Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 138 (8 milliseconds)
English	Persian
oversrike	چاپ مضاعف دخشه
Other Matches
optical character recognition	تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
blank character	دخشه
character generator	دخشه زا
asterisks	دخشه
asterisk	دخشه
special character	دخشه
characters	دخشه
character	دخشه
escape charaoter	دخشه گریز
character reader	دخشه خوان
character	دخشه کاراکتر
character density	تراکم دخشه ها
character based program	برنامه دخشه
blank character	دخشه فاصله
character recognition	دخشه شناسی
forbidden character	دخشه ممنوعه
floating charactep	دخشه شناور
control character	دخشه کنترلی
control character	دخشه کنترل
compose sequence	دخشه ساختگی
coded character	دخشه رمزی
check character	دخشه مقابلهای
characters per second	دخشه بر ثانیه
gap character	دخشه شکاف پر کن
graphic character	دخشه نگارهای
characters	دخشه کاراکتر
swash	دخشه متون
special character	دخشه ویژه
rub out character	دخشه پاک کن
null character	دخشه پوچ
optical character	دخشه نوری
numeric character	دخشه عددی
character per inch	دخشه در اینچ
magnetic character	دخشه مغناطیسی
character per second	دخشه در ثانیه
backspace character	دخشه پسبرد
illigal character	دخشه غیر مجاز
sign character	دخشه علامت نما
line feed character	دخشه تعویض پذیر
optical character reader	دخشه خوان نوری
separating character	دخشه جدا ساز
new line character	دخشه تعویض سطر
functional character	دخشه وفیفه بندی
cpi	Inch Per Character دخشه در اینچ
accuracy control character	دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
to kern a letter	فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
ocr	Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
double precision	مضاعف
double line	خط مضاعف
multiple	مضاعف
doubled	مضاعف
double	مضاعف
bilateral	مضاعف
duplexes	مضاعف
duplex	مضاعف
doubled up	مضاعف
duplex computer	کامپیوتر مضاعف
duplex console	پیشانه مضاعف
duplexing	مضاعف سازی
dual nationality	تابعیت مضاعف
duplexing	مضاعف کردن
dual density	تراکم مضاعف
doubly linked	با پیوند مضاعف
doubliy	بطور مضاعف
doubleword	کلمه مضاعف
double word	کلمه مضاعف
bilateral observation	دیدبانی مضاعف
double alternation	تناوب مضاعف
two throw ladder	پلکان مضاعف
peak to peak voltage	ولتاژ مضاعف
doubled	مضاعف نمودن
binary	جفتی مضاعف
birefringence	انکسار مضاعف
birefringence	شکست مضاعف
doubled up	مضاعف نمودن
fiddle blocks	قرقره مضاعف
double taxation	مالیات مضاعف
double refraction	شکست مضاعف
double cropping	کشت مضاعف
double decomposition	تجزیه مضاعف
double length	طول مضاعف
double length	با طول مضاعف
double density	چگالی مضاعف
double density	تراکم مضاعف
double lead screw	حلزونی مضاعف
double junction	اتصال مضاعف
double diode	دیود مضاعف
double dissociation	گسست مضاعف
double	مضاعف نمودن
double image	تصویر مضاعف
double counting	محاسبه مضاعف
double beam	پرتو مضاعف
double salt	نمک مضاعف
double bond	اتصال مضاعف
double salt	ملح مضاعف
double refraction	انکسار مضاعف
doubled columns	ستونهای مضاعف
double blowing	دمش مضاعف
double punch	منگنه مضاعف
double precision	دقت مضاعف
automatic kerning	کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
autokerning	کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
double density recording	ضبط تراکم مضاعف
double limiter	محدود کننده مضاعف
double hardening	سخت گردانی مضاعف
double piston engine	موتور پیستون مضاعف
double contact lamp	لامپ با اتصال مضاعف
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی
double blind method	روش بی نام مضاعف
double beam	شعاع مضاعف نور
double linked list	لیست پیوندی مضاعف
double irradiation technique	روش تاباندن مضاعف
double tape	نوار مساحی مضاعف
doubled pawns	پیادهای مضاعف شطرنج
double triode	لامپ تریود مضاعف
double taxation	مالیات بندی مضاعف
double entry	دفتر داری مضاعف
to kern	کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
double filament lamp	لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
addend	عدد مضاعف عددافزوده شده
alum	سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
double two high rolling mill	دستگاه نورد مضاعف دوبل
iceland spar	کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
polyene	ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
double buffering	روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
kerning	کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
magnetic ink character recognition	تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
multipe expansion of credit	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
character set	دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
bilateral spotting	دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
multiple	مضاعف چند ردیفه چند لولهای
duodide	دیود مضاعف دیود دوبل
doubled	مضاعف کردن دولا کردن
doubled up	مضاعف کردن دولا کردن
double	مضاعف کردن دولا کردن
bight	حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
scitovsky double criterion	معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com