Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
string
چسبناک دراز
Other Matches
stick
چسبناک
gooey
چسبناک
tacky
چسبناک
dauby
چسبناک
cloggy
چسبناک
adhesive force
چسبناک
sticky
چسبناک
cohesive
چسبناک
viscous
چسبناک
sizy
چسبناک
resinous
چسبناک
self-adhesive
چسبناک
glaireous
چسبناک
sticking
چسبناک
inviscid
چسبناک
slabs
چسبناک
slab
چسبناک
pasties
چسبناک
limy
چسبناک
goo
چسبناک
adhesives
چسبناک
adhesive
چسبناک
pasty
چسبناک
viscid
چسبناک
viscose
چسبناک
muculent
چسبناک
thready
نازک چسبناک
stick-on
چسبنده چسبناک
jammy
چسبناک لوچ
sticky slag
شلاکه چسبناک
cloggy snow
برف چسبناک
stringy
نخ مانند چسبناک
smeary
چرب چسبناک
grume
مایع چسبناک
cohesive soil
زمین چسبناک
cohesive soil
خاک چسبناک
sticky
چسبناک کردن
sticky slag
سرباره چسبناک
limes
چسبناک کردن اغشتن
lime
چسبناک کردن اغشتن
sloshes
غذای چسبناک مشروب لزج
sloshing
غذای چسبناک مشروب لزج
gliadin
قسمت چسبناک و لزج گلوتن
slosh
غذای چسبناک مشروب لزج
slime
چیز چسبناک لجن مال کردن
gley
خاک رس چسبناک وخاکستری مایل به ابی
glairy
مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
Band-Aid
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aids
نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
soricine
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
longheaded
دراز سر
lengthwise
دراز
longish
دراز
macro
دراز
long headed
سر دراز
to piece out
دراز
to be prolonged
دراز
oblongated
دراز
dolichomorphic
دراز تن
lengthy
دراز
oblongs
دراز
oblong
دراز
to eke out
دراز
toom
دراز
longer
دراز
longest
دراز
long
دراز
linear
دراز
prolix
دراز
long-
دراز
verbose
دراز
longs
دراز
longed
دراز
longer-term
دراز مدت
codling
یکجورسیب دراز
codlin
یکجورسیب دراز
couchant
دراز کشیده
pintail
اردک دم دراز
blue moon
زمان دراز
extend
دراز کردن
long necked
گردن دراز
protract
دراز کردن
elongation
دراز شدگی
prolongate
دراز کردن
prolixity
دراز نویسی
proboscis
پوزه دراز
proboscises
پوزه دراز
at full length
دراز کشیده
long-term
دراز مدت
oblonated
دراز :درازنا
long shunt
شنت دراز
lantern jawed
چانه دراز
long run
دراز مدت
lanternjaws
چانه دراز
long run
[American E]
<adj.>
دراز مدت
long term
<adj.>
دراز مدت
long bill
نوک دراز
long billed
نوک دراز
long bone
استخوانهای دراز
long eared
گوش دراز
long term
دراز مدت
long wind
دراز نفسی
longeval
دراز عمر
in the long run
در دراز مدت
tender fleshed cherry
گیلاس دم دراز
morella cherry
گیلاس دم دراز
longhead
کله دراز
ileum
روده دراز
inductile
دراز نشو
wader
مرغ دراز پا
long range
دراز مدت
narrowed
دراز وباریک
stretch
دراز کردن
stretched
دراز کردن
stretches
دراز کردن
gangling
طولانی و دراز
drag on
<idiom>
دراز کردن
oblong
دراز پهنا
oblongs
دراز پهنا
streek
دراز کردن
long life
عمر دراز
long-winded
دراز نفس
snipe
نوک دراز
lanky
دراز وباریک
weedy
دراز و باریک
narrower
دراز وباریک
narrowest
دراز وباریک
narrow
دراز وباریک
to stretch out
دراز کردن
longevity
دراز عمری
long-drawn-out
دور و دراز
far-fetched
دور و دراز
far fetched
دور و دراز
long-time
دراز مدت
long winded
دراز نفس
verbalization
دراز گویی
long-life
عمر دراز
sniped
نوک دراز
snipes
نوک دراز
elongates
دراز شدن
lengthened
دراز کردن
lengthening
دراز کردن
elongating
دراز کردن
elongating
دراز شدن
lengthened
دراز شدن
lengthen
دراز کردن
lengthen
دراز شدن
elongates
دراز کردن
lengthens
دراز کردن
lengthening
دراز شدن
elongate
دراز کردن
lengthens
دراز شدن
elongate
دراز شدن
sniping
نوک دراز
long term memory
حافطه دراز مدت
porrect
دراز کردن جلوگذاردن
to live a long life
عمر دراز کردن
rangy
ولگرد پا دراز و لاغر
scolopax
جنس نوک دراز
secular trend
روند دراز مدت
tractile
لوله شو دراز شدنی
scoldpaceous
مانند نوک دراز
to make old bones
عمر دراز کردن
longevous
دارای عمر دراز
daddy-long-legs
بابا لنگ دراز
prolate
دوک وار دراز
paidle
یکجوربیل دسته دراز
orangutan
بوزینه دست دراز
orangoutang
بوزینه دست دراز
ringtail
تلیله نوک دراز
mygale
موش پوزه دراز
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
kick around
<idiom>
دراطراف دراز کشیدن
reach
دراز کردن دست
longicorn
دارای شاخک دراز
longhorn
گاو شاخ دراز
longhorn
گوسفند شاخ دراز
proboscis monley
بوزینه دراز بینی
long necked flask
بالن گردن دراز
long-lived
دارای عمر دراز
chaises longues
نوعی نیمکت دراز
chaise longue
نوعی نیمکت دراز
spindles
دراز و باریک شدن
spindle
دراز و باریک شدن
toboggan
سورتمه دراز و باریک
toboggans
سورتمه دراز و باریک
orang-outang
یکجوربوزینه دراز دست
verbosity
دراز نویسی پرگویی
long-lived
دراز عمر معمر
deferred liability
دیون دراز مدت
longer-term
دوره دراز مدت
chatterbox
ادم روده دراز
interminably
بطور بسیار دراز
tusks
دندان دراز وتیز
long lived
دراز عمر معمر
long lived
دارای عمر دراز
verbose
دراز نویس درازگو
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com