Dictiornary-Farsi | چرخش کسری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fractional turn	چرخش کسری


Other Matches

waltz three	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
leakage	کسری
shortsage	کسری
fractional	کسری
aliquot	کسری
shortfalls	کسری
shortfall	کسری
shortcoming	کسری
fractionary	کسری
fraction line	خط کسری
fractional part	جز کسری
fraction	کسری از
fractions	کسری از
shortages	کسری
deficit	کسری
deficits	کسری
shortcomings	کسری
inadequate	کسری
leakages	کسری
shortage	کسری
leakage or breakage	کسری
deficiency	کسری ایراد
fractional rotation	گردش کسری
fractional size	اندازه کسری
fractionation method	روش کسری
fractional pitch	گام کسری
short	تک تیر کسری
short	کسری داشتن
lack	فقدان کسری
lacked	فقدان کسری
lacks	فقدان کسری
under	کسری دار
leakages	کمبود و کسری
leakage	کمبود و کسری
basic deficit	کسری کلی
basic deficit	کسری اساسی
budget deficit	کسری بودجه
fixed point part	جزء کسری
shortest	کسری داشتن
shortest	تک تیر کسری
shorter	کسری داشتن
shorter	تک تیر کسری
under-	کسری دار
deficiencies	کسری ایراد
trade deficit	کسری بازرگانی
mantissa	جزء کسری
trade deficit	کسری تجارت
trade gap	کسری تجارتی
two thousand odd	0002 و کسری
trade balance deficit	کسری تراز تجاری
reds	کسری داشتن حساب
reddest	کسری داشتن حساب
redder	کسری داشتن حساب
root	توان کسری یک عدد
roots	توان کسری یک عدد
lag rate	میزان کسری پرسنل
red	کسری داشتن حساب
make up a deficit	تامین کردن کسری
make up a deficit	جبران کردن کسری
mantissa	بخش کسری عدد
lag rate	نسبت کسری نیروی انسانی
improper fraction	کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
proportional parts	بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
real number	عددی که با بخش کسری همراه است .
to invert a fraction	برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
leakages	مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakage	مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
point	که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
integer	گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
integers	گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
fractional reserve banking	روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
decimals	نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimal	نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
rotation	چرخش
revolutions	چرخش
whirled	چرخش
circulations	چرخش
whirlpool	چرخش اب
whirlpools	چرخش اب
twirl	چرخش
twirling	چرخش
twirled	چرخش
whirl	چرخش
spin	چرخش
whirls	چرخش
revolution	چرخش
circulation	چرخش
whirling	چرخش
spins	چرخش
twirls	چرخش
trolls	چرخش
wheeling	چرخش
wrenches	چرخش
wrench	چرخش
wheels	چرخش
turn	چرخش
turns	چرخش
rotational	چرخش
volte-face	چرخش
volte face	چرخش
gyrations	چرخش
gyration	چرخش
wheel	چرخش
head rolling	سر چرخش
troll	چرخش
swirls	چرخش
swirling	چرخش
swirled	چرخش
swirl	چرخش
wrenched	چرخش
levorotation	چرخش به چپ
point	نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
specific rotation	چرخش ویژه
stuff	چرخش توپ
stuffed	چرخش توپ
stuffs	چرخش توپ
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
proper rotation	چرخش متعارف
pivot ship	ناو چرخش
pivot point	مرکز چرخش
rotation	چرخش دوران
pick and roll	ایجاد سد و چرخش
orthogonal rotation	چرخش عمودی
radius of giration	شعاع چرخش
rotatable	چرخش پذیر
rotational post	شغل در چرخش
twists	چرخش بدن
universal	با چرخش ازاد
sidespin	چرخش توپ
spins	چرخش به سرعت
spins	چرخش توپ
sidespin	چرخش انحرافی
sidespin	چرخش بیک سو
rotational speed	سرعت چرخش
spin	چرخش به سرعت
spin	چرخش توپ
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
optical rotation	چرخش نوری
oblique rotation	چرخش مایل
wrest	چرخش پیچش
wrested	چرخش پیچش
wresting	چرخش پیچش
wrests	چرخش پیچش
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
body english	چرخش بی اختیار
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
cyclostat	دستگاه چرخش
conrotatory motion	چرخش همسو
concentricity	دقت چرخش
axis of rotation	محور چرخش
upturn	چرخش ببالا
molecular rotation	چرخش مولکولی
magnetic ritation	چرخش مغناطیسی
kick turn	نیم چرخش
improper rotation	چرخش نامتعارف
high spin	چرخش زیاد
radius of gyration	شعاع چرخش
gyoradius	شعاع چرخش
angle of rotation	زاویه چرخش
free rotation	چرخش ازاد
compass swing	چرخش خط محوری
twisting	چرخش بدن
rev	چرخش بر دقیقه
number of revolutions	چرخش بر دقیقه
rotational speed	چرخش بر دقیقه
turnabouts	چرخش به یک طرف
vertical scrolling	چرخش عمودی
varimax rotation	چرخش واریماکس
upward rotation	چرخش رو به بالا
turnabout	چرخش به یک طرف
tumble	چرخش اشفتگی
tumbled	چرخش اشفتگی
revolutions per minute	چرخش بر دقیقه
revs per minute	چرخش بر دقیقه
revolutions	چرخش دوران
rpm	چرخش بر دقیقه
turn off	محل چرخش
tumbles	چرخش اشفتگی
revolution	چرخش دوران
upright spin	چرخش ایستاده
chases	پایه چرخش
helicopter	چرخش در هوا
rotation	مقدار چرخش یک شی
chasing	پایه چرخش
turn-offs	محل چرخش
turning points	نقطه چرخش
topspin	چرخش توپ
turn-off	محل چرخش
williamson turn	چرخش ویلیامسون
twist	چرخش بدن
chase	پایه چرخش
rolled	چرخش گردش
trepan	چرخش انحراف
helicopters	چرخش در هوا
pivoting	قابل چرخش
chased	پایه چرخش
turning point	نقطه چرخش
rolls	چرخش گردش
roll	چرخش گردش