Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (7 milliseconds)
English
Persian
adapter booster
چاشنی خوران
Other Matches
feedback
پس خوران
eating
خوران
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
fuze
چاشنی
dressings
چاشنی
sauces
چاشنی
sauce
چاشنی
stuffing
چاشنی
igniter
چاشنی
cap
چاشنی
ignitor
چاشنی
capsules
چاشنی
detonating charge
چاشنی
destructor
چاشنی
amorce
چاشنی
dressing
چاشنی
detonators
چاشنی
detonator
چاشنی
capped
چاشنی
percussion cap
چاشنی
percussion caps
چاشنی
device
چاشنی
devices
چاشنی
seasoning
چاشنی
capsule
چاشنی
flavouring
چاشنی
lures
چاشنی
primer
چاشنی
salmagundi
چاشنی
flavorings
چاشنی
safety fuze
چاشنی
flavoring
چاشنی
lure
چاشنی
lured
چاشنی
luring
چاشنی
flavourings
چاشنی
primers
چاشنی
percussion caps
چاشنی ضربتی
percussion cap
چاشنی ضربتی
igniter train
مجموعه چاشنی
destructor
چاشنی انفجاری
blasting cap
کلاهک چاشنی
primer pouch
محفظه چاشنی
defused
چاشنی کشیدن
ignition cap
کلاهک چاشنی
defuses
چاشنی کشیدن
defusing
چاشنی کشیدن
tutti frutti
چاشنی میوهدار
primer seat
مقر چاشنی
garniture
تزیین چاشنی
defuse
چاشنی کشیدن
flash fuze
چاشنی الکتریکی
electric primer
چاشنی الکتریکی
detonation cord
فتیله چاشنی
detonation cap
کلاهک چاشنی
detonating cord
مدار چاشنی
igniting powder
خرج چاشنی
cannon primer
چاشنی توپ
seasoner
چاشنی زننده
spices
چاشنی غذا
ketchup
چاشنی غذا
garnishes
چاشنی زدن
garnished
چاشنی زدن
relish
چاشنی ذوق
relishing
چاشنی ذوق
relishes
چاشنی ذوق
relished
چاشنی ذوق
garnish
چاشنی زدن
sauce
چاشنی زدن به
sauces
چاشنی زدن به
spice
چاشنی غذا
spiced
چاشنی غذا
primes
چاشنی گذاشتن
spicing
چاشنی غذا
primed
چاشنی گذاشتن
prime
چاشنی گذاشتن
primming
چاشنی گذاری کردن
safing
چاشنی برداری کردن
condiment
چاشنی ادویه زدن
condiments
چاشنی ادویه زدن
flavor
چاشنی زدن به معطرکردن
flavored
چاشنی زدن به معطرکردن
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
primer setback
عقب نشستن چاشنی
igniting primer
چاشنی مشتعل کننده
primer leak
نشد کردن چاشنی
precussion detonator
چاشنی ضربتی یا دنگی
season
دوران چاشنی زدن
initiator
چاشنی مشتعل کننده
seasoned
دوران چاشنی زدن
primer pouch
کیف یافانوسقه چاشنی
seasons
دوران چاشنی زدن
uncharged
چاشنی گذاری نشده
flavors
چاشنی زدن به معطرکردن
au naturel
ساده و بدون چاشنی
garnishes
چاشنی زدن به ارایش
flavours
چاشنی زدن به معطرکردن
adhesion agent
چاشنی چسب افزا
garnish
چاشنی زدن به ارایش
chutney
یکنوع چاشنی غذا
activate
چاشنی مین را کشیدن
cannon primer
چاشنی خرج توپ
garnished
چاشنی زدن به ارایش
melinite
مخصوص تهیه چاشنی
French dressing
چاشنی سالاد فرانسوی
sauce-boats
فرف چاشنی خوری
sauce-boat
فرف چاشنی خوری
flavour
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat
فرف چاشنی خوری
salad dressing
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressings
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
squibs
چاشنی خرج راکتهای دریایی
squib
چاشنی خرج راکتهای دریایی
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
initiator
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
hung striker
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
flavors
چاشنی مزه دار کردن
flavor
چاشنی مزه دار کردن
electric squib
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
flavored
چاشنی مزه دار کردن
flavour
چاشنی مزه دار کردن
gamey
چاشنی زده افتضاح اور
gamy
چاشنی زده افتضاح اور
flavours
چاشنی مزه دار کردن
hung striker
چاشنی عمل نکرده نارنجک
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
mayonnaise
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
squib
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cock
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squibs
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
to dress
[salad]
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
cocks
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
arm
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activating
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy
سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
delayed contact
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
dormant
عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
percussion
ضربتی چاشنی ضربتی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com