English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
inane چرند فضای نامحدود
Other Matches
unlimited liability بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
ad infinitum نامحدود
unlimited نامحدود
infinite نامحدود
ageless نامحدود
extralimital نامحدود
uncomfined نامحدود
infinity مقدار نامحدود
cartle blanche اختیار نامحدود
infinite population جامعه نامحدود
blank credit اعتبار نامحدود
infinite loop حلقه نامحدود
unlimited liability تعهدات نامحدود
open credit اعتبار نامحدود
without limit بی حد بی اندازه نامحدود
cart blanche اختیار نامحدود
unlimited war جنگ نامحدود
absolutes دایره نامحدود
infinitely بطور نامحدود
wide نامحدود وسیع
carte blanche اختیار نامحدود
Omnibenevolence خیرخواهی نامحدود
infinite series سری نامحدود
indefinitely بطور نامحدود
open end contract قرارداد نامحدود
widest نامحدود وسیع
wider نامحدود وسیع
unrestrained ازاد نامحدود
absolute دایره نامحدود
infinite نامحدود لایتناهی
unqualified بیحدو حصر نامحدود
unlimited company شرکت با مسئولیت نامحدود
indefinitely برای یک مدت نامحدود
illimitable نامحدود محدود نشدنی
bollocks چرند
shenanigan چرند
bullshit چرند
codswallop چرند
unmeaning چرند
cockeyed چرند
bilge water چرند
irrationable چرند
balderdash چرند
bilk چرند
jive چرند
rubbishing چرند
jived چرند
jives چرند
jiving چرند
bosh چرند
blatherskite چرند
trumpery چرند
twaddler چرند گو
corny چرند
twadle چرند
nonsensical چرند
linsey woolsey چرند
windy چرند
windiest چرند
kibosh چرند
piffle چرند
rigmaroles چرند
hokum چرند
rigmarole چرند
windier چرند
homunculus مدل بازگشتی نامحدود مغز
The courts have unlimited jurisdiction. دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
credit for an unlimited period اعتبار برای مدت نامحدود
sillier چرند احمقانه
tosh ادم چرند
tootle چرند گفتن
tootled چرند گفتن
tootling چرند گفتن
twaddle چرند گفتن
stuff چرند پرکردن
stuffed چرند پرکردن
to talk nonsense چرند گفتن
trashier چرند مزخرف
silliest چرند احمقانه
buncombe حرف چرند
rubbishy مهمل چرند
stuffs چرند پرکردن
bunkum حرف چرند
crap تفاله چرند
crapping تفاله چرند
crapped تفاله چرند
tootles چرند گفتن
ludicrous مزخرف چرند
twadle چرند گفتن
havers بیهوده چرند
trashiest چرند مزخرف
trashy چرند مزخرف
silly چرند احمقانه
nattering چرند بافی کردن
natters چرند بافی کردن
irrationalism عقیده نامعقول یا چرند
fool begged چرند جهالت امیز
ludicrously بطور مضحک یا چرند
nattered چرند بافی کردن
natter چرند بافی کردن
baloney چرند نوعی کالباس
bullshit چرند گویی کردن
This contract is of unlimited duration. طول مدت این قرارداد نامحدود است.
illimitably بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
absolutist کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
now nonsense now خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
nobody can take work [abuse] indefinitely. هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
go to sleep اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
vacuuming فضای تهی
acceleration space فضای شتاب
gross space فضای کلی
campus فضای باز
campuses فضای باز
dead space فضای مرده
danger space فضای خطرناک
hollow space فضای توخالی
work space فضای دایر
workspace فضای کاری
clearance فضای بازی
clearance فضای بیکار
bad break فضای خالی
atmospheric environement فضای جوی
image space فضای تصویر
cylinder capacity فضای سیلندر
free space فضای خالی
cavities فضای مجوف
cavity فضای خالی
cavity فضای مجوف
eucleadian space فضای اقلیدسی
deep space فضای سه بعدی
floor space فضای اشکوب
biosphere فضای زیست
floorage فضای صحن
dead space فضای راکد
fornix فضای مجوف
free space فضای ازاد
boot فضای ترانک
airspace فضای هوایی
cavities فضای خالی
cellarage فضای زیرزمین
vacuumed فضای تهی
vacuum فضای تهی
subspace فضای فرعی
spaces فضای خالی
space فضای خالی
aerospace فضای هوایی
opens فضای باز
opened فضای باز
covered space فضای پوشیده
covered space فضای سر پوشیده
phase space فضای فاز
phase space فضای فازی
coordination sphere فضای کوئوردیناسیون
reflector space فضای بازتابی
open area فضای ازاد
out of door فضای ازاد
vacuums فضای تهی
out of doors فضای ازاد
life space فضای زیست
open فضای باز
mask پوشاندن فضای
expanses فضای زیاد
expanse فضای زیاد
psychological space فضای روانی
lacuna فضای خالی
masks پوشاندن فضای
vacuity فضای خالی
aerospace فضای ماوراء جو
lebensraum فضای حیاتی
void فضای خالی
crookes dark space فضای تاریک کاتد
hittorf dark space فضای تاریک کاتد
crookes dark space فضای تاریک هیتورف
catcher space فضای اوسیلاسیون زای
danger space فضای هوایی خطرناک
perimeters فضای احاطه کننده
cathode dark space فضای تاریک کاتد
cathode glow فضای روشن کاتد
glades فضای میان جنگل
buncher space فضای تحمیل سرعتی
airspace control کنترل فضای هوایی
hittorf dark space فضای تاریک هیتورف
margin زمان یا فضای اضافی
anode dark space فضای تاریک اند
perimeter فضای احاطه کننده
glade فضای میان جنگل
aston dark space فضای تاریک استن
address apace فضای آدرس دهی
margins زمان یا فضای اضافی
vector space فضای برداری [ریاضی]
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
runout فضای عمل یک سیستم
phase space cell پیل فضای فاز
perspective space نمایش فضای سه بعدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com