English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
English Persian
streetwise چاله میدانی
Other Matches
athletics دو و میدانی
track and field دو و میدانی
athlete دو و میدانی کار
athletes دو و میدانی کار
field work پژوهش میدانی
field study بررسی میدانی
field strcture ساخت میدانی
field games بازیهای میدانی
field force نیروی میدانی
field emission صدور میدانی
field effect با تاثیر میدانی
field dependence وابستگی میدانی
field worker پژوهشگر میدانی
field theory نظریه میدانی
trackman دو و میدانی کار
high field emission arc قوس میدانی
Track and field events . مسابقات دو میدانی
Do you know who you are dealing with? میدانی با کی طرفی ؟
freed ترخیص کردن میدانی
free field format در قالب ازاد میدانی
tracks زمین بازیهای میدانی
tracked زمین بازیهای میدانی
track زمین بازیهای میدانی
freeing ترخیص کردن میدانی
frees ترخیص کردن میدانی
langlauf مسابقه اسکی میدانی
free ترخیص کردن میدانی
triangular meet مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
cross country درسرتاسرمزرعه ورزشهای میدانی وصحرایی
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
battle clout نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
box چاله
borings چاله
pot hole چاله
pooled چاله اب
pits چاله
pools چاله اب
depression چاله
pit چاله
depressions چاله
water hole چاله اب
pool چاله اب
ditched چاله
ditch چاله
boxes چاله
ditches چاله
pools برکه چاله اب
trench چاله و ترانشه
FI'll the pit with earth چاله را با خاک پ؟ کن
soakage pit چاله نارنجک
pool برکه چاله اب
loblolly چاله گل الود
lubritorium چاله سرویس
pooled برکه چاله اب
pockety چاله دار
sullage pit چاله نارنجک
silt pit چاله رسوب
rutty پر چاله چوله
trenches چاله و ترانشه
borrow pit چاله خاکبرداری
pitted سوراخ سوراخ چاله چاله
ammunition pit چاله مهمات
pitting چاله کنی
sump چاله سنگر
sump چاله نارنجک
pits چاله خرج
sumps چاله سنگر
sumps چاله نارنجک
puddles چاله فاضل اب
chain locker چاله زنجیر
armpit چاله زیربغل
puddle چاله فاضل اب
armpits چاله زیربغل
pit چاله خرج
mosfet ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
chain pipe دهانه چاله زنجیر
crater چاله ترکش گلوله ها
foundry pit چاله ریخته گری
ashpit چاله مخصوص خاکستر
plashy مانند ابگیریا چاله
craters چاله ترکش گلوله ها
soakage pit چاله زه کشی سنگر
recoil pit چاله تیر قائم
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
high angle pit چاله مخصوص اجرای تیرقائم
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
batardeau [دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
cratering charge خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
Better go around than fall into the dithc.. <proverb> از کنار برو تا در چاله نیفتى .((ایتیاط در هر شرطى اصلی است))..
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
sullage pit چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com