Dictiornary-Farsi | چرخش پذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (6 milliseconds)

English	Persian
rotatable	چرخش پذیر


Other Matches

waltz three	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
gyration	چرخش
spins	چرخش
revolution	چرخش
revolutions	چرخش
twirled	چرخش
turn	چرخش
turns	چرخش
whirls	چرخش
whirling	چرخش
whirled	چرخش
whirl	چرخش
twirling	چرخش
gyrations	چرخش
wrenches	چرخش
swirling	چرخش
swirled	چرخش
twirl	چرخش
swirl	چرخش
wrenched	چرخش
wrench	چرخش
levorotation	چرخش به چپ
volte face	چرخش
volte-face	چرخش
spin	چرخش
trolls	چرخش
troll	چرخش
swirls	چرخش
rotational	چرخش
whirlpool	چرخش اب
wheel	چرخش
wheeling	چرخش
wheels	چرخش
rotation	چرخش
whirlpools	چرخش اب
circulation	چرخش
circulations	چرخش
head rolling	سر چرخش
twirls	چرخش
rotational speed	سرعت چرخش
radius of giration	شعاع چرخش
proper rotation	چرخش متعارف
rotation	مقدار چرخش یک شی
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
spin	چرخش توپ
upturn	چرخش ببالا
spin	چرخش به سرعت
topspin	چرخش توپ
helicopter	چرخش در هوا
optical rotation	چرخش نوری
orthogonal rotation	چرخش عمودی
axis of rotation	محور چرخش
sidespin	چرخش بیک سو
turnabouts	چرخش به یک طرف
turnabout	چرخش به یک طرف
body english	چرخش بی اختیار
angle of rotation	زاویه چرخش
rotational post	شغل در چرخش
sidespin	چرخش انحرافی
sidespin	چرخش توپ
specific rotation	چرخش ویژه
oblique rotation	چرخش مایل
spins	چرخش توپ
stuff	چرخش توپ
trepan	چرخش انحراف
pivot ship	ناو چرخش
twists	چرخش بدن
vertical scrolling	چرخش عمودی
varimax rotation	چرخش واریماکس
compass swing	چرخش خط محوری
upward rotation	چرخش رو به بالا
upright spin	چرخش ایستاده
pivot point	مرکز چرخش
helicopters	چرخش در هوا
pivoting	قابل چرخش
roll	چرخش گردش
twisting	چرخش بدن
twist	چرخش بدن
turn table	میز چرخش
rolled	چرخش گردش
stuffed	چرخش توپ
stuffs	چرخش توپ
tumbles	چرخش اشفتگی
spins	چرخش به سرعت
williamson turn	چرخش ویلیامسون
conrotatory motion	چرخش همسو
rotation	چرخش دوران
pick and roll	ایجاد سد و چرخش
revolution	چرخش دوران
revolutions	چرخش دوران
turn off	محل چرخش
turn-off	محل چرخش
turn-offs	محل چرخش
chase	پایه چرخش
chased	پایه چرخش
chases	پایه چرخش
chasing	پایه چرخش
concentricity	دقت چرخش
tumble	چرخش اشفتگی
tumbled	چرخش اشفتگی
rolls	چرخش گردش
cyclostat	دستگاه چرخش
gyoradius	شعاع چرخش
wrest	چرخش پیچش
wrested	چرخش پیچش
wresting	چرخش پیچش
wrests	چرخش پیچش
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
magnetic ritation	چرخش مغناطیسی
turning points	نقطه چرخش
improper rotation	چرخش نامتعارف
universal	با چرخش ازاد
radius of gyration	شعاع چرخش
high spin	چرخش زیاد
free rotation	چرخش ازاد
fractional turn	چرخش کسری
revs per minute	چرخش بر دقیقه
turning point	نقطه چرخش
kick turn	نیم چرخش
rpm	چرخش بر دقیقه
number of revolutions	چرخش بر دقیقه
molecular rotation	چرخش مولکولی
rev	چرخش بر دقیقه
revolutions per minute	چرخش بر دقیقه
rotational speed	چرخش بر دقیقه
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
spindling	چرخش دیسک دستی
jet turn	چرخش موازی اسکی ها
full	چرخش با پشتک کامل
vertigo	دوار سر چرخش بدور
type face	نوع چرخش یکان
hindered rotation	چرخش ممانعت شده
hindered rotation	چرخش غیر ازاد
fullest	چرخش با پشتک کامل
hinge	لولا چرخش لولایی
hinges	لولا چرخش لولایی
pivot point	نقطه چرخش ناو
evolution	چرخش حرکت دورانی
caracole	نیم چرخش اسب
optical rotatory dispersion	پاشندگی چرخش نوری
pinwheel	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
dorro yoop chagi	ضربه پا به بغل با چرخش
period of roll	زمان تناوب چرخش
roll	چرخش توپ والیبال
turning circle	دایره چرخش ناو
spinning	چرخش [گردش] [دوران ]
turning point	نقطه لولای چرخش
oblimin rotation	چرخش مایل کمینه
rotational reflection axis	محور چرخش انعکاس
mutarotation	تغییر چرخش نوری
counter rotate	چرخش بالاتنه در پیچ
gyrostatics	مبحث چرخش اجسام
flow process	جریان چرخش کار
turning points	نقطه لولای چرخش
oblimax rotation	چرخش مایل بیشینه
rolled	چرخش توپ والیبال
pivot	چرخش حول یک محور
pivoted	چرخش حول یک محور
rolls	چرخش توپ والیبال
pivots	چرخش حول یک محور
optical rotatory power	قدرت چرخش نوری
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
vorticose	مربوط به گردباد و چرخش باد
lurches	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
outsides	قسمت بدن ورزشکاردورازسمت چرخش
topspinner	توپ پرتاب شده با چرخش
lurching	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
undercuts	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
undercut	ضربه قوسدار با چرخش بعقب
lurched	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
whirl	چرخش یا دوران جریان سیال
whirled	چرخش یا دوران جریان سیال
switchback	چرخش سریع 081 درجه
switchbacks	چرخش سریع 081 درجه
double	دوبار چرخش کامل ژیمناست
whirls	چرخش یا دوران جریان سیال
circle eight	چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
doubled	دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled up	دوبار چرخش کامل ژیمناست
topspin	ادامه حرکت چرخش توپ
to swirl up	بطور چرخش بالا رفتن
whirling	چرخش یا دوران جریان سیال
to whirl up	بطور چرخش بالا رفتن
backspin	چرخش و غلطیدن گوی بعقب
swirls	گشتن باعث چرخش شدن
spinning test	تست ویژگیهای چرخش هواپیما
loop	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
looped	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loops	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت