Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
tumble	چرخش اشفتگی
tumbled	چرخش اشفتگی
tumbles	چرخش اشفتگی
Other Matches
waltz three	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
agitation	اشفتگی
turbulance	اشفتگی
perturbations	اشفتگی
katzenjammer	اشفتگی
wilderment	اشفتگی
inquietude	اشفتگی
turbulence	اشفتگی
tanglement	اشفتگی
strewment	اشفتگی
turmoil	اشفتگی
hullabaloos	اشفتگی
hullabaloo	اشفتگی
perturbation	اشفتگی
nonplus	اشفتگی
garboil	اشفتگی
perturation	اشفتگی
disorderliness	اشفتگی
disturbance	اشفتگی
chaos	اشفتگی
disturbances	اشفتگی
consternation	اشفتگی
deranyement	اشفتگی
derangement	اشفتگی
disorder	بی ترتیبی اشفتگی
stickle	سراشیب اشفتگی
kettle of fish	اشفتگی اختلال
rummaging	اغتشاش اشفتگی
rummages	اغتشاش اشفتگی
rummaged	اغتشاش اشفتگی
mental derangement	اشفتگی روانی
delirium	روان اشفتگی
unrest	اشفتگی اضطراب
turbulence	اشفتگی اغتشاش
topsy turvydom	اغتشاش اشفتگی
disorders	بی ترتیبی اشفتگی
optical turbulence	اشفتگی اپتیکی
turbulency	اشفتگی اغتشاش
over anxiety	اشفتگی اضطراب
perlexedly	درحال اشفتگی
rummage	اغتشاش اشفتگی
disquietude	بی قراری اشفتگی
backward effect	اثر اشفتگی
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
sudden ionospheric disturbance	اشفتگی ناگهانی یونوسفر
agitation	مخلوط کردن اشفتگی
flustration	اشفتگی دست پاچگی
delirium tremens	روان اشفتگی الکلی
anarchic	مربوط به اشفتگی اوضاع
brainstorm	اشفتگی فکری موقتی
anarchical	مربوط به اشفتگی اوضاع
delirium verborum	روان اشفتگی پرگویی
brainstorms	اشفتگی فکری موقتی
flutteringly	درحال اشفتگی مضطربانه
traumatic delirium	روان اشفتگی اسیب زاد
upset _	واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
buffets	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeting	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffet	نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
paranomia	اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
clear air turbulence	اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
relaxation time	فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
whirlpool	چرخش اب
twirled	چرخش
spin	چرخش
whirled	چرخش
whirlpools	چرخش اب
twirl	چرخش
circulations	چرخش
twirling	چرخش
rotational	چرخش
rotation	چرخش
revolutions	چرخش
whirling	چرخش
whirl	چرخش
spins	چرخش
revolution	چرخش
whirls	چرخش
twirls	چرخش
wrenches	چرخش
wheels	چرخش
gyrations	چرخش
gyration	چرخش
levorotation	چرخش به چپ
wheel	چرخش
wheeling	چرخش
turns	چرخش
turn	چرخش
volte face	چرخش
volte-face	چرخش
circulation	چرخش
trolls	چرخش
troll	چرخش
swirls	چرخش
swirling	چرخش
swirled	چرخش
swirl	چرخش
wrench	چرخش
wrenched	چرخش
head rolling	سر چرخش
body english	چرخش بی اختیار
orthogonal rotation	چرخش عمودی
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
radius of gyration	شعاع چرخش
free rotation	چرخش ازاد
gyoradius	شعاع چرخش
concentricity	دقت چرخش
rolled	چرخش گردش
rolls	چرخش گردش
upturn	چرخش ببالا
conrotatory motion	چرخش همسو
rotation	مقدار چرخش یک شی
compass swing	چرخش خط محوری
fractional turn	چرخش کسری
roll	چرخش گردش
high spin	چرخش زیاد
angle of rotation	زاویه چرخش
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
kick turn	نیم چرخش
magnetic ritation	چرخش مغناطیسی
molecular rotation	چرخش مولکولی
rotation	چرخش دوران
cyclostat	دستگاه چرخش
axis of rotation	محور چرخش
stuffs	چرخش توپ
improper rotation	چرخش نامتعارف
twist	چرخش بدن
twisting	چرخش بدن
twists	چرخش بدن
optical rotation	چرخش نوری
oblique rotation	چرخش مایل
stuff	چرخش توپ
stuffed	چرخش توپ
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
turnabout	چرخش به یک طرف
specific rotation	چرخش ویژه
turning points	نقطه چرخش
varimax rotation	چرخش واریماکس
spin	چرخش توپ
spin	چرخش به سرعت
spins	چرخش توپ
spins	چرخش به سرعت
turning point	نقطه چرخش
sidespin	چرخش توپ
sidespin	چرخش انحرافی
sidespin	چرخش بیک سو
revolution	چرخش دوران
universal	با چرخش ازاد
topspin	چرخش توپ
vertical scrolling	چرخش عمودی
upward rotation	چرخش رو به بالا
upright spin	چرخش ایستاده
wrest	چرخش پیچش
turnabouts	چرخش به یک طرف
wrested	چرخش پیچش
wresting	چرخش پیچش
wrests	چرخش پیچش
turn table	میز چرخش
trepan	چرخش انحراف
williamson turn	چرخش ویلیامسون
revolutions	چرخش دوران
pivoting	قابل چرخش
radius of giration	شعاع چرخش
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
revs per minute	چرخش بر دقیقه
proper rotation	چرخش متعارف
pivot ship	ناو چرخش
pivot point	مرکز چرخش
rpm	چرخش بر دقیقه
rev	چرخش بر دقیقه
number of revolutions	چرخش بر دقیقه
rotational speed	چرخش بر دقیقه
pick and roll	ایجاد سد و چرخش
helicopter	چرخش در هوا
helicopters	چرخش در هوا
rotatable	چرخش پذیر
revolutions per minute	چرخش بر دقیقه
turn-off	محل چرخش
turn off	محل چرخش
chase	پایه چرخش
rotational post	شغل در چرخش
chased	پایه چرخش
chases	پایه چرخش
rotational speed	سرعت چرخش
chasing	پایه چرخش
turn-offs	محل چرخش
full	چرخش با پشتک کامل
flow process	جریان چرخش کار
dorro yoop chagi	ضربه پا به بغل با چرخش
jet turn	چرخش موازی اسکی ها
turning points	نقطه لولای چرخش
gyrostatics	مبحث چرخش اجسام
turning point	نقطه لولای چرخش
caracole	نیم چرخش اسب
hindered rotation	چرخش غیر ازاد
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
hindered rotation	چرخش ممانعت شده
counter rotate	چرخش بالاتنه در پیچ
spinning	چرخش [گردش] [دوران ]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com