Dictiornary-Farsi | چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
pirouette	چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل
pirouettes	چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل


Other Matches

fullest	چرخش با پشتک کامل
full	چرخش با پشتک کامل
doubled up	دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled	دوبار چرخش کامل ژیمناست
double	دوبار چرخش کامل ژیمناست
three sisty	چرخش کامل 063 درجه بدن موج سوار
stalder circle	چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
mapes	چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
pat lowe	جهش با چرخش کامل از یک پا و فرود روی پای دیگر
loop jump	پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
wilson	پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
waltz three	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
uneven parallel bars	پارالل زنان
asymetrical bars	پارالل زنان
parallel bars	پارالل ژیمناستیک
parallel bars	میلههای پارالل
hip pullover	چرخ جلو روی پارالل
upper arm support	حفظ تعادل روی پارالل
hip swing	چرخ جلو روی پارالل
hip circle	چرخ جلو روی پارالل
full mobilization	تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
completed case	جعبه کامل خشاب کامل
full scale	باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing	بازپخت کامل تاباندن کامل
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
paralleled	برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelling	برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
straddle seat	تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
paralleling	برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelled	برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallels	برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel	برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
imago	حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough	بطور کامل کامل
whirls	چرخش
wrench	چرخش
whirling	چرخش
whirled	چرخش
whirl	چرخش
rotational	چرخش
swirl	چرخش
swirled	چرخش
swirling	چرخش
swirls	چرخش
troll	چرخش
trolls	چرخش
wrenches	چرخش
wrenched	چرخش
levorotation	چرخش به چپ
twirls	چرخش
twirling	چرخش
spins	چرخش
gyrations	چرخش
spin	چرخش
volte face	چرخش
volte-face	چرخش
twirled	چرخش
turn	چرخش
turns	چرخش
twirl	چرخش
revolutions	چرخش
revolution	چرخش
gyration	چرخش
head rolling	سر چرخش
whirlpool	چرخش اب
wheel	چرخش
whirlpools	چرخش اب
wheels	چرخش
wheeling	چرخش
rotation	چرخش
circulation	چرخش
circulations	چرخش
sidespin	چرخش توپ
sidespin	چرخش انحرافی
revolutions	چرخش دوران
specific rotation	چرخش ویژه
free rotation	چرخش ازاد
fractional turn	چرخش کسری
orthogonal rotation	چرخش عمودی
revolution	چرخش دوران
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
upturn	چرخش ببالا
spin	چرخش توپ
spins	چرخش به سرعت
spins	چرخش توپ
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
cyclostat	دستگاه چرخش
spin	چرخش به سرعت
sidespin	چرخش بیک سو
wrest	چرخش پیچش
concentricity	دقت چرخش
pick and roll	ایجاد سد و چرخش
rotatable	چرخش پذیر
radius of giration	شعاع چرخش
body english	چرخش بی اختیار
rev	چرخش بر دقیقه
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
pivot point	مرکز چرخش
pivot ship	ناو چرخش
proper rotation	چرخش متعارف
number of revolutions	چرخش بر دقیقه
rotational speed	چرخش بر دقیقه
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
conrotatory motion	چرخش همسو
rotational post	شغل در چرخش
rotational speed	سرعت چرخش
wrested	چرخش پیچش
wresting	چرخش پیچش
wrests	چرخش پیچش
angle of rotation	زاویه چرخش
axis of rotation	محور چرخش
revolutions per minute	چرخش بر دقیقه
revs per minute	چرخش بر دقیقه
rpm	چرخش بر دقیقه
turning points	نقطه چرخش
williamson turn	چرخش ویلیامسون
turn off	محل چرخش
turnabout	چرخش به یک طرف
helicopters	چرخش در هوا
helicopter	چرخش در هوا
improper rotation	چرخش نامتعارف
kick turn	نیم چرخش
turn table	میز چرخش
turning point	نقطه چرخش
magnetic ritation	چرخش مغناطیسی
radius of gyration	شعاع چرخش
universal	با چرخش ازاد
pivoting	قابل چرخش
roll	چرخش گردش
turnabouts	چرخش به یک طرف
twists	چرخش بدن
twisting	چرخش بدن
twist	چرخش بدن
high spin	چرخش زیاد
rolls	چرخش گردش
vertical scrolling	چرخش عمودی
varimax rotation	چرخش واریماکس
upward rotation	چرخش رو به بالا
upright spin	چرخش ایستاده
rolled	چرخش گردش
stuff	چرخش توپ
compass swing	چرخش خط محوری
chases	پایه چرخش
chasing	پایه چرخش
molecular rotation	چرخش مولکولی
chased	پایه چرخش
chase	پایه چرخش
tumbles	چرخش اشفتگی
topspin	چرخش توپ
tumbled	چرخش اشفتگی
optical rotation	چرخش نوری
oblique rotation	چرخش مایل
turn-offs	محل چرخش
gyoradius	شعاع چرخش
rotation	مقدار چرخش یک شی
rotation	چرخش دوران
tumble	چرخش اشفتگی
trepan	چرخش انحراف
stuffs	چرخش توپ
turn-off	محل چرخش
stuffed	چرخش توپ
pinwheel	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
caracole	نیم چرخش اسب
hindered rotation	چرخش غیر ازاد
hindered rotation	چرخش ممانعت شده
rolls	چرخش توپ والیبال
pivot point	نقطه چرخش ناو
optical rotatory dispersion	پاشندگی چرخش نوری
optical rotatory power	قدرت چرخش نوری
hinges	لولا چرخش لولایی
rolled	چرخش توپ والیبال
roll	چرخش توپ والیبال
gyrostatics	مبحث چرخش اجسام
hinge	لولا چرخش لولایی
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
jet turn	چرخش موازی اسکی ها
counter rotate	چرخش بالاتنه در پیچ
evolution	چرخش حرکت دورانی
period of roll	زمان تناوب چرخش
vertigo	دوار سر چرخش بدور
flow process	جریان چرخش کار
dorro yoop chagi	ضربه پا به بغل با چرخش
oblimax rotation	چرخش مایل بیشینه
oblimin rotation	چرخش مایل کمینه
mutarotation	تغییر چرخش نوری
pivots	چرخش حول یک محور
pivot	چرخش حول یک محور
turning circle	دایره چرخش ناو
rotational reflection axis	محور چرخش انعکاس
spinning	چرخش [گردش] [دوران ]
spindling	چرخش دیسک دستی
turning points	نقطه لولای چرخش
turning point	نقطه لولای چرخش
type face	نوع چرخش یکان
pivoted	چرخش حول یک محور
pitch	چرخش عمودی وعرضی ناو
spinning test	تست ویژگیهای چرخش هواپیما
whirling	چرخش یا دوران جریان سیال
lurch	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو
lurched	چرخش ناگهانی کشتی بیک سو