Dictiornary-Farsi | چرخش روی یک پا وچرخاندن بدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
layover	چرخش روی یک پا وچرخاندن بدن


Other Matches

waltz three	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
wrenches	چرخش
swirl	چرخش
swirled	چرخش
swirling	چرخش
swirls	چرخش
troll	چرخش
trolls	چرخش
wheels	چرخش
wrenched	چرخش
wrench	چرخش
gyration	چرخش
gyrations	چرخش
volte face	چرخش
volte-face	چرخش
levorotation	چرخش به چپ
head rolling	سر چرخش
twirls	چرخش
wheeling	چرخش
wheel	چرخش
revolutions	چرخش
rotation	چرخش
whirls	چرخش
whirling	چرخش
whirled	چرخش
whirl	چرخش
twirl	چرخش
twirled	چرخش
revolution	چرخش
spin	چرخش
spins	چرخش
twirling	چرخش
rotational	چرخش
turns	چرخش
turn	چرخش
whirlpools	چرخش اب
whirlpool	چرخش اب
circulations	چرخش
circulation	چرخش
rotation	چرخش دوران
rotation	مقدار چرخش یک شی
upright spin	چرخش ایستاده
williamson turn	چرخش ویلیامسون
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
turnabouts	چرخش به یک طرف
upturn	چرخش ببالا
turnabout	چرخش به یک طرف
trepan	چرخش انحراف
revolutions per minute	چرخش بر دقیقه
rotational speed	چرخش بر دقیقه
number of revolutions	چرخش بر دقیقه
helicopter	چرخش در هوا
helicopters	چرخش در هوا
pivoting	قابل چرخش
roll	چرخش گردش
rolled	چرخش گردش
rolls	چرخش گردش
twist	چرخش بدن
twisting	چرخش بدن
radius of gyration	شعاع چرخش
stuff	چرخش توپ
stuffed	چرخش توپ
stuffs	چرخش توپ
rev	چرخش بر دقیقه
rpm	چرخش بر دقیقه
revs per minute	چرخش بر دقیقه
twists	چرخش بدن
vertical scrolling	چرخش عمودی
varimax rotation	چرخش واریماکس
sidespin	چرخش بیک سو
high spin	چرخش زیاد
improper rotation	چرخش نامتعارف
kick turn	نیم چرخش
rotational speed	سرعت چرخش
rotational post	شغل در چرخش
magnetic ritation	چرخش مغناطیسی
rotatable	چرخش پذیر
molecular rotation	چرخش مولکولی
radius of giration	شعاع چرخش
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
proper rotation	چرخش متعارف
pivot ship	ناو چرخش
oblique rotation	چرخش مایل
optical rotation	چرخش نوری
orthogonal rotation	چرخش عمودی
pick and roll	ایجاد سد و چرخش
sidespin	چرخش انحرافی
sidespin	چرخش توپ
specific rotation	چرخش ویژه
upward rotation	چرخش رو به بالا
angle of rotation	زاویه چرخش
axis of rotation	محور چرخش
body english	چرخش بی اختیار
compass swing	چرخش خط محوری
concentricity	دقت چرخش
turn table	میز چرخش
conrotatory motion	چرخش همسو
cyclostat	دستگاه چرخش
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
fractional turn	چرخش کسری
free rotation	چرخش ازاد
gyoradius	شعاع چرخش
topspin	چرخش توپ
pivot point	مرکز چرخش
revolution	چرخش دوران
turning points	نقطه چرخش
chase	پایه چرخش
wrests	چرخش پیچش
turn-offs	محل چرخش
wresting	چرخش پیچش
turn-off	محل چرخش
spin	چرخش به سرعت
turn off	محل چرخش
wrest	چرخش پیچش
spin	چرخش توپ
spins	چرخش توپ
spins	چرخش به سرعت
wrested	چرخش پیچش
revolutions	چرخش دوران
universal	با چرخش ازاد
chases	پایه چرخش
chasing	پایه چرخش
chased	پایه چرخش
tumbled	چرخش اشفتگی
turning point	نقطه چرخش
tumbles	چرخش اشفتگی
tumble	چرخش اشفتگی
flow process	جریان چرخش کار
optical rotatory dispersion	پاشندگی چرخش نوری
fullest	چرخش با پشتک کامل
full	چرخش با پشتک کامل
hindered rotation	چرخش ممانعت شده
caracole	نیم چرخش اسب
period of roll	زمان تناوب چرخش
counter rotate	چرخش بالاتنه در پیچ
pivots	چرخش حول یک محور
pivot	چرخش حول یک محور
mutarotation	تغییر چرخش نوری
oblimax rotation	چرخش مایل بیشینه
hinge	لولا چرخش لولایی
hinges	لولا چرخش لولایی
evolution	چرخش حرکت دورانی
oblimin rotation	چرخش مایل کمینه
jet turn	چرخش موازی اسکی ها
hindered rotation	چرخش غیر ازاد
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
dorro yoop chagi	ضربه پا به بغل با چرخش
gyrostatics	مبحث چرخش اجسام
optical rotatory power	قدرت چرخش نوری
pinwheel	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
pivot point	نقطه چرخش ناو
vertigo	دوار سر چرخش بدور
roll	چرخش توپ والیبال
rolled	چرخش توپ والیبال
rolls	چرخش توپ والیبال
turning points	نقطه لولای چرخش
type face	نوع چرخش یکان
turning circle	دایره چرخش ناو
turning point	نقطه لولای چرخش
spinning	چرخش [گردش] [دوران ]
pivoted	چرخش حول یک محور
rotational reflection axis	محور چرخش انعکاس
spindling	چرخش دیسک دستی
coriolis effect	اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
undercuts	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
to whirl up	بطور چرخش بالا رفتن
outsides	قسمت بدن ورزشکاردورازسمت چرخش
undercut	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
ride	چرخش ناو روی لنگر
swirl	گشتن باعث چرخش شدن
rides	چرخش ناو روی لنگر
pitches	چرخش عمودی وعرضی ناو
to swirl up	بطور چرخش بالا رفتن
outside	قسمت بدن ورزشکاردورازسمت چرخش
topspinner	توپ پرتاب شده با چرخش
spinning test	تست ویژگیهای چرخش هواپیما
stem turn	چرخش خارجی اسکی باز
step turn	چرخش بطرف پایین تپه
topspin	ادامه حرکت چرخش توپ
vorticose	مربوط به گردباد و چرخش باد
pitch	چرخش عمودی وعرضی ناو
jump spin	چرخش با اغاز پرش بهوا
working ball	گوی با سرعت و چرخش کافی
swirled	گشتن باعث چرخش شدن
backspin	چرخش و غلطیدن گوی بعقب
switchbacks	چرخش سریع 081 درجه
lurch	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
whirls	چرخش یا دوران جریان سیال
loops	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
swirls	گشتن باعث چرخش شدن
lurched	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurching	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
swirling	گشتن باعث چرخش شدن
bachspin	چرخش و علطیدن گوی بیلیاردبعقب
entry	نقطه شروع پرش یا چرخش
whirling	چرخش یا دوران جریان سیال
whirled	چرخش یا دوران جریان سیال
flick serve	سرو تند و کوتاه با چرخش مچ