English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (5 milliseconds)
English Persian
whittler چاقو تیز کن
Search result with all words
knife edge لبه چاقو
knife-edge لبه چاقو
knife-edges لبه چاقو
stab زخم چاقو
stabbed زخم چاقو
stabs زخم چاقو
whittle چاقو
knife : چاقو زدن
knife : چاقو کارد
knifed : چاقو زدن
knifed : چاقو کارد
knifes : چاقو زدن
knifes : چاقو کارد
stabbing چاقو کشی
stabbings چاقو کشی
knifing چاقو کشی
grindstone سنگ چاقو تیز کنی
grindstones سنگ چاقو تیز کنی
abrasive wheel سنگ چاقو تیز کنی
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
buckhorn استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
center grinding سنگ چاقو تیزکنی
cylinderical grinder دستگاه چاقو تیزکنی مدور
grind stone سنگ چاقو تیزکنی
jackknife قلمتراش با چاقو بریدن
knife rest جای چاقو
knived چاقو دار
oilstone سنگ چاقو تیز کنی
plantable lanceolata استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
ruffianism چاقو کشی
snickersnee چاقوکشی چاقو یا شمشیربزرگ
snickorsnee چاقوکشی چاقو یا شمشیربزرگ
stab at someone چاقو کشیدن
whetstone سنگ چاقو تیز کن
bread-board تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-boards تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
A sharp knife (pin , needle) چاقو (سوزن ) تیر
This knife is too blunt for words . این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
a knife یک چاقو
I don't have a knife. من چاقو ندارم.
knife polishing [پرداخت پرزهای فرش به کمک چاقو یا تیغه تیز]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com