Dictiornary-Farsi | چاشنی عمل نکرده نارنجک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)

English	Persian
hung striker	چاشنی عمل نکرده نارنجک


Other Matches

hung striker	ضارب چاشنی معیوب نارنجک
unbowed	انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
fuze	ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture	خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
unexploded	عمل نکرده مهمات عمل نکرده
bombs	نارنجک
bombed out	نارنجک
bombed	نارنجک
fireballs	نارنجک
fireball	نارنجک
grenades	نارنجک
grenade	نارنجک
fire ball	نارنجک
bomb	نارنجک
soakage pit	چاله نارنجک
riflegrenade	نارنجک تفنگی
sump	چاله نارنجک
sullage pit	چاله نارنجک
sumps	چاله نارنجک
hand grenade	نارنجک دستی
grenadier	نارنجک انداز
rifle grenade	نارنجک تفنگی
canisters	نارنجک گازاشک اور
go devil	مین یا نارنجک کوچک
canister	نارنجک گازاشک اور
grenadier	یکان نارنجک انداز
granadier	درخت انار نارنجک انداز
shell off	با نارنجک مورد حمله قراردادن
look before your leap	گز نکرده
fuzing	چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
jack johnson	د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
rudimental	رشد نکرده
untravelled	سفر نکرده
unsight	امتحان نکرده
soles	ازدواج نکرده
indigested	فکر نکرده
abortive <adj.>	رشد نکرده
single	ازدواج نکرده
unkempt	شانه نکرده
sole	ازدواج نکرده
niet le fait	او نکرده است
uncounselled	مشورت نکرده [نداده]
paddy	برنج اسیاب نکرده
unused	عادت نکرده بکارنبرده
paddies	برنج اسیاب نکرده
dud	گلوله عمل نکرده
Molotov cocktail	بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails	بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
he is not quite rested	خوب رفع خستگی نکرده
dwarf dud	بمب اتمی عمل نکرده
You haven't changed.	تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
absolute dud	گلوله اتمی عمل نکرده
impennate	دارای بالهای رشد نکرده
seed wool	پنبه خام یاپاک نکرده
stunted tree	درخت رشد نکرده وکوتاه
nuclear dud	بمب عمل نکرده اتمی
order form	نمونه سفارش نامه پر نکرده
unfledged	پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
gear blank	چرخ دنده کار نکرده
unschooled	تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
Nobody was late except me .	هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
cleans	که از زمان خواندن تغییری نکرده است
clean	که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleanest	که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned	که از زمان خواندن تغییری نکرده است
bomb cemetery	محل تخریب بمبهای عمل نکرده
dwarf dud	جنگ افزار هستهای عمل نکرده
Nothing has changed there.	آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
polywag	دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
slink	انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks	انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortions	سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion	سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slinking	انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
shell shock	اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock	اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to	تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction	دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
honeycomb	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycombs	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
grenade court	میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
dressing	چاشنی
capped	چاشنی
destructor	چاشنی
detonating charge	چاشنی
ignitor	چاشنی
detonators	چاشنی
fuze	چاشنی
detonator	چاشنی
igniter	چاشنی
percussion cap	چاشنی
seasoning	چاشنی
amorce	چاشنی
dressings	چاشنی
device	چاشنی
cap	چاشنی
devices	چاشنی
lure	چاشنی
flavoring	چاشنی
flavorings	چاشنی
flavouring	چاشنی
flavourings	چاشنی
lured	چاشنی
lures	چاشنی
luring	چاشنی
primer	چاشنی
primers	چاشنی
percussion caps	چاشنی
safety fuze	چاشنی
salmagundi	چاشنی
sauces	چاشنی
stuffing	چاشنی
sauce	چاشنی
capsules	چاشنی
capsule	چاشنی
accumulated profit	پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
ignition cap	کلاهک چاشنی
flash fuze	چاشنی الکتریکی
primer seat	مقر چاشنی
seasoner	چاشنی زننده
defuse	چاشنی کشیدن
defused	چاشنی کشیدن
garniture	تزیین چاشنی
igniter train	مجموعه چاشنی
igniting powder	خرج چاشنی
primer pouch	محفظه چاشنی
defusing	چاشنی کشیدن
tutti frutti	چاشنی میوهدار
defuses	چاشنی کشیدن
spiced	چاشنی غذا
primes	چاشنی گذاشتن
blasting cap	کلاهک چاشنی
adapter booster	چاشنی خوران
spice	چاشنی غذا
sauce	چاشنی زدن به
percussion cap	چاشنی ضربتی
garnish	چاشنی زدن
relish	چاشنی ذوق
garnished	چاشنی زدن
relishes	چاشنی ذوق
garnishes	چاشنی زدن
relishing	چاشنی ذوق
ketchup	چاشنی غذا
spicing	چاشنی غذا
spices	چاشنی غذا
cannon primer	چاشنی توپ
percussion caps	چاشنی ضربتی
electric primer	چاشنی الکتریکی
detonation cord	فتیله چاشنی
sauces	چاشنی زدن به
relished	چاشنی ذوق
detonation cap	کلاهک چاشنی
detonating cord	مدار چاشنی
destructor	چاشنی انفجاری
prime	چاشنی گذاشتن
primed	چاشنی گذاشتن
garnishes	چاشنی زدن به ارایش
primming	چاشنی گذاری کردن
seasoned	دوران چاشنی زدن
primer setback	عقب نشستن چاشنی
season	دوران چاشنی زدن
chutney	یکنوع چاشنی غذا
primer pouch	کیف یافانوسقه چاشنی
uncharged	چاشنی گذاری نشده
garnished	چاشنی زدن به ارایش
flavour	چاشنی زدن به معطرکردن
activate	چاشنی مین را کشیدن
flavours	چاشنی زدن به معطرکردن
condiment	چاشنی ادویه زدن
garnish	چاشنی زدن به ارایش
condiments	چاشنی ادویه زدن
flavored	چاشنی زدن به معطرکردن
safing	چاشنی برداری کردن
flavors	چاشنی زدن به معطرکردن
seasons	دوران چاشنی زدن
primer leak	خروج گازاز ته چاشنی
adhesion agent	چاشنی چسب افزا
sauce boat	فرف چاشنی خوری
au naturel	ساده و بدون چاشنی
igniting primer	چاشنی مشتعل کننده
flavor	چاشنی زدن به معطرکردن
cannon primer	چاشنی خرج توپ
initiator	چاشنی مشتعل کننده
French dressing	چاشنی سالاد فرانسوی
sauce-boats	فرف چاشنی خوری
melinite	مخصوص تهیه چاشنی
sauce-boat	فرف چاشنی خوری
primer leak	نشد کردن چاشنی
precussion detonator	چاشنی ضربتی یا دنگی
coupling base	اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
flavored	چاشنی مزه دار کردن
gamy	چاشنی زده افتضاح اور
firing mechanism	چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
squibs	چاشنی خرج راکتهای دریایی
squib	چاشنی خرج راکتهای دریایی
electric squib	نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
flavor	چاشنی مزه دار کردن
flavors	چاشنی مزه دار کردن
initiator	چاشنی اولیه خرج ابتدایی