English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English Persian
lantern چراغ بادی
lanterns چراغ بادی
hurricane lamp چراغ بادی
hurricane lamps چراغ بادی
Other Matches
air bedding لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
body shirt بادی
flatuous بادی
blowy بادی
pneumatic بادی
pneumatic press پرس بادی
pop gun تفنگ بادی
dune sand ماسه بادی
blowtube تفنگ بادی
blowgun تفنگ بادی
fly ash خاکستر بادی
marine sand ماسه بادی
airgun تفنگ بادی
pneumatic fender دفرای بادی
pneumatic tools اسبابهای بادی
pneumatic tire لاستیک بادی
pneumatic riveting پرچکاری بادی
pneumatic hammer چکش بادی
blow pipe تفنگ بادی
blow gun تفنگ بادی
air brakes ترمز بادی
pneumatic لاستیک بادی
sailboats قایق بادی
sailboat قایق بادی
aeromotor موتور بادی
air bed تشک بادی
air gun تفنگ بادی
air hammer چکش بادی
air blast transformer مبدل بادی
air operated horn شیپور بادی
air pump تلمبهء بادی
quicksand ماسه بادی
at first blush در بادی امر
air brake ترمز بادی
wind current جریان بادی
airguns تفنگ بادی
airguns سلاح بادی
wind corrosion ساییدگی بادی
airgun سلاح بادی
air rifles تفنگ بادی
windmills اسیاب بادی
windmill اسیاب بادی
air rifle تفنگ بادی
running sand ماسه بادی
wind erosion فرسایش بادی
wind generator مولد بادی
eolation سنگ فرسایی بادی
auxiliary sailing vessel کشتی بادی موتوردار
chipping hammer چکش بادی اهن بر
reed الت موسیقی بادی
chipping hammer چکش بادی اهنبر
air operated press پرس بادی پنوماتیکی
sailed شراع کشتی بادی
schooners نوعی قایق بادی
schooner نوعی قایق بادی
sailing قایقرانی با قایق بادی
wind instrument الات موسیقی بادی
wind instruments الات موسیقی بادی
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
sail مسافرت با قایق بادی
vane of windmill پره اسیاب بادی
riveting hammer چکش بادی پرچ
sail شراع کشتی بادی
sailed مسافرت با قایق بادی
sailings شراع کشتی بادی
sailings مسافرت با قایق بادی
square rigger نوعی کشتی بادی
self moved دارای حرکت بادی
sail arm پره اسیاب بادی
fresh breeze بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
popgun تفنگ بادی بچگانه
windmill هر چیزی شبیه اسیاب بادی
saxophone نوعی الت موسیقی بادی
to go for a sail با کشتی بادی سفریاگردش کردن
saxophones نوعی الت موسیقی بادی
balloon tire لاستیک بادی عاج دار
primafacie در بادی امر قابل قبول
yaghtman's anchor لنگر قایقهای بادی کوچک
fugues نوعی الت بادی موسیقی
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
ophicleide یکجور ساز بادی برنجین
windmills هر چیزی شبیه اسیاب بادی
an off shore wind بادی که از سوی دریا بوزد
peabody picture vocabulary test ازمون واژگان مصور پی بادی
fugue نوعی الت بادی موسیقی
quartering بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
to sail [for] با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به]
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
woodwind موسیقی برای سازهای بادی چوبی
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
aeolian harp آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
fresh gale بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
fishtail wind بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
english horn نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
lamplighter چراغ چی
overtaking light چراغ
lampers چراغ
lampad چراغ
lamp چراغ
nightlights چراغ کم سو
lamps چراغ
white steaming light چراغ
nightlight چراغ کم سو
come-on چراغ زدن
blind چراغ چشمک زن
blinded چراغ چشمک زن
blinds چراغ چشمک زن
neon چراغ نئون
bunsen burners چراغ بونزن
bunsen burner چراغ بونزن
gas flame چراغ گازی
stoplight چراغ ترمز
gaslight چراغ گاز
warning light چراغ خطر
head lamp چراغ پیشانی
flashing light چراغ چشمک زن
lampshades گنبدهی چراغ
electric lamp چراغ برق
electric bulb چراغ برق
spotlights چراغ نورافکن
leading light چشم و چراغ
dome light چراغ برجک
dim light چراغ جنگی
leading lights چشم و چراغ
electric torch چراغ قوهای
torch light چراغ قوهای
spotlighting چراغ نورافکن
flash light چراغ قوه
fixed light چراغ ثابت
come-ons چراغ زدن
fanal چراغ گشتی
spotlight چراغ نورافکن
lampshade گنبدهی چراغ
spotlighted چراغ نورافکن
nightlight چراغ خواب
portable standard چراغ ایستا
torching چراغ قوه
light چراغ راهنمایی
paraffin oil نفت چراغ
limelight چراغ یانورقوی
occulting light چراغ ممتد
pressure lamp چراغ تلمبهای
safety lamp چراغ اطمینان
miner's lamp چراغ معدن
torches چراغ قوه
portable standard چراغ مطالعه
lighted چراغ راهنمایی
portable lamp چراغ سیار
portable lamp چراغ گردان
lightest چراغ راهنمایی
pocket lamp چراغ قوه
torch چراغ قوه
torched چراغ قوه
safety lamp چراغ ایمنی
mantle lamp چراغ توری
mantle burner چراغ توری
lamppost تیر چراغ
lampblack دوده چراغ
lamp stand چراغ دان
kerosone نفت چراغ
kerosine نفت چراغ
indicating lamp چراغ راهنما
incandescent mantle توری چراغ
stoplights چراغ ترمز
lampron چراغ موشی
landing light چراغ فرود
standing light چراغ ثابت
standing light چراغ پلیسی
stereopticon چراغ عکس
stop lamp چراغ ترمز
lucernal چراغ دار
stop light چراغ ترمز
light list چراغ نامه
light line خط چراغ جنگی
light house چراغ دریایی
traffic signal چراغ راهنمایی
blowtorch چراغ جوشکاری
magic lantern چراغ عکس
gas light چراغ گازی
gas lights چراغ گازی
hurricane lamps چراغ دریایی
hurricane lamp چراغ دریایی
magic lanterns چراغ عکس
abat jour پرتوافکن چراغ
lanterns چراغ توری
mantle توری چراغ
aiming post light چراغ شاخص
aiming light چراغ شاخص
mantles توری چراغ
red light چراغ قرمز
activity light چراغ فعالیت
acetylene burner چراغ استیلنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com