
بچه جانوران |
lights |
ریه جانوران |
faunis |
الهه جانوران |
faunistic |
وابسته به جانوران |
invertebrata |
جانوران بی مهره |
implacentalia |
جانوران بی جفت |
animal kingdom |
جهان جانوران |
halobiont |
جانوران اب شور |
herbivora |
جانوران علفخوار |
articulata |
جانوران حلقه دار |
arthropoda |
جانوران مفصل دار |
neontology |
بررسی جانوران مانده |
zootaxy |
طبقه بندی جانوران |
oestrum |
شهوت ومستی جانوران |
biosystematic |
رده بندی جانوران |
pachyder mata |
جانوران پوست کلفت |
zooid |
جانورسان شبیه جانوران |
underbody |
پایین تنه جانوران |
wild beasts |
جانوران وحشی وحوش |
verminous |
پر از حشرات یا جانوران موذی |
king of beasts |
پادشان جانوران :شیر |
to water [horses, cattle, etc.] |
آب دادن [به جانوران بومی] |
claws |
سرپنجه جانوران ناخن |
clawing |
سرپنجه جانوران ناخن |
clawed |
سرپنجه جانوران ناخن |
terrarium |
نمایشگاه جانوران خشکی |
claw |
سرپنجه جانوران ناخن |
animal husband |
پرورش جانوران اهلی |
instincts |
هوش طبیعی جانوران |
instinct |
هوش طبیعی جانوران |
pincer |
عضو گازانبری جانوران |
limnologist |
زیست شناس جانوران اب شیرین |
lorica |
پوسته سخت حافظ جانوران |
somite |
حلقه یابند بدن جانوران |
To kI'll animals for food . |
جانوران را برای غذا کشتن |
zoometry |
اندازه گیری اندامهای جانوران |
vivarium |
جای نگاهداری جانوران زمینی |
seafood |
غذاهای مرکب از جانوران دریایی |
microorganisms |
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار |
epizootic |
منتشر شونده درمیان جانوران |
aquarium |
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی |
gamekeepers |
متصدی جانوران شکاری قرقچی |
animalcular |
وابسته به جانوران ذره بینی |
achordata |
جانوران فاقد ستون فقرات |
weasels |
جانوران پستاندار شبیه راسو |
gamekeeper |
متصدی جانوران شکاری قرقچی |
aquariums |
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی |
weasel |
جانوران پستاندار شبیه راسو |
aquaria |
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی |
microorganism |
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار |
deadfall |
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند |
chitin |
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران |
zootechnics |
روش تربیت ورام کردن جانوران |
polyzoic |
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی |
zootechnics |
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی |
zootechny |
روش تربیت و رام کردن جانوران |
zootechny |
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی |
zoography |
علم توصیف جانوران وخوی انان |
fauna |
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان |
foot and mouth |
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار |
foraminifer |
جنسی از جانوران ریز ریشه پای |
verminate |
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن |
incestuous |
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس |
humane killer |
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران |
polyphagous |
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد |
rodenticide |
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده |
Aborigines |
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی |
Are animals able to think ? |
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟ |
pinfold |
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن |
outbreed |
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران |
inbreed |
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن |
pond life |
جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.] |
sea fire |
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره |
lethal chamber |
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران |
awn |
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها |
chine |
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه |
herd book |
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک |
roe |
أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری] |
hard roe |
أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری] |
aquaria |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
roe |
اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری] |
hard roe |
اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری] |
Brits |
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند |
oestrual |
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند |
omnivora |
جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی |
drag net |
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد |
zootechnician |
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران |
Brit |
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند |
aquariums |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
aquarium |
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند |
heteromorphic |
جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس |
lanugo |
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود |
inbreeding |
تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها |
zoophyte |
انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد |
labyrinthodon |
سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد |
galantine |
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند |
totem pole |
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده |
totem poles |
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده |
notochord |
نخستین محور تیره پشت میله غضروفی که در پشت جانوران است |
hemoglobin |
ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار |