| Total search result: 306 (3 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| revision |
چاپ جدید |
| revisions |
چاپ جدید |
| reprint |
چاپ جدید |
| reprinted |
چاپ جدید |
| reprinting |
چاپ جدید |
| reprints |
چاپ جدید |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| bridge |
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد |
| bridged |
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد |
| bridges |
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد |
| New World |
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا |
| exchange |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
| exchanged |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
| exchanges |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
| exchanging |
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید |
| change |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| changed |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| changes |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| changing |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
| research |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| research |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| researched |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| researched |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| researches |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| researches |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| researching |
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری |
| researching |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
| message |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
| messages |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
join |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
| joined |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
| joins |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
| list |
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد |
| relative |
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد |
| merge |
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند |
| merges |
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند |
| test |
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند |
| tested |
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند |
| tests |
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند |
| installation |
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید |
| installations |
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید |
| launch |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| launch |
قرار دادن محصول جدید در بازار |
| launched |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| launched |
قرار دادن محصول جدید در بازار |
| launches |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| launches |
قرار دادن محصول جدید در بازار |
| launching |
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار |
| launching |
قرار دادن محصول جدید در بازار |
| update |
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن |
| update |
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود |
| updated |
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن |
| updated |
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود |
| updates |
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن |
| updates |
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود |
| generator |
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند |
| generators |
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند |
| technologies |
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت |
| technology |
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت |
| model |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
| modeled |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
| modelled |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
| models |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
| linear |
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد |
| background |
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند |
| backgrounds |
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند |
| avalanche |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
| avalanches |
هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد |
structure |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
| structures |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
| structuring |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
| document |
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل |
| documented |
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل |
| documenting |
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل |
used |
آنچه جدید نیست |
| release |
قراردادن محصول جدید دربازار |
| released |
قراردادن محصول جدید دربازار |
| releases |
قراردادن محصول جدید دربازار |
| primer |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
| primers |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
| recycle |
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید |
| recycles |
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید |
| recycling |
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید |
draft |
بازیگر جدید تیم |
| drafted |
بازیگر جدید تیم |
| drafts |
بازیگر جدید تیم |
| read |
بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود |
| reads |
بیت مشخصات فایل که وقتی تنظیم شود. مانع نوشتن داده جدید روی فایل یا ویرایش محتوای آن میشود |
| fallout |
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد |
| mock-up |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
| mock-ups |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
| default |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
| defaulted |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
| defaulting |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
| defaults |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
| edit |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
| edited |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
| self- |
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود |
| modernism |
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید |
| New Year |
سال جدید |
| constitute |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| constituted |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| constitutes |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| constituting |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
| neo |
پیشوند بمعنی جدید |
| neo- |
پیشوند بمعنی جدید |
| infanticide |
قاتل بچه جدید الولاده |
| Other Matches |
|
| rehyphenation |
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید |
| imagism |
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است |
| installs |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
| installing |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
| install |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
| map compilation |
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه |
| novels |
جدید |
| new- |
جدید |
| new |
جدید |
| novel |
جدید |
| newest |
جدید |
| unprecedentedly |
جدید |
| unprecedented |
جدید |
| up to date |
جدید |
| recent |
جدید |
| modern |
جدید |
| up-to-date |
جدید |
| newer |
جدید |
| maiden |
جدید |
| maidens |
جدید |
| probe |
اکتشاف جدید |
| proselyte |
جدید الایمان |
| new deal |
قرار جدید |
| probes |
اکتشاف جدید |
| probed |
اکتشاف جدید |
| postulancy |
جدید الورودی |
| new deal |
سیاست جدید |
| It's not new. |
جدید نیست. |
| postulant |
جدید الورود |
| reorganization |
صورت جدید |
| newfound |
جدید الاکتشاف |
| neoteric |
جدید تازه |
| freshmen |
جدید الورود |
| freshman |
جدید الورود |
| neologism |
واژه جدید |
| the new testament |
عهد جدید |
| fresh target |
هدف جدید |
| neologisms |
واژه جدید |
| modern sector |
بخش جدید |
| modern |
جدید مدرن |
| innovations |
حرکت جدید |
| innovation |
حرکت جدید |
| neogenesis |
تولید جدید |
| modern system |
نظام جدید |
| neophyte |
جدید الایمان |
| neophytes |
جدید الایمان |
| recent development |
بسط جدید |
| modern physics |
فیزیک جدید |
| rehouses |
بخانه جدید رفتن |
acclimate |
به آب و هوای جدید خو گرفتن |
| rehousing |
بخانه جدید رفتن |
| rehoused |
بخانه جدید رفتن |
| resurface |
لایهی جدید افزودن |
| resurfaced |
لایهی جدید افزودن |
| rehouse |
بخانه جدید رفتن |
| reseat |
صندلی جدید دادن |
| restoring |
برگرداندن به وضعیت جدید |
| currency |
جدید بودن نقشه |
| reseated |
صندلی جدید دادن |
| reseating |
صندلی جدید دادن |
| reseats |
صندلی جدید دادن |
| currencies |
جدید بودن نقشه |
| resurfaces |
لایهی جدید افزودن |
| restored |
برگرداندن به وضعیت جدید |
| restores |
برگرداندن به وضعیت جدید |
| neoplatonism |
مکتب افلاطونیون جدید |
| neoanthropic |
شبیه انسان جدید |
| neoanthropic |
وابسته به انسان جدید |
| ultramodern |
خیلی جدید متجدد |
| kakapo |
طوطی زلاند جدید |
| involucrum |
تشکیل استخوان جدید |
| imagism |
مکتب شعر جدید |
| restore |
برگرداندن به وضعیت جدید |
| on the bandwagon <idiom> |
مشهوریت گروه جدید |
| acclimated |
به اب و هوای جدید خو گرفتن |
| acclimates |
به اب و هوای جدید خو گرفتن |
| acclimating |
به اب و هوای جدید خو گرفتن |
forwarding address |
آدرس پستی جدید |
| one nails drives another |
غم جدید غم کهنه را بر از یاد |
| bring some new facts to light <idiom> |
کشف حقایق جدید |
| newfound |
جدید الاختراع تازه پیداشده |
| precursor |
ماده متشکله جسم جدید |
analysis |
یات هزینههای محصول جدید |
| precursors |
ماده متشکله جسم جدید |
| acclimation |
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش |
| maori |
قبایل مائوری زلاند جدید |
| cenogenesis |
ایجاد میشود نسل جدید |
| natality |
تعداد زایش وموالید جدید |
| epochs |
اغاز فصل جدید عصر |
| New Testament |
کتب عهد جدید مسیحیان |
| neoplatonic |
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید |
| neology |
استعمال واژه یااصطلاح جدید |
| kiwi |
نوعی مرغ زلاند جدید |
| kiwis |
نوعی مرغ زلاند جدید |
| renaming |
دادن نام جدید به فایل |
| renames |
دادن نام جدید به فایل |
| granfather file |
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید |
| rename |
دادن نام جدید به فایل |
| epoch |
اغاز فصل جدید عصر |
| renamed |
دادن نام جدید به فایل |
| developments |
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها |
| get in the swing of things <idiom> |
به شرایط جدید عادت کردن |
| development |
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها |
| The new bI'll was ratified. Unanimously. |
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد |
| demotic |
وابسته بحروف جدید هیروگلیفی |
| zelanian |
Zeland New وابسته به زلاند جدید |
| acclimates |
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن |
| The new road is 40 miles long . |
جاده جدید 40 میل طول دارد |
| acclimating |
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن |
| icot |
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید |
| prescientific |
مربوط بدوره قبل از علوم جدید |
| neolithic |
وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی |
| acclimated |
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن |
| neolith |
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید |
| This is the site for a new scool . |
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است |
| technological |
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید |
| technologically |
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید |
| upgrade |
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید |
| development |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
| receptee |
افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان |
| developments |
برنامه ریزی تولید محصول جدید |
| capital budget |
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید |
| upgraded |
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید |
| upgrades |
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید |
| upgrading |
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید |
| up to d. |
تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید |
| development |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
| developments |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
| I'm saving up for a new bike. |
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم. |
abstract representation |
[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید] |
| force |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
| forces |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
| kaka |
طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید |
| forcing |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
| recombinant |
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید |
insert |
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله |
| inserting |
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله |
| inserts |
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله |
| to acclimate [American E] to new circumstances |
[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی] |
| to become acclimatized |
[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی] |
| proceed time |
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید |
| application study |
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد |
| to acclimatize/acclimatise [British E] yourself |
[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی] |
| to acclimatize/acclimatise [British E] |
[به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی] |
| to reprogram |
دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی] |
| ceding parry |
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید |
| new- |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
| dense index |
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد |
| newer |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
| cum dividened |
سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد |
| staged |
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات |
| vector |
آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند |
| vectors |
آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند |
| newest |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
| new |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
| MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
| developments |
کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد |
| development |
کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد |
| How much new machinery has been installed ? |
چه اندازه ماشین آلات جدید نصب شده است ؟ |
| This new dance at the discotheques is all the rage . |
این رقص جدید دردیسکو تک ها مد روز شده است |
| MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
| reception station |
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام |
| The minister cut the tape to open a new motory( highway , freeway ) . |
وزیر با قطع نوار سه رنگ بزرگراه جدید را افتتاح کرد |
| This new frontier incident probably means war. |
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است |
| mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
femme-fleur |
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه] |
| directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| R & D |
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد |
| deque |
صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند |
| kaury |
کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود |
| partial RAM |
قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید |
| directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| doubled |
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها |
double |
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها |
| break-dancing |
گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند |
| dynamic |
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید |
| dynamically |
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید |
| nunc pro tunc |
حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد |
| directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| doubled up |
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها |
| Windows . |
اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود |
| adjusts |
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند |
| page |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| adjusting |
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند |
| paged |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| deletion record |
یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی |
| pages |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| feasibility |
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود |
adjust |
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند |
| Pronoia |
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد |
| push down list |
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد |
| refinance |
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن |
| refinanced |
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن |
| refinances |
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن |
| refinancing |
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن |
| gallium arsenide |
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد |
| amendment record |
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است |
| system follow up |
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح |
| machiavellism |
اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود |