English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (7 milliseconds)
English Persian
chart base چارت مبنا
Other Matches
charts چارت
charting چارت
charted چارت
chart چارت
graphical training aids چارت
graphical training aids چارت اموزشی
graphic training aid چارت اموزشی
chart base چارت مادر
map template طلق چارت نقشهای
board کمیته تخته کار صفحه چارت
boarded کمیته تخته کار صفحه چارت
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
datum مبنا
base line خط مبنا
datum line خط مبنا
radix مبنا
datum deck پل مبنا
benchmarks مبنا
benchmark مبنا
basis مبنا
grade line خط مبنا
aerographer's mate کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
foundation پایه مبنا
base unit یکان مبنا
basic capacity گنجایش مبنا
datum سطح مبنا
basic load بار مبنا
basing rate نرخ مبنا
basis price قیمت مبنا
bench mark نشانه مبنا
bottom plate صفحه مبنا
datum plane افق مبنا
reference piece توپ مبنا
reference electrode الکترود مبنا
reference cell پیل مبنا
radix complement مکمل مبنا
radix point نقطه مبنا
outline plan طرح مبنا
reference phase فاز مبنا
flash color رنگ مبنا
flat paint رنگ مبنا
design speed سرعت مبنا
reference point نقطه مبنا
base point نقطه مبنا
base mortar قبضه مبنا
base mortar خمپاره مبنا
base map نقشه مبنا
ranged منحنی مبنا
basis مبنا بنیاد
base rates نرخ مبنا
base camp پایگاه مبنا
base address آدرس مبنا
ranges منحنی مبنا
base rate تعرفه مبنا
base rate نرخ مبنا
base number عدد مبنا
base rates تعرفه مبنا
base speed سرعت مبنا
basic price قیمت مبنا
base price قیمت مبنا
base piece قبضه مبنا
base piece توپ مبنا
range منحنی مبنا
base period زمان مبنا
base peak پیک مبنا
range تغییر کردن خط مبنا
ranges تغییر کردن خط مبنا
elevations تراز از سطح مبنا
elevation تراز از سطح مبنا
ranged تغییر کردن خط مبنا
base symbol علایم قراردادی مبنا
base stock control کنترل موجودی مبنا
base line end station ایستگاه انتهایی خط مبنا
absolute paths مسیر نسبت به یک مبنا
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
reference line خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
rise and fall تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
plene administravit بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
reference datum سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
test piece توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
fire capabilities چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
hexadecimal notation سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hex سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
base depot امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
basic ration جیره مقدماتی جیره مبنا
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com