English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (2 milliseconds)
English Persian
blobber چربی یاپیه نهنگ
Other Matches
whale man صیاد نهنگ نهنگ گیر
lipoma تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fattest چربی چربی دار
fatter چربی چربی دار
fats چربی چربی دار
fat چربی چربی دار
alligators نهنگ
alligator نهنگ
bull whale نهنگ نر
whale نهنگ
ceti نهنگ
cetus نهنگ
whales نهنگ
train oil روغن نهنگ
whaling شکار نهنگ
fluke انتهای دم نهنگ
flukes انتهای دم نهنگ
baleen استخوان نهنگ
sperm whale نهنگ عنبر
gavial نهنگ هندی
whalers نهنگ گیر
bull whale نهنگ ماده
whaler نهنگ گیر
whale calf بچه نهنگ
sperm whales نهنگ عنبر
whales نهنگ صید کردن
whale نهنگ صید کردن
whalers قایق صید نهنگ
manatee نهنگ کوچک دریایی
whaler قایق صید نهنگ
whale blow نهنگ ها اب را به بیرون می دمند
whale line طناب نهنگ گیری
sea cow نهنگ اسب ابی
narwhal نهنگ دریایی قطب شمال
narwal نهنگ دریایی قطب شمال
flitch تکه مکعب پیه نهنگ
narwhale نهنگ دریایی قطب شمال
whalebone استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
finback بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
Brit جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
tallow پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
whaleboat قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
leviathan جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
creaminess چربی
lipid چربی
thin کم چربی
fatless بی چربی
myelin چربی پی
meager بی چربی
lubricous چربی
lipide چربی
oiliness چربی
greasiness چربی
greasily با چربی
adiposeness or diposity چربی
oiling چربی
greasing چربی
greased چربی
fats چربی
meagre بی چربی
thinned کم چربی
fatness چربی
fatter چربی
oils چربی
fattest چربی
oil چربی
fat چربی
thins کم چربی
greasy چربی
thinnest کم چربی
thinners کم چربی
grease چربی
skim milk شیر بی چربی
grease روغن چربی
vegtable fat چربی گیاهی
lipuria چربی در پیشاب
greased روغن چربی
degreasing اب کردن چربی
fatty چربی مانند
lipophilic چربی گرای
lipotropic چربی سوز
lipophilic چربی دوست
lipomatous چربی مانند
greasing روغن چربی
lard چربی خوک
sebaceous چربی دار
lipoid شبه چربی
suint چربی پشم
grease trap بازیابی چربی
wool fat چربی پشم
animal fat چربی حیوانی
aliphatic چربی دار
adipose tissue بافت چربی
adipocere چربی لاش
adipic وابسته به چربی
blackheads چربی دانه
blackhead چربی دانه
casein پنیر بی چربی
grease trap چربی گیر
flense چربی گرفتن از
fattiness خاصیت چربی
wool grease چربی پشم
fat is insoluble in water چربی در اب حل نمیشود
whipping cream خامهی پر چربی
leather head چربی دانه
comedo چربی دانه
unsaturated fat چربی اشباع نشده
lipolysis تجزیه وتحلیل چربی
emulsioned ذرات چربی دراب
greasily به شکل روغن یا چربی
emulsioning ذرات چربی دراب
emulsions ذرات چربی دراب
emulsion ذرات چربی دراب
lubricity شهوانی بودن چربی
saturated fat چربی اشباع شده
saturated fats چربی اشباع شده
fatback چربی پشت خوک
adipose tissue چربی حیوانی پیه
blubbering چربی اوردن هایهای گریستن
blubbered چربی اوردن هایهای گریستن
butyrometer الت سنجش چربی شیر
poly unsaturated fat پلی چربی اشباع نشده
blubber چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers چربی اوردن هایهای گریستن
lard گوشت خوک چربی زدن
lardoon تکه چربی که لای گوشت گذارند
lanoloin چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
lardon تکه چربی که لای گوشت گذارند
I clinched a lucrative deal. معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
pate de foie gras خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
blubbered چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbers چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubber چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
greasing روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greased روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
lactoscope شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
lipoprotein مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
grease روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
lipotropic موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
myelin sheath ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipide مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipid مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
glycogenesis تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
In the long run fatty food makes your arteries clog up. در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
fat چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fats چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fattest چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fatter چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
lanolin لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com