Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (33 milliseconds)
English
Persian
reproduce
چاپ کردن دوباره ساختن
reproduced
چاپ کردن دوباره ساختن
reproduces
چاپ کردن دوباره ساختن
reproducing
چاپ کردن دوباره ساختن
Search result with all words
recriminate
اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
Other Matches
repeat
دوباره ساختن
repeats
دوباره ساختن
reedify
دوباره ساختن
re edify
دوباره ساختن
rebind
دوباره ملزم ساختن
repeople
دوباره مسکون ساختن
to make over
انتقال دادن دوباره ساختن
make over
انتقال دادن دوباره ساختن
reopen
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
unregenerated
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamped
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relays
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refreshed
دوباره پر کردن
refreshes
دوباره پر کردن
replenishing
دوباره پر کردن
replenish
دوباره پر کردن
replenished
دوباره پر کردن
replenishes
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
refills
دوباره پر کردن
refresh
دوباره پر کردن
refilling
دوباره پر کردن
refilled
دوباره پر کردن
refill
دوباره پر کردن
loops
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
rebuilds
دوباره ساختمان کردن
rewired
دوباره سیمکشی کردن
rewire
دوباره سیمکشی کردن
regaining
دوباره تصرف کردن
rephrases
دوباره عبارتبندی کردن
regained
دوباره تصرف کردن
rephrased
دوباره عبارتبندی کردن
retaking
دوباره تسخیر کردن
rephrasing
دوباره عبارتبندی کردن
resurface
دوباره روکاری کردن
retake
دوباره تسخیر کردن
rescheduling
دوباره برنامهریزی کردن
reopen
دوباره باز کردن
retaken
دوباره تسخیر کردن
resurfaces
دوباره روکاری کردن
reopened
دوباره باز کردن
retakes
دوباره تسخیر کردن
reschedules
دوباره برنامهریزی کردن
regain
دوباره تصرف کردن
rescheduled
دوباره برنامهریزی کردن
reschedule
دوباره برنامهریزی کردن
reopening
دوباره باز کردن
resurfaced
دوباره روکاری کردن
re examine
دوباره بازپرسی کردن
reinstated
دوباره برقرار کردن
reinstate
دوباره برقرار کردن
revalues
دوباره ارزیابی کردن
regarding
دوباره تسطیح کردن
re-examining
دوباره بازپرسی کردن
reappraise
دوباره ارزیابی کردن
reappraised
دوباره ارزیابی کردن
recollect
دوباره جمع کردن
reappraises
دوباره ارزیابی کردن
reinstates
دوباره برقرار کردن
reinstating
دوباره برقرار کردن
re-examine
دوباره بازپرسی کردن
re-examined
دوباره بازپرسی کردن
re-examines
دوباره بازپرسی کردن
revalue
دوباره ارزیابی کردن
revalued
دوباره ارزیابی کردن
revaluing
دوباره ارزیابی کردن
revise
دوباره چاپ کردن
revises
دوباره چاپ کردن
revising
دوباره چاپ کردن
reappraising
دوباره ارزیابی کردن
redevelop
دوباره پیشرفته کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
relive
دوباره تجربه کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
recollects
دوباره جمع کردن
rebuild
دوباره ساختمان کردن
relived
دوباره تجربه کردن
relives
دوباره تجربه کردن
reliving
دوباره تجربه کردن
reopens
دوباره باز کردن
redistributing
دوباره پخش کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
redeveloped
دوباره پیشرفته کردن
recollected
دوباره جمع کردن
recollecting
دوباره جمع کردن
redeveloping
دوباره پیشرفته کردن
redevelops
دوباره پیشرفته کردن
redistribute
دوباره پخش کردن
rejuvenate
دوباره جوان کردن
redistributed
دوباره پخش کردن
redistributes
دوباره پخش کردن
rephrase
دوباره عبارتبندی کردن
restart
روشن کردن دوباره
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
remonetize
دوباره رایج کردن
reinterpret
دوباره تفسیر کردن
reinsure
دوباره بیمه کردن
reinstall
دوباره برقرار کردن
rejuveoize
دوباره جوان کردن
oversrike
دوباره چاپ کردن
reforge
دوباره جعل کردن
reexamine
دوباره امتحان کردن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
republish
دوباره چاپ کردن
resorb
دوباره جذب کردن
redirect
دوباره راهنمایی کردن
redirected
دوباره راهنمایی کردن
redirecting
دوباره راهنمایی کردن
redirects
دوباره راهنمایی کردن
republish
دوباره منتشر کردن
remarry
دوباره عروسی کردن
remarries
دوباره عروسی کردن
remarried
دوباره عروسی کردن
reengage
دوباره استخدام کردن
reemploy
دوباره استخدام کردن
reassociate
دوباره متحد کردن
re strain
دوباره صاف کردن
cold start
دوباره روشن کردن
re sort
دوباره جور کردن
re paving
دوباره فرش کردن
re form
دوباره درست کردن
re export
دوباره صادر کردن
re establish
دوباره تاسیس کردن
re establish
دوباره برپا کردن
reassociate
دوباره معاشرت کردن
reasure
دوباره بیمه کردن
redeliver
دوباره مستخلص کردن
redefine
دوباره تعریف کردن
redefined
دوباره تعریف کردن
redefines
دوباره تعریف کردن
redefining
دوباره تعریف کردن
recompose
دوباره انشاء کردن
recommit
دوباره زندان کردن
recalculate
دوباره حساب کردن
rebind
دوباره صحافی کردن
reimport
دوباره وارد کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
rewires
دوباره سیمکشی کردن
reproducing
دوباره چاپ کردن
reorder
دوباره مرتب کردن
rewiring
دوباره سیمکشی کردن
regains
دوباره تصرف کردن
revisits
دوباره ملاقات کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
revisiting
دوباره ملاقات کردن
revisited
دوباره ملاقات کردن
revisit
دوباره ملاقات کردن
back fill
عمل دوباره پر کردن
reorganizing
دوباره متشکل کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
reconditions
دوباره درست کردن
reproduces
دوباره چاپ کردن
reactivates
دوباره فعال کردن
rewake
دوباره بیدار کردن
retrocede
دوباره واگذار کردن
retransmit
دوباره مخابره کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
revalidate
دوباره پادار کردن
reuse
دوباره استفاده کردن
retry
دوباره ازمایش کردن
retry
دوباره محاکمه کردن
reproduce
دوباره چاپ کردن
reproduced
دوباره چاپ کردن
reconditioned
دوباره درست کردن
reactivate
دوباره فعال کردن
reactivated
دوباره فعال کردن
recondition
دوباره درست کردن
reactivating
دوباره فعال کردن
repaired
جبران کردن دوباره دایر کردن
repair
جبران کردن دوباره دایر کردن
iterate
دوباره گفتن بازگو کردن
redress
دوباره پوشیدن جبران کردن
rearmed
دوباره مسلح شدن یا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com