Dictiornary-Farsi | چراغ امیدش خاموش شد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
his hope was snuffed out	چراغ امیدش خاموش شد


Other Matches

flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
to blow out alamp	خاموش کردن چراغ
light line	خط خاموش کردن چراغ خودروها
Turn off the light before you leave.	پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
to go out	خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
black out	قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
shutdown	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
on/off	خاموش
quiescent	خاموش
off	خاموش
extinguished	خاموش
on/off light	خاموش
whist	خاموش
uncommunicative	خاموش
on-off button	خاموش
silent	خاموش
hist	خاموش
h!	خاموش
mumchance	خاموش
soundless	خاموش
out	خاموش کردن
tight-lipped	کم حرف خاموش
out	دستگاه خاموش
Quiet!silence!	خاموش ( ساکت ) !
extinguishing	خاموش کردن
tight lipped	کم حرف خاموش
stiller	خاموش ساکت
out-	خاموش کردن
turn-offs	خاموش کردن
extinguish	خاموش کردن
quenching	خاموش کردن
turn-off	خاموش کردن
turn off	خاموش کردن
silence	خاموش شدن
out-	دستگاه خاموش
outed	خاموش کردن
silencer	خاموش کننده
still	خاموش ساکت
turn out <idiom>	خاموش کردن
taciturn	کم سخن خاموش
smother	خاموش کردن
smothered	خاموش کردن
stillest	خاموش ساکت
extinction	خاموش سازی
silencers	خاموش کننده
suffocating	خاموش کردن
outed	دستگاه خاموش
suffocate	خاموش کردن
snuff	خاموش شدن
suffocated	خاموش کردن
smothering	خاموش کردن
inactive status	خط مشی خاموش
extinguishes	خاموش کردن
suffocates	خاموش کردن
smothers	خاموش کردن
to hold one's tongue	خاموش شدن
to dry up	خاموش شدن
to keep silence	خاموش شدن
keep still	خاموش باش
to switch off	خاموش کردن
stills	خاموش ساکت
to snuff out	خاموش کردن
dout	خاموش کردن
dry up	خاموش شدن
inextinguishable	خاموش نشدنی
to keep silence	خاموش بودن
he did not open his lips	خاموش ماند
extinctive	خاموش کننده
go out	خاموش شدن
glumpy	خاموش وکدر
to put out	خاموش کردن
extinguisher	خاموش کننده
tacit	مقدر خاموش
quenchless	خاموش نشدنی
extinguishable	خاموش کردنی
spark arrester	جرقه خاموش کن
silencing	خاموش شدن
silences	خاموش شدن
reserved	خاموش کم حرف
silenced	خاموش شدن
quietest	ساکن خاموش
quaker's meeting	انجمن خاموش
to stand mute	خاموش ماندن
to burn out	خاموش شدن
tight mouthed	کم حرف خاموش
put out	خاموش کردن
quiet	ساکن خاموش
hush	خاموش کردن
to laugh down	با خنده خاموش کردن
to die out away off	خاموش شدن پژمردن
magnetic blow out with	با خاموش کننده مغناطیسی
stifled	خاموش کردن فرونشاندن
lightning protection	با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out	خاموش کننده مغناطیسی
To extinguish a fire.	آتش را خاموش کردن
at pause	مکث کنان خاموش
as hush as death	خاموش چون مردگان
fire engines	تلمبه اتش خاموش کن
fire engine	تلمبه اتش خاموش کن
fire extinguishers	خاموش کننده اتش
silenced	خاموش اتش قطع
fire extinguisher	خاموش کننده اتش
silencing	خاموش اتش قطع
fight the fire	اتش خاموش کردن
turn out	باکلید خاموش کردن
turn off <idiom>	بستن ،خاموش کردن
quench	خاموش کردن ترساندن
To dye ones hair.	موها را خاموش کردن
quenched	خاموش کردن ترساندن
inextinguishably	بطور خاموش نشدنی
silence	خاموش اتش قطع
quenches	خاموش کردن ترساندن
stifle	خاموش کردن فرونشاندن
stifles	خاموش کردن فرونشاندن
to talk down	خاموش یاساکت کردن
silences	خاموش اتش قطع
snubbed	سربالا خاموش کردن
mums	سکوت شخص خاموش
mum	سکوت شخص خاموش
snuff	بافوت خاموش کردن
snuff	خاموش سازی یافوت پف
powered	خاموش کردن یک وسیله
to shut down a reactor	راکتوری را خاموش کردن
extinct	منسوخه خاموش شده
powering	خاموش کردن یک وسیله
powers	خاموش کردن یک وسیله
snubs	سربالا خاموش کردن
snubbing	سربالا خاموش کردن
snub	سربالا خاموش کردن
turn-off	خاموش کردن یاشدن
turn-offs	خاموش کردن یاشدن
power	خاموش کردن یک وسیله
turn off	خاموش کردن یاشدن
to smother a flame	شعله ای را خاموش کردن
lamps	چراغ
overtaking light	چراغ
lamplighter	چراغ چی
lampad	چراغ
nightlight	چراغ کم سو
nightlights	چراغ کم سو
white steaming light	چراغ
lampers	چراغ
lamp	چراغ
to lie low	در باب کارخود خاموش بودن
stillest	ساکت کردن خاموش شدن
obmutescence	خاموش نشینی سکوت عمدی
i pause for a reply	خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
inextinct	از بین نرفته خاموش نشده
to snuff out	در نتیجه گل گیری خاموش کردن
beacon off	رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
stills	ساکت کردن خاموش شدن
radar silence	خاموش کردن موقتی رادارها
smolders	بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch	خاموش کردن ساکت شدن
smoulder	بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered	بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering	بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders	بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle	یاد شده را خاموش کنید
smolder	بی اتش سوختن خاموش کردن
blinked	روشن خاموش شدن چراغها
magnetic blow out arrester	برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
blinks	روشن خاموش شدن چراغها
smoldering	بی اتش سوختن خاموش کردن
blink	روشن خاموش شدن چراغها
wordless	غیرقابل بیان با لغات خاموش
power down	قطع برق خاموش کردن
smoldered	بی اتش سوختن خاموش کردن
still	ساکت کردن خاموش شدن
stiller	ساکت کردن خاموش شدن
flash light	چراغ قوه
electric bulb	چراغ برق
dim light	چراغ جنگی
fixed light	چراغ ثابت
fanal	چراغ گشتی
flashing light	چراغ چشمک زن
warning light	چراغ خطر
torch light	چراغ قوهای
battery lamp	چراغ قوه
electric torch	چراغ قوهای
blinker	چراغ چشمک زن
come-on	چراغ زدن
battle lights	چراغ پلیس
traffic signal	چراغ راهنمایی
dashboard light	چراغ داشبورد
come-ons	چراغ زدن
dome light	چراغ برجک
riding lights	چراغ لنگر
lampshade	گنبدهی چراغ
alternating light	چراغ متغیر
lampshades	گنبدهی چراغ
spirit lamp	چراغ الکلی
electric lamp	چراغ برق
battle lantern	چراغ خطرجنگی
standing light	چراغ ثابت
pocket lamp	چراغ قوه
paraffin oil	نفت چراغ