Dictiornary-Farsi | چاله ریخته گری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
foundry pit	چاله ریخته گری


Other Matches

mis run casting	ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane	جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
pot hole	چاله
boxes	چاله
box	چاله
depressions	چاله
depression	چاله
water hole	چاله اب
pit	چاله
pools	چاله اب
pooled	چاله اب
borings	چاله
ditch	چاله
ditched	چاله
ditches	چاله
pool	چاله اب
pits	چاله
pit	چاله خرج
pits	چاله خرج
streetwise	چاله میدانی
sullage pit	چاله نارنجک
sumps	چاله نارنجک
sumps	چاله سنگر
sump	چاله نارنجک
sump	چاله سنگر
soakage pit	چاله نارنجک
silt pit	چاله رسوب
puddle	چاله فاضل اب
loblolly	چاله گل الود
armpits	چاله زیربغل
armpit	چاله زیربغل
ammunition pit	چاله مهمات
borrow pit	چاله خاکبرداری
pool	برکه چاله اب
pooled	برکه چاله اب
pools	برکه چاله اب
rutty	پر چاله چوله
pockety	چاله دار
pitting	چاله کنی
pitted	سوراخ سوراخ چاله چاله
chain locker	چاله زنجیر
lubritorium	چاله سرویس
trenches	چاله و ترانشه
puddles	چاله فاضل اب
FI'll the pit with earth	چاله را با خاک پ؟ کن
trench	چاله و ترانشه
crater	چاله ترکش گلوله ها
ashpit	چاله مخصوص خاکستر
plashy	مانند ابگیریا چاله
soakage pit	چاله زه کشی سنگر
recoil pit	چاله تیر قائم
chain pipe	دهانه چاله زنجیر
craters	چاله ترکش گلوله ها
recoil pit	چاله عقب نشینی لوله
high angle pit	چاله مخصوص اجرای تیرقائم
batardeau	[دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
armpit	چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpits	چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
cratering charge	خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
water jump	چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
Better go around than fall into the dithc.. <proverb>	از کنار برو تا در چاله نیفتى .((ایتیاط در هر شرطى اصلی است))..
founder	ریخته گر
cast copper	مس ریخته گی
brass founder	ریخته گر
foundering	ریخته گر
hot topping	ریخته گی
disorganized	در هم ریخته
casting	ریخته گی
moulder	ریخته گر
besprent	ریخته
metal founder	ریخته گر
founders	ریخته گر
caster	ریخته گر
foundry man	ریخته گر
foundered	ریخته گر
group casting	ریخته گری
cast steel	فولاد ریخته گی
cast concrete	بتن ریخته گی
cast crystal	بلور ریخته
cast glass	شیشه ریخته گی
cast metal	فلز ریخته گی
chuted concrete	بتن ریخته گی
investment castings	ریخته گی بسته
investment foundry	ریخته گی بسته
iron foundry	ریخته گی اهن
castellated nut	مهره ریخته گی
casting	ریخته گری
foundry	ریخته گری
foundries	ریخته گری
sheet asphalt	اسفالت ریخته
founds	ریخته گری
found	ریخته گری
wild and woolly	درهم ریخته
founding	ریخته گری
skinning	پوسته ریخته گی
skins	پوسته ریخته گی
molten	ریخته ریختگی
precast	پیش ریخته
skinned	پوسته ریخته گی
skin	پوسته ریخته گی
potted	در کوزه ریخته
moulding	ریخته گری
casting	قطعه ریخته گی
foundry practice	تکنیک ریخته گری
press casting	ریخته گری فشاری
ingot casting	ریخته گری شمش
precision casting	ریخته گری دقیق
group teaming	ریخته گری گروهی
group casting	ریخته گری گروهی
foundry pit	جهنم ریخته گری
grey iron foundry	ریخته گری خاکستری
fusion casting	ریخته گری ذوبی
foundry sand	ماسه ی ریخته گری
transfer molding	ریخته گری انتقالی
investment castings	قطعات ریخته گی بسته
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
pouring cup	قاشق ریخته گری
mold	قالب ریخته گری
mis run casting	ریخته گری غلط
metal casting	ریخته گری فلز
machinery castings	ریخته گری ماشینی
sand casting	ریخته گری ماسهای
olio	مخلوط چیزدرهم ریخته
shell casting	ریخته گری پوستهای
loam castings	ریخته گری شنی
metal foundry	ریخته گری فلزات
jakes	اشغال درهم ریخته
steel foundry	ریخته گری فولاد
iron casting	ریخته گری اهن
non ferrous casting	قطعه ریخته گی غیراهنی
injection molding	ریخته گری تزریقی
foundry ladle	پاتیل ریخته گری
compression molding	ریخته گری فشاری
pigs	قالب ریخته گری
pig	اهن تازه ریخته
pig	قالب ریخته گری
pigs	اهن تازه ریخته
core sand	ماسه ریخته گری
trumpeting	قیف ریخته گری
trumpeted	قیف ریخته گری
composite casting	ریخته گری مرکب
forge	ریخته گری فلز
chuted concrete	بتن ریخته شده
bottom casting	قطعات ریخته گی بسته
art casting	ریخته گری صنعتی
cast molding	قالبگیری ریخته گری
cast steel	فولاد ریخته گری
debris	اشغال روی هم ریخته
plaster casts	ریخته گری گچی
plaster cast	ریخته گری گچی
forges	ریخته گری فلز
trumpet	قیف ریخته گری
tumultuous	شلوغ بهم ریخته
litter	زایمان ریخته وپاشیده
moulds	قالب ریخته گری
moulded	قالب ریخته گری
mould	قالب ریخته گری
ejecta	مواد بیرون ریخته
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
molds	قالب ریخته گری
molded	قالب ریخته گری
foundry cupola	کوپول ریخته گری
littered	زایمان ریخته وپاشیده
down hill casting	ریخته گری مستقیم
littering	زایمان ریخته وپاشیده
litters	زایمان ریخته وپاشیده
direct casting	ریخته گری مستقیم
die mold	فرم ریخته گی تزریقی
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
pouring bay	کارگاه کوچک ریخته گری
foundry furnace	بوته یا کوره ریخته گری
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
top pour ladle	کفچه یا پاتیل ریخته گری
I am inundated with work.	هزار جور کارسرم ریخته
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting	ریخته گری حدیدهای فشاری
rate of die casting	سرعت ریخته گری حدیدهای
He has collected what the other person. <proverb>	هر چه این ریخته او جمع کرده.
steel casting	پروفیل فولادی ریخته گری
potted	کوزه کرده ذدزفرف ریخته
jetsam	کالاهای به دریا ریخته شده
slip casting	روش ریخته گری لغزشی
steel casting foundry	ریخته گری پروفیل فولاد
foundry pig iron	اهن خام ریخته گری
ingot casting car	واگن ریخته گری شمش
die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای
die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای
mallable casting	ریخته گری چکش خوار
centrifugally cast pipe	لوله ریخته گی گریز از مرکز
lost wax process	ریخته گری با مدلهای مومی
littery	ریخته و پاشیده درهم برهم
continous casting method	روش ریخته گری دائمی
die casting alloy	الیاژ ریخته گری حدیدهای
continous casting plant	تاسیسات ریخته گری دائمی
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
gravity die casting	ریخته گری حدیدهای ثقلی
diecasting	ریخته گری با قالب فلزی
brass and bronze foundry	ریخته گری برنج و برنز
pig casting machine	دستگاه ریخته گری شمش
pig bed	شن ویژه ریخته گری اهن