Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English
Persian
chassis frame
چارچوب شاسی
Other Matches
frame
شاسی
frame of an apparatus
شاسی
chassis
شاسی
chasis
شاسی
chassis
شاسی اتومیل
chasis
شاسی خودرو
airframe
شاسی هواپیما
dead load
شاسی اتومبیل
battery carrier
شاسی باتری
bonding
ربط به شاسی
tank deck
شاسی تانک
omni chassis
شاسی مینی بوس
short wheel
خودرو شاسی کوتاه
milvan chassis
شاسی نصب کانتینر حمل باردریایی
door-case
چارچوب در
casing
چارچوب
door frame
چارچوب در
quadrat
چارچوب
door-frame
چارچوب در
door set
در با چارچوب
door case
چارچوب در
hake
چارچوب
frame
چارچوب
wracks
چارچوب
wracked
چارچوب
racks
چارچوب
racked
چارچوب
rack
چارچوب
framework
چارچوب چهارچوبه
saw gate
چارچوب اره
thresholds
استانه چارچوب
threshold
استانه چارچوب
time frames
چارچوب زمانی
crane frame
چارچوب جرثقیل
plan frame
چارچوب برنامه
frameworks
چارچوب چهارچوبه
grating
چارچوب اهنی
gratings
چارچوب اهنی
time frame
چارچوب زمانی
threshholds
استانه چارچوب
machine frame
چارچوب دستگاه
door-jamb
[تیر عمودی چارچوب در]
frame
قاب چارچوب کمان
bed plate
پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
chimney-jamb
[تیر عمودی چارچوب دودکش]
locomotive frame drilling machine
دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
escoinson
[گوشه تیر عمودی چارچوب]
frame
چارچوب گرفتن طرح کردن
housing
چارچوب قسمت ساکن دستگاه
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
fusuma
[چارچوب متحرک در خانه های ژاپنی]
Gibbs surround
[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
stillage
چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
overlapped
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlap
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
go cart
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com