Dictiornary-Farsi | چرخ تنظیم پذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 215 (12 milliseconds)

English	Persian
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]


Search result with all words

adjustable	تنظیم پذیر
adjustable parameter	پارامتر تنظیم پذیر
adjustable thermostat	دماپای تنظیم پذیر
continuous adjustable transformer	مبدل تنظیم پذیر
variable transformer	مبدل تنظیم پذیر
controlled rectifier	یکسوکننده تنظیم پذیر
regulable	تنظیم پذیر
remote cut off valve	لامپ با شیب تنظیم پذیر
variable mutual conductance valve(or tub	لامپ با شیب تنظیم پذیر
transductor	راکتور تنظیم پذیر
tunable	تنظیم پذیر
tunably	تنظیم پذیر
tuneable	تنظیم پذیر
variable spark	جرقه تنظیم پذیر
Other Matches

sight adjustment	تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station	ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes	تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune	تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
tune	تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting	تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes	تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
pages	انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page	انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged	انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
calibration	تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat	دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement	تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go	اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay	تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring	حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
trimsize	اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed	سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
pi acceptor	پی پذیر
cleavable	رخ پذیر
solvable	حل پذیر
pliable	خم پذیر
soluble	حل پذیر
high burst ranging	تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
realizable	تحقق پذیر
soluble	انحلال پذیر
fissile	شکاف پذیر
fissionable	شکافت پذیر
conceivable	امکان پذیر
tolerable	تحمل پذیر
tolerable	مدارا پذیر
changeable	تغییر پذیر
gaugeable	پیمایش پذیر
irritable	تحریک پذیر
excitable	تحریک پذیر
inflammable	التهاب پذیر
inflammable	اشتعال پذیر
fatiguable	خستگی پذیر
figurable	شکل پذیر
flammable	اشتعال پذیر
adaptable	وفق پذیر
accident prone	سانحه پذیر
accident-prone	سانحه پذیر
submissive	سلطه پذیر
sociable	جامعه پذیر
expendable	مصرف پذیر
supple	انعطاف پذیر
supple	تغییر پذیر
fusible	گداز پذیر
flxible	خمش پذیر
transferable	انتقال پذیر
fixable	ثبات پذیر
flexible cable	کابل خم پذیر
vulnerable	اسیب پذیر
vulnerable	زخم پذیر
adaptable	انطباق پذیر
definable	تعریف پذیر
feasible <adj.>	امکان پذیر
irremeable	برگشت نا پذیر
inoculable	تلقیح پذیر
infusible	گداز نا پذیر
inflamable	اشتعال پذیر
inextensible	تمدید نا پذیر
indissoluble	تجزیه نا پذیر
inexhaustible	خستگی نا پذیر
inexpugnable	شکست نا پذیر
indocile	تعلیم نا پذیر
able to take a load <adj.>	بار پذیر
irresoluble	تجیزیه نا پذیر
limitable	محدودیت پذیر
doable <adj.>	امکان پذیر
contrivable <adj.>	امکان پذیر
miscible	امیزش پذیر
achievable <adj.>	امکان پذیر
palpable	پرماس پذیر
tangible	پرماس پذیر
tangibly	پرماس پذیر
maintainable	نگهداشت پذیر
magnetizable	مغناطیس پذیر
skittish	تغییر پذیر
indemonstrable	اثبات نا پذیر
increasable	افزایش پذیر
permeable	نشت پذیر
permeable	نفوذ پذیر
permeable	رطوبت پذیر
reversible	برگشت پذیر
reversible	واگشت پذیر
applicable	کاربست پذیر
applicable	کاربرد پذیر
reactive	واکنش پذیر
impressionable	تاثر پذیر
impressionable	اثر پذیر
curable	علاج پذیر
avoidable	اجتناب پذیر
incondensable	ناچگال پذیر
incompressible	تراکم نا پذیر
impressible	تاثیر پذیر
improvably	اصلاح پذیر
improvable	بهبود پذیر
healable	درمان پذیر
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
shock absorber	ضربه پذیر
shock absorbers	ضربه پذیر
inevitable	چاره نا پذیر
generable	زایش پذیر
exceptionable	اعتراض پذیر
contractible	انقباض پذیر
coercible	اجبار پذیر
inexcusable	عذر نا پذیر
justifiable	توجیه پذیر
civilizable	تمدن پذیر
chromophil	رنگ پذیر
measurable	سنجش پذیر
chromatophil	رنگ پذیر
chargeable	اتهام پذیر
combustible	احتراق پذیر
detachable	جدایی پذیر
cogitable	اندیشه پذیر
colorable	رنگ پذیر
variable	تغییر پذیر
variables	تغییر پذیر
consolable	تسلی پذیر
computable	محاسبه پذیر
compressible	تراکم پذیر
commutative	جابجایی پذیر
commensurable	تناسب پذیر
colourable	رنگ پذیر
associative	شرکت پذیر
associable	انس پذیر
addressable	ادرس پذیر
addressable	نشانی پذیر
adaptive	سازوار پذیر
acid acceptor	اسید پذیر
achromatic	رنگ پذیر
adjustable	تعدیل پذیر
achievable	موفقیت پذیر
acetylisable	استیل پذیر
acetylable	استیل پذیر
absolvable	بخشش پذیر
mutants	تغییر پذیر
mutant	تغییر پذیر
assailable	هجوم پذیر
ascertainable	اثبات پذیر
verifiable	تحقیق پذیر
alterable	دگرش پذیر
alternate track	شیاراصلاح پذیر
additive	جمع پذیر
additives	جمع پذیر
abatable	کاهش پذیر
peaceable	اشتی پذیر
executable	اجرا پذیر
executable	انجام پذیر
evitable	اجتناب پذیر
evadable	طفره پذیر
enumerable	شمارش پذیر
sufferable	تحمل پذیر
elastic	انعطاف پذیر
endurable	تحمل پذیر
electron acceptor	الکترون پذیر
educable	اموزش پذیر
exepandable	بسط پذیر
expandable	بسط پذیر
bearable	تحمل پذیر
fatigable	خستگی پذیر
fatig	خستگی پذیر
fathomable	پیمایش پذیر
divisible	بخش پذیر
extendable	توسعه پذیر
extensible	توسعه پذیر
extendible	کشش پذیر
expiable	کفاره پذیر
expansible	گسترش پذیر
doughface	تلقین پذیر
distensible	انبساط پذیر
deductible	مالیات پذیر
decidable	تصمیم پذیر
deceivable	فریب پذیر
criticizable	انتقاد پذیر
countable	شمارش پذیر
corruptible	فساد پذیر
refornable	اصلاح پذیر
reformable	اصلاح پذیر
mendable	اصلاح پذیر
corrigible	اصلاح پذیر
separable	تفکیک پذیر
deformable	دگردیس پذیر
estimable	تخمین پذیر
dissoluble	تجزیه پذیر
disputable	اعتراض پذیر
disintegrable	تجزیه پذیر