Dictiornary-Farsi | چارت مادر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 193 (10 milliseconds)

English	Persian
chart base	چارت مادر


Other Matches

silver cord	محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
charted	چارت
chart	چارت
charting	چارت
charts	چارت
graphical training aids	چارت
chart base	چارت مبنا
graphical training aids	چارت اموزشی
graphic training aid	چارت اموزشی
map template	طلق چارت نقشهای
board	کمیته تخته کار صفحه چارت
boarded	کمیته تخته کار صفحه چارت
fallout wind vector plot	طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
foremother	مادر مادر بزرگ
aerographer's mate	کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
control sheet	صفحه کنترل چارت کنترل
mama	مادر
mothers	مادر
mothering	مادر
mammas	مادر
mother in law	مادر زن
mamas	مادر
mater	مادر
matricidal	مادر کش
matricide	مادر کش
mamma	مادر
mother in low	مادر زن
mother liquid	مادر اب
mother liquor	مادر اب
stepmothers	مادر
mum	مادر
mums	مادر
mothered	مادر
stepmother	مادر
mother-in-law	مادر زن
mom	مادر
moms	مادر
motherless	بی مادر
matriarchs	مادر
matriarch	مادر
mothers-in-law	مادر زن
mother	مادر
parenticide	مادر کش
grannie	مادر بزرگ
head well	مادر چاه
collecting tank	مخزن مادر
congenitally	ازشکم مادر
grandame	مادر بزرگ
grand uncle	عموی مادر
foster mother	مادر رضاعی
dame fortune	مادر روزگار
grand mother	مادر بزرگ
grand uncle	دایی مادر
control map	نقشه مادر
home port	پایگاه مادر
uniparental	از یک پدر و مادر
thetis	مادر اشیل
paternal grandmother	مادر بزرگ
parent ship	کشتی مادر
mother surrogate	جانشین مادر
motherlike	مادر وار
original map	نقشه مادر
parant body	جسم مادر
virgin mary	مادر عسیی
mother substitute	جانشین مادر
mother liquer	باز مادر
matronymic	مادر نامی
matricide	مادر کشی
moon calf	خل مادر زاد
parent chain	زنجیر مادر
mother in low	مادر شوهر
Mother's Day	روز مادر
parent company	شرکت مادر
parent	پدر یا مادر
mothers-in-law	مادر شوهر
parricide	مادر کشی
trunk	مادر سیم
mother	مادر ننه
mothered	مادر ننه
mothering	مادر ننه
mothers	مادر ننه
sultana	زن یا مادر یا دخترسلطان
sultanas	زن یا مادر یا دخترسلطان
sultaness	زن یا مادر یا دخترسلطان
grandmother	مادر بزرگ
grandmothers	مادر بزرگ
parricides	مادر کشی
mother-in-law	مادر شوهر
metropolises	مادر شهر
orphans	بی پدر و مادر
orphaned	بی پدر و مادر
tender	کشتی مادر
tendered	کشتی مادر
tenderest	کشتی مادر
tendering	کشتی مادر
mother figure	مادر- نماد
mother figures	مادر- نماد
orphan	بی پدر و مادر
grandmas	مادر بزرگ
granny	مادر بزرگ
metropolis	مادر شهر
motherland	مادر میهن
motherlands	مادر میهن
trunks	مادر سیم
main line	نهر مادر
grannies	مادر بزرگ
godmothers	مادر تعمیدی
metropolitan	مادر شهری
godmother	مادر تعمیدی
stepfathers	شوهر مادر
stepfather	شوهر مادر
grandma	مادر بزرگ
base map	نقشه مادر
congenital	مادر زادی
main lines	نهر مادر
bed rock	سنگ مادر
by birth	ازشکم مادر
godparents	پدر یا مادر تعمیدی
sponsors	پدر یا مادر تعمیدی
sponor	پد ریا مادر تعمیدی
materfamilas	مادر خانواده کدبانو
gran	مخفف مادر بزرگ
grans	مخفف مادر بزرگ
virgin birth	از مادر باکره بدنیاامدن
half-caste	فرنگی پدروهندی مادر
home	سرزمین پدر و مادر
homeland	سرزمین پدر و مادر
matricide	قاتل مادر مادرکش
jujitsu	مادر ورزشهای رزمی
A nany who has more sympathy than the real mother. <adj.>	داءیه دلسوز تر از مادر
alcmene	نام مادر هرکول
birthmark	خال مادر زادی
birthmarks	خال مادر زادی
sponsor	پدر یا مادر تعمیدی
mother in law	مادر شوهر نامادری
matriarchies	مادر سالاری شه مادری
matriarchy	مادر سالاری شه مادری
sponsoring	پدر یا مادر تعمیدی
godparent	پدر یا مادر تعمیدی
arseholes	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
twats	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
assholes	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
dipshits	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
fuckers	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
fuckers	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
twats	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
assholes	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
dipshits	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
motherfuckers	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
motherfuckers	مادر قحبه ها [اصطلاح رکیک]
A mothers love for her children.	عشق مادر نسبت به فرزندانش
mariolatry	پرستش مریم مادر عیسی
matronymic	اسم مشتق ازطرف مادر
grandurncle	عمو یا دایی پدر و مادر
matrolinous	پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
arseholes	مادر سگها [اصطلاح رکیک]
Want is the mother of industry. <proverb>	خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
grandmothers	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
He is of noble birth.	آدم پدر و مادر داری است
parricide	قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
pieta	نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
parricides	قاتل پدر یا مادر یا خویشان نزدیک
Grandmother is a dear old thing .	مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .	مادر بزرگمان مرد خانواده است
grandmother	مثل مادر بزرگ رفتار کردن
electra complex	حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
fosterage	گرفتن مادر رضاعی دایه گیری
parricidal	خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
periapsis	نزدیکترین نقطه مدار به جسم اولیه یا مادر
godmother	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
cesarean	زایمان از راه پاره کردن شکم مادر
godmothers	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
fire capabilities	چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.	بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
hologynic	منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
arranged marriage	ازدواجی که در آن پدر و مادر برایانتخابهمسر فرزندشان تصمیم میگیرند
lift-off	جدا شدن یک هواپیما یا هررسانگر دیگر از زمین یا ازرسانگر مادر
In the nature of things, young people often rebel against their parents.	طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
latchkey child	[کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
Creches	[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
latchkey child	[بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
latchkey kid [colloquial]	[بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
My curfew is at 11.	من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
parent	یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
parent company	شرکت مادر شرکت مرکزی
Mother-daughter boteh design	طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]