Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
portable standard
چراغ مطالعه
Search result with all words
articulated machine lamp
چراغ مطالعه با گردن تاشو
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
Other Matches
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
readings
مطالعه
reading
مطالعه
studies
مطالعه
study
مطالعه
perusal
مطالعه
studying
مطالعه
etude
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
off hand
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
studied
از روی مطالعه
unstudied
مطالعه نشده
motion study
مطالعه ی حرکت
lucubration
مطالعه سخت
impromptu
بی مطالعه تصنیف
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
studio
اطاق مطالعه
studios
اطاق مطالعه
system study
مطالعه سیستم
study habits
عادتهای مطالعه
praxeology
مطالعه رفتارانسان
at sight
بی مطالعه قبلی
assay
مطالعه کردن
surveys
مطالعه مجمل
inspect
مطالعه کردن
evaluate
مطالعه کردن
explore
مطالعه کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
check
مطالعه کردن
determine
مطالعه کردن
enquire into
مطالعه کردن
surveyed
مطالعه مجمل
survey
مطالعه مجمل
examine
مطالعه کردن
survey
مطالعه کردن
scrutinize
مطالعه کردن
look into
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
thought out
سنجیده مطالعه شده
thought-out
سنجیده مطالعه شده
subject
مبحث موضوع مطالعه
criminology
مطالعه علمی جرم
ethnography
مطالعه علمی نژادها
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
subjects
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
subjected
مبحث موضوع مطالعه
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
self study
مطالعه پیش خود
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
teleology
مطالعه حکمت غایی
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
well read
اهل مطالعه و تحقیق
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
ethnology
علم مطالعه نژادها و اقوام
methods of economic study
روشهای مطالعه علم اقتصاد
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
capability study
مطالعه امکان انجام کار
angiology
مطالعه عروق خونی و لنفی
to make a study of something
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
toponymy
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
income and expenditure approach
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
sight-reading
بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsiders
مجددا درامری مطالعه کردن
optics
علم مطالعه در خواص نور
reconsider
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporizing
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
sight read
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporised
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-read
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporising
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-reads
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporize
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsidering
مجددا درامری مطالعه کردن
to poreone's eyes out
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
protohistory
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
semitics
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
skimmer
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
theogony
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
commodity approach
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
endocrinology
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
geologize
مطالعه علم زمین شناسی کردن
booklore
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
speleology
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
theogonic
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
glottochronology
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
mock up
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
Ergonomics
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
lamplighter
چراغ چی
lampers
چراغ
nightlight
چراغ کم سو
lampad
چراغ
overtaking light
چراغ
lamps
چراغ
white steaming light
چراغ
nightlights
چراغ کم سو
lamp
چراغ
ideologist
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
gestalt psychology
مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
morphophonemics
مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
blind
چراغ چشمک زن
torching
چراغ قوه
incandescent mantle
توری چراغ
portable lamp
چراغ گردان
red lights
چراغ سمت چپ
stop lamp
چراغ ترمز
indicating lamp
چراغ راهنما
lampblack
دوده چراغ
lamp stand
چراغ دان
kerosone
نفت چراغ
blinds
چراغ چشمک زن
torches
چراغ قوه
head lamp
چراغ پیشانی
red lights
چراغ خطر
red lights
چراغ قرمز
flashing light
چراغ چشمک زن
flash light
چراغ قوه
fixed light
چراغ ثابت
fanal
چراغ گشتی
gas flame
چراغ گازی
gas light
چراغ گازی
red light
چراغ سمت چپ
red light
چراغ خطر
red light
چراغ قرمز
limelight
چراغ یانورقوی
gaslight
چراغ گاز
kerosine
نفت چراغ
stoplights
چراغ ترمز
safety lamp
چراغ ایمنی
safety lamp
چراغ اطمینان
light
چراغ راهنمایی
leading light
چشم و چراغ
pressure lamp
چراغ تلمبهای
leading lights
چشم و چراغ
portable standard
چراغ ایستا
lighted
چراغ راهنمایی
portable lamp
چراغ سیار
lampshades
گنبدهی چراغ
lampshade
گنبدهی چراغ
come-ons
چراغ زدن
traffic signal
چراغ راهنمایی
stoplight
چراغ ترمز
warning light
چراغ خطر
stop light
چراغ ترمز
stereopticon
چراغ عکس
standing light
چراغ پلیسی
standing light
چراغ ثابت
come-on
چراغ زدن
nightlight
چراغ خواب
pocket lamp
چراغ قوه
mantle lamp
چراغ توری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com