Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
magic square
چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
Other Matches
checker
بشکل شطرنجی ساختن یاعلامت گذاردن شطرنجی کردن
to talk in a whisper
بیخ گوشی سر گوشی سخن گفتن شرشر کردن
bungalows
خانههای ییلاقی
half way houses
خانههای امادگی
bungalow
خانههای ییلاقی
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
terraces
ردیف خانههای بهم پیوسته
terrace
ردیف خانههای بهم پیوسته
white squate weakness
ضعف خانههای سفیدرنگ شطرنج
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
black square weakness
ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
asynchronous
در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
contiguous
خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
garbage collection
پاک کردن خانههای بلااستفاده حافظه در یک فایل
checkered
شطرنجی
tersellated
شطرنجی
plaids
شطرنجی
staggered
شطرنجی
plaid
شطرنجی
chessic
شطرنجی
graticule
شطرنجی
tessellated
شطرنجی
checker
شطرنجی
cross bar
شطرنجی
chequered
شطرنجی
cross bar switch
گزینه شطرنجی
cross bar system
سیستم شطرنجی
counter-change
نقش شطرنجی
crosshatch pattern
طرح شطرنجی
amaurosis scacchistica
کوری شطرنجی
chess blindness
کوری شطرنجی
graticule
شطرنجی کردن
bit mapped font
فونت شطرنجی
bit mapped font
قلم شطرنجی
graph paper
کاغذ شطرنجی
quadrille ruling
خطکشی شطرنجی
wanigan
خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
reticules
شبکه شطرنجی و امثال ان
quadrille
شطرنجی چهار گوش
chessboards
صفحه شطرنج شطرنجی
chess board illusion
خطای ادراکی شطرنجی
bit map
طرح شطرنجی بیت مپ
chessboard
صفحه شطرنج شطرنجی
quadrilles
شطرنجی چهار گوش
reticule
شبکه شطرنجی و امثال ان
basket weave pattern
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
column
ستون در کاغذ شطرنجی نقشه کشی
draught board
تخته شطرنجی برای بازی چکرز
checkered flag
پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
gobang
یکجوربازی ژاپنی که روی صفحه شطرنجی بازی میشود
cartoon design
نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
trick or treat
قاشق زنی وکاسه زنی دم درب خانههای مردم
loom drawing
[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
headsets
گوشی سر
uniaural
یک گوشی
headset
گوشی سر
headphone
گوشی
headset
گوشی
hand set
گوشی
headsets
گوشی
binaural
دو گوشی
telephone earphone
گوشی
auric
گوشی
receivers
گوشی
receiver
گوشی
triangular
سه گوشی
triangularity
سه گوشی
otophone
گوشی
head phone
گوشی سر
aural
گوشی
sonifer
گوشی
ear trumpet
گوشی
head reciever
گوشی
compartment rug
فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
susurration
بیخ گوشی
stethoscopes
گوشی طبی
earphone
گوشی تلفن
monaural hearing
شنوایی یک گوشی
telephone receiver
گوشی تلفن
septangular
هفت گوشی
receiver
گوشی تلفن
receivers
گوشی تلفن
headset
گوشی سر تلفن
whispered
بیخ گوشی
whispering
بیخ گوشی
earphones
بلندگوی گوشی
whispers
بیخ گوشی
headsets
گوشی سر تلفن
telephone earphone
گوشی تلفن
earphone
بلندگوی گوشی
earphones
گوشی تلفن
stethoscope
گوشی طبی
whisper
بیخ گوشی
diotic stimulation
تحریک دو گوشی
entotic
درون گوشی
dichotic listening
شنود دو گوشی
dichotic stimulation
تحریک دو گوشی
hand set
گوشی تلفن
stethoscope
گوشی پزشکی
head phone
گوشی بی سیم
gamesomeness
بازی گوشی
auricular
گوشی سماعی
Please do not hang up!
گوشی را نگه دارید!
wire-tapped
نهان گوشی تلفنی
side tone
صدای جانبی گوشی
he rounded me in the ear that
در گوشی بمن گفت
jacks
باربردار قلاب گوشی
jack
باربردار قلاب گوشی
stethoscope
استتوسکوپ
[گوشی پزشکی]
wire-taps
نهان گوشی تلفنی
wire-tapping
نهان گوشی تلفنی
wire-tap
نهان گوشی تلفنی
thumb screw
پیچ گوشی دار
thumb nut
مهره گوشی دار
head phone
گوشی کلهای بی سیم
otogenic tone
زنگ زدن گوشی
otic
وابسته بشنوایی گوشی
stethoscopes
گوشی ضربان سنج
acoustical trumpet
گوشی برای کرها
stethoscope
گوشی ضربان سنج
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
aural
مربوط به گوش یا سامعه گوشی
cordless
[cordless telephone]
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless phone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
cross-gable
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
cordless telephone
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
pegbox
سرساز که جای گوشی انهاست
gavel
[سه گوشی کنار شیروانی]
[معماری]
Hold the line, please!
لطفا گوشی را نگه دارید!
chess board rug
قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
gable
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
stethoscopic
وابسته به گوشی طبی یاضربان سنج
gables
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
parotitic
دچار اماس در غده بنا گوشی
ear tab
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear cap
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
terraced houses
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
thin
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
fur ruff
قسمت پشم دار دور کلاه گوشی
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
tartan
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
french telephone
تلفن دارای گوشی ودهانی نصب بر روی یک دسته
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
chambray
کتان یا چیت راه راه شطرنجی
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
head set
یک زوج گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره روی سر ثابت میشود
gable
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
head phone
گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
gables
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
stereophonic
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereos
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
whisperingly
به نجوا نجوا کنان سر گوشی اهسته
chains
دارد.
has
دارد
heavy fighting is in progress
دارد
he has worms
دارد
are there any remarks?
دارد
he is ill with fever
تب دارد
chain
دارد.
hast
او دارد
there is a time for everything
دارد
he has a rage for money
دارد
walls have ears
گوش دارد
Windows GDI
بیتی دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
he has a maggot in his head
وسواس دارد
god is
خداوجود دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
it is usual with him
عادت دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
the probability is
احتمال دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
it has sides
سه پهلو دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
viruses
وجود دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com