Dictiornary-Farsi | پیکر کوچک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (13 milliseconds)

English	Persian
figurine	پیکر کوچک
figurines	پیکر کوچک


Search result with all words

sculpture in miniature	پیکر تراشی کوچک اندام
Other Matches

images	پیکر
image	پیکر
digit	پیکر
likenesses	پیکر
constellations	پیکر
the twins	دو پیکر
constellation	پیکر
the twin brothers	دو پیکر
digits	پیکر
likeness	پیکر
configurational isomers	هم پیکر
figure	پیکر
figures	پیکر
figuring	پیکر
arabic notation	پیکر
effigy	پیکر
effigies	پیکر
gemini	دو پیکر
monstrous	غول پیکر
titaness	زن غول پیکر
portraitist	پیکر نگار
statue	پیکر سازی
half length	نیم پیکر
gargantua	غول پیکر
cora	[ستون پیکر زن]
iconography	پیکر نگار
statue	هیکل پیکر
statues	هیکل پیکر
statues	پیکر سازی
sculptor	پیکر تراش
immane	غول پیکر
pictorial art	پیکر نگاری
iconology	پیکر شناسی
sculptors	پیکر تراش
portrayer	پیکر نگار
sculptress	پیکر تراش
titans	غول پیکر
titan	غول پیکر
icons	پیکر تصویر
gigantic	غول پیکر
ikons	پیکر تصویر
icon	پیکر تصویر
waxwork	پیکر مومی
waxworks	پیکر مومی
figure head	پیکر جلو کشتی
giant	ادم غول پیکر
giants	ادم غول پیکر
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
reconfiguration	پیکر بندی دوباره
casters	ستاره اول دو پیکر
caster	ستاره اول دو پیکر
castor	ستاره اول دو پیکر
castors	ستاره اول دو پیکر
giant corporation	شرکت غول پیکر
portraiture	پیکر نگاری تعریف
paul bunyan	ادم غول پیکر
warlock	زن جادو گر و ساحر غول پیکر
sculptures	پیکر تراشی سنگتراشی کردن
gargantuan	غول پیکر عظیم الجثه
sculpture	پیکر تراشی سنگتراشی کردن
paintress	زن پیکر نگاریا رنگ کار
hermes	هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
herm	هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
pastellist	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
antic	[ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget	آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
config.sys	در DOS و 2/OS یک فایل متن اسکی که شامل فرمانهای پیکر بندی است
jigger	بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board	تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
knobble	برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin	لیوان کوچک پیمانه کوچک
gigantic building	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
ground section	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
applet	1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit	جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
culverts	پل کوچک
little	کوچک
bantam	کوچک
bantams	کوچک
ickle	کوچک
dinky	کوچک
culvert	پل کوچک
minuscule	کوچک
pillule	حب کوچک
minute	کوچک
small fry	کوچک
small	کوچک
smaller	کوچک
diminutive	کوچک
thumbnails	کوچک
thumbnail	کوچک
weensy	کوچک
pint size	کوچک
pint-size	کوچک
petty	کوچک
petit	کوچک
pipsqueak	کوچک
dimmers	کوچک
imminution	کوچک
puny	کوچک
venule	رگ کوچک
minus cule	کوچک
minor	کوچک
tiddly	کوچک
tiddliest	کوچک
tiddlier	کوچک
fractional	کوچک
pipsqueaks	کوچک
smallest	کوچک
floret	گل کوچک
weenier	کوچک
weeniest	کوچک
weeny	کوچک
canis minoris	سگ کوچک
runty	کوچک
micros	کوچک
exiguousness	کوچک
fortalice	دژ کوچک
canis minor	سگ کوچک
micro	کوچک
ponceau	پل کوچک
cerebellum	مخ کوچک
short ton	تن کوچک
half pint	کوچک
gracile	کوچک
seed bud	پر کوچک
plumule	پر کوچک
pilule	حب کوچک
whiffet	سگ کوچک
plumelet	پر کوچک
minims	هرچیز کوچک
onager	گورخر کوچک
pinpoint	چیز کوچک
pinpointed	چیز کوچک
minim	هرچیز کوچک
saucers	بشقاب کوچک
nutlet	هسته کوچک
negrillo	زنگی کوچک
nutlet	فندق کوچک
pouches	کیسه کوچک
saucer	بشقاب کوچک
pouch	کیسه کوچک
point target	هدف کوچک
notelet	یادداشت کوچک
phlyctenule	تاول کوچک
oliver	چکش کوچک
minus cule	حرف کوچک
pinpointing	چیز کوچک
princeling	شاهزاده کوچک
minor exchange	تفاوت کوچک
roughed slab	بلوک کوچک
splint	برامدگی کوچک
miniaturization	کوچک سازی
minify	کوچک کردن
minor diameter	قطر کوچک
scatter rug	قالیچه کوچک
cams	تپه کوچک
cam	تپه کوچک
pettily	بطور کوچک
inlets	خلیج کوچک
minor port	بندر کوچک
puniness	کوچک اندامی
radicle	ریشه کوچک
rillet	نهر کوچک
roe deer	یکجورگوزن کوچک
rundlet	بشکه کوچک
runlet	بشکه کوچک
runnel	نهر کوچک
pinpoints	چیز کوچک
tip	سر صفحه کوچک
tipping	سر صفحه کوچک
minor repair	تعمیرات کوچک
inlet	خلیج کوچک
minimizer	کوچک شمار
trap	محوطه کوچک
pinky	انگشت کوچک
isles	جزیره کوچک
sprig	شاخه کوچک
pickaninny	بچه کوچک
pint sized	ناچیز کوچک
picaninny	بچه کوچک
pianette	پیانوی کوچک بم
pipkin	کماجدان کوچک
planchette	تخته کوچک
whips	تاکل کوچک
whipped	تاکل کوچک
phoneme	صدای کوچک
whip	تاکل کوچک
prickles	خراش کوچک
sprigs	شاخه کوچک
pinkie	انگشت کوچک
pilot motor	موتور کوچک
circlets	دایره کوچک