Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
lurch
چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurched
چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurches
چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurching
چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
Other Matches
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
flick
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicked
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicking
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicks
ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
swings
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
levorotation
چرخش به چپ
turns
چرخش
spins
چرخش
gyration
چرخش
turn
چرخش
spin
چرخش
wheels
چرخش
wheeling
چرخش
wrench
چرخش
revolution
چرخش
rotational
چرخش
wheel
چرخش
gyrations
چرخش
whirling
چرخش
twirl
چرخش
whirled
چرخش
whirlpool
چرخش اب
twirled
چرخش
troll
چرخش
head rolling
سر چرخش
whirlpools
چرخش اب
whirl
چرخش
twirls
چرخش
swirls
چرخش
swirling
چرخش
swirled
چرخش
swirl
چرخش
circulations
چرخش
rotation
چرخش
wrenches
چرخش
trolls
چرخش
wrenched
چرخش
volte face
چرخش
volte-face
چرخش
whirls
چرخش
circulation
چرخش
revolutions
چرخش
twirling
چرخش
varimax rotation
چرخش واریماکس
spin
چرخش توپ
spin
چرخش به سرعت
spins
چرخش توپ
rolls
چرخش گردش
spins
چرخش به سرعت
upright spin
چرخش ایستاده
turn table
میز چرخش
rolled
چرخش گردش
pivot point
مرکز چرخش
topspin
چرخش توپ
pick and roll
ایجاد سد و چرخش
quartimax rotation
چرخش کوارتیماکس
roll
چرخش گردش
conrotatory motion
چرخش همسو
williamson turn
چرخش ویلیامسون
pivoting
قابل چرخش
rotational post
شغل در چرخش
sidespin
چرخش توپ
sidespin
چرخش انحرافی
sidespin
چرخش بیک سو
rotational speed
سرعت چرخش
trepan
چرخش انحراف
turnabouts
چرخش به یک طرف
turnabout
چرخش به یک طرف
vertical scrolling
چرخش عمودی
wrest
چرخش پیچش
wrested
چرخش پیچش
wresting
چرخش پیچش
concentricity
دقت چرخش
compass swing
چرخش خط محوری
angle of rotation
زاویه چرخش
proper rotation
چرخش متعارف
upward rotation
چرخش رو به بالا
twist
چرخش بدن
twisting
چرخش بدن
radius of giration
شعاع چرخش
twists
چرخش بدن
helicopter
چرخش در هوا
axis of rotation
محور چرخش
rotatable
چرخش پذیر
body english
چرخش بی اختیار
helicopters
چرخش در هوا
specific rotation
چرخش ویژه
wrests
چرخش پیچش
speed of rotation
چرخش بر دقیقه
chase
پایه چرخش
turn-offs
محل چرخش
turn-off
محل چرخش
turn off
محل چرخش
high spin
چرخش زیاد
revs per minute
چرخش بر دقیقه
improper rotation
چرخش نامتعارف
kick turn
نیم چرخش
revolutions
چرخش دوران
revolution
چرخش دوران
magnetic ritation
چرخش مغناطیسی
disrotatory motion
چرخش ناهمسو
molecular rotation
چرخش مولکولی
oblique rotation
چرخش مایل
chased
پایه چرخش
chases
پایه چرخش
chasing
پایه چرخش
rotational speed
چرخش بر دقیقه
number of revolutions
چرخش بر دقیقه
rev
چرخش بر دقیقه
rpm
چرخش بر دقیقه
rotation
چرخش دوران
revolutions per minute
چرخش بر دقیقه
rotation
مقدار چرخش یک شی
forward dive
شیرجه رو به اب با چرخش
fractional turn
چرخش کسری
free rotation
چرخش ازاد
gyoradius
شعاع چرخش
radius of gyration
شعاع چرخش
tumbles
چرخش اشفتگی
tumbled
چرخش اشفتگی
tumble
چرخش اشفتگی
cyclostat
دستگاه چرخش
upturn
چرخش ببالا
turning points
نقطه چرخش
optical rotation
چرخش نوری
universal
با چرخش ازاد
stuff
چرخش توپ
stuffed
چرخش توپ
orthogonal rotation
چرخش عمودی
pivot ship
ناو چرخش
stuffs
چرخش توپ
turning point
نقطه چرخش
precipitates
ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
precipitated
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
strike
تک ناگهانی
snapped
ناگهانی
snap
ناگهانی
snapping
ناگهانی
precipitating
ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
sudden
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
snaps
ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
abrupt
ناگهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com