Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
roll
چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolled
چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolls
چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
Other Matches
crossrole
چرخش نیمدایره روی یک پا وچرخش نیمدایره روی پای دیگر
swing roll
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
loops
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
looped
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
pat lowe
جهش با چرخش کامل از یک پا و فرود روی پای دیگر
mapes
چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
lay back spin
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
mazurka
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
We talked until midnight. and then separated.
تانیمه شب صحبت کردیم وبعد از هم جداشدیم
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
flash in the pan
<idiom>
ابتدا عالی وبعد خراب شدن ،شکست خوردن
euler
پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
semicircle
نیمدایره
semicircles
نیمدایره
semi circular parry
دفاع نیمدایره
semicircular
بشکل نیمدایره
semicirclar vault
طاق نیمدایره
semicircular canals
مجاری نیمدایره
goal crease
نیمدایره جلودروازه لاکراس
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
takeoff fan
نیمدایره جلو میله پرش ارتفاع برای اغاز پرش
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
turns
چرخش
spin
چرخش
levorotation
چرخش به چپ
rotation
چرخش
turn
چرخش
swirling
چرخش
swirls
چرخش
troll
چرخش
trolls
چرخش
revolution
چرخش
revolutions
چرخش
swirled
چرخش
head rolling
سر چرخش
swirl
چرخش
whirled
چرخش
wheel
چرخش
wheeling
چرخش
wheels
چرخش
gyrations
چرخش
gyration
چرخش
circulations
چرخش
whirlpool
چرخش اب
twirl
چرخش
twirled
چرخش
wrenches
چرخش
whirls
چرخش
whirlpools
چرخش اب
twirling
چرخش
twirls
چرخش
whirl
چرخش
whirling
چرخش
volte face
چرخش
spins
چرخش
wrench
چرخش
volte-face
چرخش
circulation
چرخش
rotational
چرخش
wrenched
چرخش
stuffs
چرخش توپ
improper rotation
چرخش نامتعارف
specific rotation
چرخش ویژه
high spin
چرخش زیاد
axis of rotation
محور چرخش
wrests
چرخش پیچش
body english
چرخش بی اختیار
topspin
چرخش توپ
wresting
چرخش پیچش
wrested
چرخش پیچش
radius of giration
شعاع چرخش
wrest
چرخش پیچش
turning point
نقطه چرخش
disrotatory motion
چرخش ناهمسو
pick and roll
ایجاد سد و چرخش
upturn
چرخش ببالا
conrotatory motion
چرخش همسو
rotational post
شغل در چرخش
pivot point
مرکز چرخش
rotatable
چرخش پذیر
cyclostat
دستگاه چرخش
pivot ship
ناو چرخش
rotation
مقدار چرخش یک شی
rotation
چرخش دوران
quartimax rotation
چرخش کوارتیماکس
concentricity
دقت چرخش
forward dive
شیرجه رو به اب با چرخش
fractional turn
چرخش کسری
turning points
نقطه چرخش
sidespin
چرخش انحرافی
radius of gyration
شعاع چرخش
universal
با چرخش ازاد
gyoradius
شعاع چرخش
angle of rotation
زاویه چرخش
sidespin
چرخش توپ
sidespin
چرخش بیک سو
compass swing
چرخش خط محوری
free rotation
چرخش ازاد
proper rotation
چرخش متعارف
kick turn
نیم چرخش
williamson turn
چرخش ویلیامسون
chased
پایه چرخش
chases
پایه چرخش
chasing
پایه چرخش
molecular rotation
چرخش مولکولی
rotational speed
سرعت چرخش
pivoting
قابل چرخش
tumble
چرخش اشفتگی
varimax rotation
چرخش واریماکس
tumbled
چرخش اشفتگی
tumbles
چرخش اشفتگی
turn-off
محل چرخش
turn off
محل چرخش
revolutions
چرخش دوران
orthogonal rotation
چرخش عمودی
turn-offs
محل چرخش
rolls
چرخش گردش
optical rotation
چرخش نوری
revolution
چرخش دوران
twist
چرخش بدن
magnetic ritation
چرخش مغناطیسی
twisting
چرخش بدن
rolled
چرخش گردش
twists
چرخش بدن
roll
چرخش گردش
oblique rotation
چرخش مایل
chase
پایه چرخش
upward rotation
چرخش رو به بالا
spin
چرخش توپ
vertical scrolling
چرخش عمودی
revolutions per minute
چرخش بر دقیقه
revs per minute
چرخش بر دقیقه
rotational speed
چرخش بر دقیقه
rev
چرخش بر دقیقه
speed of rotation
چرخش بر دقیقه
turn table
میز چرخش
number of revolutions
چرخش بر دقیقه
turnabouts
چرخش به یک طرف
spin
چرخش به سرعت
spins
چرخش توپ
turnabout
چرخش به یک طرف
trepan
چرخش انحراف
stuff
چرخش توپ
upright spin
چرخش ایستاده
stuffed
چرخش توپ
helicopters
چرخش در هوا
helicopter
چرخش در هوا
spins
چرخش به سرعت
rpm
چرخش بر دقیقه
pivot point
نقطه چرخش ناو
rolled
چرخش توپ والیبال
dorro yoop chagi
ضربه پا به بغل با چرخش
optical rotatory dispersion
پاشندگی چرخش نوری
spinning
چرخش
[گردش]
[دوران ]
optical rotatory power
قدرت چرخش نوری
full
چرخش با پشتک کامل
caracole
نیم چرخش اسب
spindling
چرخش دیسک دستی
mutarotation
تغییر چرخش نوری
oblimin rotation
چرخش مایل کمینه
vertigo
دوار سر چرخش بدور
counter rotate
چرخش بالاتنه در پیچ
rotational reflection axis
محور چرخش انعکاس
pivoted
چرخش حول یک محور
fullest
چرخش با پشتک کامل
roll
چرخش توپ والیبال
pivot
چرخش حول یک محور
oblimax rotation
چرخش مایل بیشینه
pivots
چرخش حول یک محور
hinges
لولا چرخش لولایی
turning point
نقطه لولای چرخش
period of roll
زمان تناوب چرخش
flow process
جریان چرخش کار
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
type face
نوع چرخش یکان
gyrostatics
مبحث چرخش اجسام
hinge
لولا چرخش لولایی
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
hindered rotation
چرخش غیر ازاد
hindered rotation
چرخش ممانعت شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com