English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
aldis lmap چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
Other Matches
course light روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
flashing light چراغ چشمک زن
blind چراغ چشمک زن
blinded چراغ چشمک زن
blinker چراغ چشمک زن
blinds چراغ چشمک زن
alternating light چراغ چشمک زن متغیر
interrupted flashing light چراغ چشمک زن منقطع
run way باند فرود
landing strips باند فرود
strip باند فرود
landing strip باند فرود
approach end ابتدای باند فرود
landing mat باند فرود اضطراری
air strip باند فرود یاپرواز
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
heliports باند فرود و پرواز هلی کوپتر
strip alert اماده باش روی باند فرود
heliport باند فرود و پرواز هلی کوپتر
taxi حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies حرکت هواپیماها روی باند فرود
blinker چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
strip نوار مین گذاری باند فرود موقتی
small craft warning پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
landing light چراغ فرود
blinds چراغ اعلام خطر
blinded چراغ اعلام خطر
aldis lmap چراغ اعلام خطر
blind چراغ اعلام خطر
battle lantern چراغ اعلام خطر
anti collision light چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
nancy سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
hot spot نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spots نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
compromising emanation پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
run a risk <idiom> ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
sick مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sickest مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
early-warning اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
grid ticks علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
alerting service قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
interband transition انتقال باند- باند
attributes مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attribute مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
malignant خطرناک
jeopardous خطرناک
herculean خطرناک
gravest بم خطرناک
unsafe خطرناک
grave بم خطرناک
dicey خطرناک
graves بم خطرناک
critical خطرناک
perilous خطرناک
parlous خطرناک
hazardous خطرناک
dangerously بطور خطرناک
perilously بطور خطرناک
offensive weapon سلاح خطرناک
predicament وضع خطرناک
predicaments وضع خطرناک
danger area منطقه خطرناک
venturesome با تهور خطرناک
hazardous goods کالاهای خطرناک
hazardous goods امتعه خطرناک
critically wounded مجروح خطرناک
marginal حاشیهای خطرناک
disastrous خطرناک فجیع
danger bearing سمت خطرناک
danger space فضای خطرناک
dangerous play بازی خطرناک
dangerousness وضعیت خطرناک
warm corner جای خطرناک
black propaganda تبلیغات خطرناک
black body قسمت خطرناک
serious سخت خطرناک
death traps بسیار خطرناک
death trap بسیار خطرناک
pernicious anemia کم خونی خطرناک
sthenic قوی خطرناک
between wind and water در جای خطرناک
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
blinked چشمک
flicker چشمک زن
twinkles چشمک
twinkling چشمک
twinkle چشمک
twinkled چشمک
flickers چشمک زن
eyewink چشمک
flashers چشمک زن
sign flasher چشمک زن
blink چشمک
ocellus چشمک
simperer چشمک زن
twinkler چشمک زن
blinks چشمک
flickered چشمک زن
blinker چشمک زن
flasher چشمک زن
palpebrate چشمک زن
winker چشمک زن
hairy <idiom> خطرناک [اصطلاح روزمره]
danger space فضای هوایی خطرناک
imminent قریب الوقوع خطرناک
pixy ادم بازیگوش و خطرناک
pixies ادم بازیگوش و خطرناک
breakneck فوق العاده خطرناک
calamitous مصیبت بار خطرناک
malignantly بطور خطرناک یاردی
pixie ادم بازیگوش و خطرناک
dicey <idiom> خطرناک [اصطلاح روزمره]
blinks چشمک زدن
winked چشمک زدن
twinkled چشمک زدن
blinker علامت چشمک زن
blink چشمک زدن
blinked چشمک زدن
winkle چشمک زدن
blinking چشمک زنی
flashing light نور چشمک زن
blink microscope میکروسکوپ چشمک زن
winkles چشمک زدن
twinkles چشمک زدن
strobotron لامپ چشمک زن
nictitate چشمک زدن
nict چشمک زدن
quick flashing light چشمک زن تند
group flashing light چشمک زن دستهای
winks چشمک زدن
wink چشمک زدن
stroboscopic tube لامپ چشمک زن
winking چشمک زدن
the stars twinkle چشمک میزنند
twinkle چشمک زدن
cockatrice ادم خیلی مضر و خطرناک
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
porbeagle کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
krait مار سمی و خطرناک هندی
wink چشمک اغماض کردن
winks چشمک اغماض کردن
interrupted quick flashing light چشمک زن تند مقطع
twinkling چشمک زدن ستاره
winking چشمک اغماض کردن
winked چشمک اغماض کردن
scintillation چشمک زدن ستارگان
wipe out افتادن خطرناک از روی تخته موج
near collision فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
blinds چشمک زدن علامت دادن
blinded چشمک زدن علامت دادن
blind چشمک زدن علامت دادن
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
bats چشمک زدن مژگان راتکان دادن
bat چشمک زدن مژگان راتکان دادن
batted چشمک زدن مژگان راتکان دادن
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
The lights of the aircraft were blinking. چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
band width باند
band باند
bands باند
runways باند فرودگاه
runways باند پرواز
energy band باند انرژی
side band باند کناری
side band ساید باند
Citizens' Band باند شهروندان
Citizens' Band باند خصوصی
photographic strip باند عکاسی
runway باند پرواز
runway باند فرودگاه
bandwidth پهنای باند
wideband پهنای باند
frequency band باند فرکانس
frequency band باند بسامد
band باند بانداژ
Gate ورودی به باند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com